Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
free haul
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
Other Matches
over haul
تعمیر اساسی
haul out
خارج شدن از صورت بندی
haul down
فرمان پرچم را پایین بکشید
haul
تغییر مسیر قایق
to haul
یدک کشیدن
to haul up
برای بازخواست صداکردن بازخواست کردن از
haul
یدک کشیدن
haul
خط سیر
haul
مسافت حمل
haul
heave-in
haul
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul
حمل ونقل
haul
هل دادن
haul
حمل کردن کشش
haul
کشیدن
long haul
<idiom>
مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
back haul
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
long haul
خط سیر بلند
short-haul
خط سیر کوتاه
short haul
خط سیر کوتاه
short haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
long haul
دور
short-haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
haul distance
فاصله حمل
haul defilade
تا ارتفاع لوله پشت سنگر
haul defilade
قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
pully haul
بزور کشیدن
line haul
خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
to haul a ship
بادبانهای کشتی را پائین اوردن یاخواباندن
to haul at a rope
طنابیراکشیدن
haul road
راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
to haul over the coals
سخت مواخذه کردن
haul defilade
تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
to haul over the coals
عیب گرفتن از
to haul upon the wind
سرکشتی رانزدیک تربه جهت وزش بادقراردادن
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
long haul
دور برد
line haul
کشیدن نخ در شروع ماهیگیری
long haul network
شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای دور با سیستم تلفن عمومی
economic haul distance
فاصله اقتصادی حمل
free will
اراده ازاد
free will
اختیار
free for all
زدوخوردهمگانی
free for all
داد وبیداد
You are free to go now.
اکنون آزادید بروید.
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
i did that of my own free will
این کار را کردم
i did that of my own free will
به میل خود
free
کمی محدودیت نوع اسلحه
having free will
ازادکار
having free will
فاعل مختار
free will
طیب خاطر
free will
ازادی اراده
free
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
حرکت قایق در جلو باد
free
مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free
بازیگر ازاد
free
ترخیص کردن میدانی
free
بطور مجانی ازادکردن
free
جایز
free
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free
فاقد
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
تحویل
free
موجود در دیسک یا حافظه
free
بخشودن
free
ازادکردن
free
رها
free
مجاز منفصل
free-for-all
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all
مسابقه بین این اسبها
free
مطلق
free
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free
<adj.>
دست و دلباز
free
اختیاری مختار
free
ازاد
free
مستقل
free will
اختیاری
free
مجانی
free
روا
free
رایگان سخاوتمندانه
free volume
حجم ازاد
free vortex
گرداب ازاد
free of expense
مجانی
free verse
شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free turbine
توربین ازاد
free trader
بدون گمرک
free trader
تجارت ازاد
free tower
برج پرش ازاد
free tower
برج ازاد
free WAIS
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free throw
پرتاب بدون مانع برای یار
free wheel
حرکت بدون رکاب زدن
free of expense
بیخرج
free spoken
ساده گو
leave someone free to
مخیر گذاشتن کسی
heart free
مبرا از عشق
heart free
ازاد ازقید عشق
guns free
توپها اتش باختیار
free zone
منطقه ازاد تجاری
free zone
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone
منطقه ازاد
free world
کشورهای غیرکمونیست
free world
جهان ازاد
free with ones money
ولخرج
free wheeling
خلاصی
free wheeling
حالت خلاصی
free wheeling
بازی بدون نقشه قبلی
free position
روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free rocket
موشک ازاد
free play
بازی ازاد
free person
حر
free oscillation
نوسان ازاد
free on truck
تحویل کالا روی کامیون
free on rail
تحویل کالا روی قطار
free on rail
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail
تحویل در راه اهن
free spillweir
سرریز ازاد
free spoken
رک گو
free on quay
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free play
ازاد
free play
لق
free play
بدون محدودیت
free redical
بنیان ازاد
free recall
یاداوری ازاد
free rocket
موشک غیر هدایت شونده
free rotation
چرخش ازاد
free safety
مدافع در منطقه ضعف
free sample
نمونه مجانی
free silver
مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space
فضای ازاد
free space
فضای خالی
free radical
رادیکال ازاد
free spoken
بی پرده
free spoken
بی محابا
free swimming
شناور
free swimming
قادر به شنا
free thinker
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker
وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers
ازاد فکران
free thinkers
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking
ازادی از قیود مذهب
free thought
وارستگی از مذهب
free thought
ازادی فکر لامذهب
free throw
پنالتی
free throw
پرتاب ازاد
free surface
سطح ازاد
free of particular average
معاف از خسارات جزئی
free surface
مخازن ازاد اب
free on quay
تحویل دراسکله
free on board
بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on boand
فوب
free of tax
بدون مالیات
free spokenness
رک گویی
free spokenness
ساده گویی
free spool
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream
جریان ازاد
free support
تکیه گاه ازاد
free surface
سطح اب ازاد
free throw
پاس بدون مانع
free from taxes
<adj.>
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
معاف از مالیات
tax-free
<adj.>
بدون مالیات
free from taxes
<adj.>
معاف از مالیات
free rider
آدم لاشخور
free rider
آدم مفت خور
barrier-free
بدون حائل
Free Classicism
[سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
Free Gothic
احیای سبک گوتیک
Free style
[سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
problem-free
<adj.>
بدون دردسر
trouble-free
<adj.>
بدون زحمت
problem-free
<adj.>
بدون زحمت
parallax-free
<adj.>
بدون اختلاف در رویت
parallax-free
<adj.>
بدون اختلاف منظر
trouble-free
<adj.>
بدون دردسر
Free Tudor
[سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
free-handed,
<adj.>
دست و دلباز
postage-free
<adj.>
حمل رایگان
free shipping
<adj.>
حمل رایگان
postage-free
<adj.>
ارسال رایگان
free shipping
<adj.>
ارسال رایگان
postage-free
<adj.>
ارسال مجانی
free shipping
<adj.>
ارسال مجانی
free rider
آدم انگل
tax free
بخشوده از مالیات
tax free
معاف از مالیات
the free list
صورت کالای بی گمرک
to set free
ازادکردن
weapons free
جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
free-range
آزادچر
free-range
خانگی
free-standing
خودایستا
free-standing
غیرمتصل
free-standing
مجزا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com