Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 111 (1 milliseconds)
English	Persian
floating harbour	لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
Other Matches
harbour	پناه بردن
harbour	بندر
harbour	پروردن
harbour	لنگرانداختن
harbour	بندرگاه
harbour	پناه دادن
harbour	لنگرگاه
harbour	پناهگاه
harbour	پناه دادن پناه بردن
they p tack to the harbour	برگشتندبه بندرگاه
harbour master	متصدی بندر
harbour dues	حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
harbour dues	حقوق بندر
harbour master	مسئول بندر متصدی لنگرگاه
harbour master	رئیس بندر
floating	شناور
floating	سیال مواج
floating	غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
floating	عمل ریاضی روی عدد اعشاری
floating	لیسه کردن
floating	اضافی
floating	متحرک
floating	مواج
floating	فاقدوسیله اتصال
floating	جابجا شده
floating	متغیر
floating	شناوری
floating	صاف کردن
floating	عددی که به صورت اعشاری نمایش داده شود
floating	UPC ویژه که میتواند روی اعداد اعشاری به سرعت عملیات انجام دهد
floating	پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
floating	عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری
floating	نوک پرواز کننده
floating	محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
floating	نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
floating	علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند
floating	غوطه ور
floating	متحرک برروی اب
floating reticle	عدسی مواج
floating reticle	تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
floating reserve	نیروی ذخیره احتیاط متحرک
floating reserve	احتیاط سیال
floating rates	نرخهای بارهای دریایی
floating policy	بیمه نامه متغیر
floating point	ممیز شناور
floating point	با ممیز شناور
floating mine	مین سطحی
floating mine	مین شناور
floating mastic	ملاط قیری
floating ribs	دندههای ازاد
floating screed	شمشه گچی
floating tool	ابزار متحرک
to stay floating	معلق ماندن [در محیطی] [فیزیک] [شیمی]
floating point	ممیز شناور [ریاضی]
floating voter	فردیکهبههیچحزبسیاسیمتکینیست
floating population	جمعیتشناور
floating sleeve	آستینبلندآزاد
floating roof	سقفشناور
floating rib (2)	دندهآزادجناقسینه
floating head	تیغهمسطح
floating reamer	برقو یا جدار تراش متحرک
floating trade	تجارت دریایی
floating aquatics	ابزیان شناور
floating charactep	دخشه شناور
floating crane	جرثقیل متحرک
floating debt	بدهی متغیر
floating dock	حوض شناور
floating drydock	حوضچه شناور خشک
floating dock	حوضچه شناور تعمیر کشتی
floating fender	زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
floating fundation	پی شناور
floating cargo	باری که باکشتی حمل میشود
floating cargo	باری که دردریا است
floating audress	نشانی شناور
floating axle	محور نوسان
floating base	پایگاه شناور دریایی
floating battery	باتری ذخیره
floating bearing	یاطاقان نوسان دار
floating bridge	پل شناور
floating bridge	پل متحرک موقتی
floating capital	سرمایه متحرک
floating grid	شبکه شناور
floating gyro	ژایرو شناور
floating island	جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
floating mark	نقاط مواج عکس هوایی
floating lines	خطوط مواج عکس هوایی
floating lines	خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
floating light	انبان شناورچراغ دار
floating base	ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floating mark	نقاط ایستگاه برجسته بینی
floating light	کشتی فانوس دار
floating kidney	کلیه متحرک
free floating anxiety	اضطراب فراگیر
floating point arithmetic	حساب ممیز شناور
floating pontoon bridge	پل پونتون
floating point basic	نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
floating rate of exchange	نرخ شناور ارز
floating point number	اعداد ممیز شناور [ریاضی]
floating-roof tank	مخزنسقفشناور
floating exchange rate	نرخ شناور ارز
floating point calculation	محاسبات اعداد نمایی یا علمی
floating point rutine	روال ممیز شناور
floating exchange rate	نرخ متغیرارز
floating point representation	نمایش با ممیز شناور
floating point operation	عملکردبا ممیز شناور
floating point operation	عملیات ممیز شناور
floating tool holder	ابزارگیر متحرک
floating point notation	نشان گذاری با ممیز شناور
floating point constant	ثابت ممیز شناور
floating point number	عدد با ممیز شناور

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com