Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
free handedness	دست بازی
free handedness	سخاوت
Other Matches
even handedness	عدالت
handedness	عادت به استفاده از یک دست پیش از دست دیگر
right handedness	راست دستی
right handedness	دست راست برتری
even handedness	بیطرفی
handedness	دست برتری
light handedness	تردستی
high-handedness	امرانه
clean handedness	برائت
high-handedness	تحکم امیز
left handedness	چپ دستی
left handedness	ریا
clean handedness	پاکی
left handedness	دوروئی
light handedness	مهارت
free will	اختیاری
having free will	ازادکار
free for all	زدوخوردهمگانی
You are free to go now.	اکنون آزادید بروید.
free in and out	بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free will	طیب خاطر
free will	ازادی اراده
free will	اراده ازاد
free will	اختیار
free <adj.>	دست و دلباز
i did that of my own free will	این کار را کردم
free for all	داد وبیداد
i did that of my own free will	به میل خود
having free will	فاعل مختار
free	پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free	بخشودن
free	فاقد
free	تحویل
free	بازیگر ازاد
free	ازادکردن
free	مجاز منفصل
free	جایز
free	رها
free	بطور مجانی ازادکردن
free	کمی محدودیت نوع اسلحه
free	حرکت قایق در جلو باد
free	ترخیص کردن میدانی
free	مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free	روا
free	مطلق
free-for-all	مسابقه بین این اسبها
free	ازاد
free	مستقل
free	آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free	حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free-for-all	اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free	اختیاری مختار
free	پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free	موجود در دیسک یا حافظه
free	پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free	مجانی
free	رایگان سخاوتمندانه
free rotation	چرخش ازاد
free rocket	موشک ازاد
free spokenness	ساده گویی
free thinkers	افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
barrier-free	بدون حائل
free thinking	ازادی از قیود مذهب
free surface	سطح اب ازاد
free recall	یاداوری ازاد
free redical	بنیان ازاد
free rocket	موشک غیر هدایت شونده
free spokenness	رک گویی
free spool	چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream	جریان ازاد
free support	تکیه گاه ازاد
free surface	مخازن ازاد اب
free surface	سطح ازاد
free swimming	شناور
free swimming	قادر به شنا
free thinker	وبه مذهب بی اعتنا است .
free spoken	بی محابا
free spoken	بی پرده
free safety	مدافع در منطقه ضعف
free sample	نمونه مجانی
free silver	مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating	قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space	فضای ازاد
free space	فضای خالی
free thinker	کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free spillweir	سرریز ازاد
free spoken	رک گو
free spoken	ساده گو
free thinkers	ازاد فکران
free living	عیاش
free of all average	معاف از هرگونه خسارت
free of all charges	بدون هیچگونه مخارج
free of charge	رایگان
free of charge	معاف از حقوق گمرکی
free of charge	مجانی
free of cost	مفت
free of duty	معاف از عوارض گمرکی
tax-free <adj.>	معاف از مالیات
free moisture	رطوبت سطحی
free living	تسلیم هوای نفس
free living	بی بند وبار
free maneuver	مانور ازاد
free maneuver	امکان حرکت ازاد
free maneuver	حرکت ازاد
tax-free <adj.>	بدون مالیات
free moisture	رطوبت ازاد
free of expense	مجانی
free of expense	بیخرج
free play	بازی ازاد
free play	ازاد
free play	لق
free play	بدون محدودیت
free of cost	مجانی
free position	روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical	رادیکال ازاد
free from taxes <adj.>	بدون مالیات
free person	حر
free oscillation	نوسان ازاد
free on truck	تحویل کالا روی کامیون
free of particular average	معاف از خسارات جزئی
free of tax	بدون مالیات
free on boand	فوب
free on boand	تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on board	بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on quay	تحویل دراسکله
free on quay	قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on rail	تحویل در راه اهن
free on rail	قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free from taxes <adj.>	معاف از مالیات
free thought	وارستگی از مذهب
setting free	عتق
free-standing	مجزا
free-standing	مستقل
free-standing	آزاد
fat-free	بدونچربی
free house	مغازهایکهچندیننوعآبجومیفروشد
free kick	ضربهآزاددرفوتبال
free pardon	متهمیکهآزادمیشود
free from error <adj.>	بدون مشکل
free-standing	غیرمتصل
free-standing	خودایستا
free-range	خانگی
setting free	ازاد کردن برده
stimulus free	محرک- نابسته
tax free	بخشوده از مالیات
tax free	معاف از مالیات
the free list	صورت کالای بی گمرک
to set free	ازادکردن
weapons free	جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
free-range	آزادچر
free pass	مجوزورود
free spirit	فردیکهمستقلزندگیمیکند
free-and-easy	غیررسمی غیرجدی
free hand <idiom>	کاملاآزاد درانجام کاری
free from error <adj.>	بی عیب
free from error <adj.>	بی عیب و نقص
alcohol-free <adj.>	بدون الکل
free stroke	کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
free and easy <idiom>	غیر رسمی
I went scot - free .	خیلی مفت دررفتم ( بدون جریمه یا تنبیه)
interest-free	وام بدونبهره
nuclear-free	مکانیکهدرآناستفادهازسلاحوانرژیهستهایقدغنباشد
toll-free	تلفنرایگان
trouble-free	آنچهتولیددردسرنکند
On the free market .	دربازار آزاد
set free	ازاد کردن
free thought	ازادی فکر لامذهب
free trader	تجارت ازاد
free trader	بدون گمرک
free turbine	توربین ازاد
free verse	شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free volume	حجم ازاد
free vortex	گرداب ازاد
free WAIS	گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free rider	آدم لاشخور
free rider	آدم مفت خور
free tower	برج پرش ازاد
free throw	پنالتی
free throw	پرتاب ازاد
free throw	پاس بدون مانع
free throw	پرتاب بدون مانع برای یار
free tower	برج ازاد
free rider	آدم انگل
free wheel	حرکت بدون رکاب زدن
free wheeling	بازی بدون نقشه قبلی
leave someone free to	مخیر گذاشتن کسی
mean free for scattering	مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path	مسافت ازاد متوسط
mean free path	مسافت ازاد میانگین
obsolescence free	دستگاه متروک
post free	بدون نیاز به تمبر زدن
running free	خلاص کار کردن
running free	بادبانی با باد پاشنه
heart free	مبرا از عشق
heart free	ازاد ازقید عشق
guns free	توپها اتش باختیار
free wheeling	حالت خلاصی
free wheeling	خلاصی
free with ones money	ولخرج
free world	جهان ازاد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com