English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
free recall یاداوری ازاد
Other Matches
recall برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
to recall somebody کسی را معزول کردن
to recall somebody کسی را احضار کردن
it is beyond recall احتمال لغوشدن ندارد
recall فراخوانی
recall بیاد اوردن
recall فراخواندن معزول کردن
recall یاداوری
recall به یاد اوردن
recall بسیج کردن قوا
recall احضار کردن
recall فرا خواندن احضار لغو کردن
recall فراخوانی احضار
recall دستور تجمع قوا دادن
to recall somebody کسی را فراخواندن
recall بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
memory recall دوبارهخوانیحافظه
unaided recall یاداوری خودبخودی
recall test ازمون یاداوری
I dont remember ( recall ) . یادم نیست
memory recall key کلیدضبطدوبارهحافظه
story recall test ازمون یاداوری داستان
to recall the troops from Mali دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
having free will فاعل مختار
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
free for all زدوخوردهمگانی
free will اختیاری
free for all داد وبیداد
free will ازادی اراده
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
having free will ازادکار
i did that of my own free will به میل خود
free <adj.> دست و دلباز
free will اراده ازاد
free will اختیار
i did that of my own free will این کار را کردم
free will طیب خاطر
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free بازیگر ازاد
free ترخیص کردن میدانی
free بطور مجانی ازادکردن
free رها
free مجاز منفصل
free روا
free اختیاری مختار
free رایگان سخاوتمندانه
free مجانی
free مستقل
free مطلق
free ازاد
free-for-all مسابقه بین این اسبها
free مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free کمی محدودیت نوع اسلحه
free حرکت قایق در جلو باد
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free موجود در دیسک یا حافظه
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free فاقد
free تحویل
free بخشودن
free جایز
free ازادکردن
leave someone free to مخیر گذاشتن کسی
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
free tower برج ازاد
free trader تجارت ازاد
free throw پرتاب بدون مانع برای یار
free throw پاس بدون مانع
free throw پرتاب ازاد
free throw پنالتی
free thought ازادی فکر لامذهب
free thought وارستگی از مذهب
free thinking ازادی از قیود مذهب
free thinkers افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinkers ازاد فکران
free thinker وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free wheeling حالت خلاصی
free trader بدون گمرک
heart free ازاد ازقید عشق
heart free مبرا از عشق
free world کشورهای غیرکمونیست
free world جهان ازاد
free zone منطقه ازاد
free wheeling خلاصی
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free wheeling بازی بدون نقشه قبلی
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
free WAIS گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free zone منطقه ازاد تجاری
free with ones money ولخرج
guns free توپها اتش باختیار
free vortex گرداب ازاد
free volume حجم ازاد
free verse شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free turbine توربین ازاد
free swimming قادر به شنا
free swimming شناور
free of charge مجانی
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on rail تحویل در راه اهن
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail تحویل کالا روی قطار
free on truck تحویل کالا روی کامیون
free oscillation نوسان ازاد
free person حر
free play بازی ازاد
free play ازاد
free play لق
free on quay تحویل دراسکله
free on board بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free of cost مجانی
free of cost مفت
free of duty معاف از عوارض گمرکی
free of expense مجانی
free of expense بیخرج
free tower برج پرش ازاد
free of particular average معاف از خسارات جزئی
free of tax بدون مالیات
free on boand فوب
free play بدون محدودیت
free position روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical رادیکال ازاد
free spoken ساده گو
free spoken بی پرده
free spoken بی محابا
free spokenness رک گویی
free spokenness ساده گویی
free spool چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream جریان ازاد
free support تکیه گاه ازاد
free surface سطح اب ازاد
free surface مخازن ازاد اب
free spoken رک گو
free spillweir سرریز ازاد
free redical بنیان ازاد
free rocket موشک ازاد
free rocket موشک غیر هدایت شونده
free rotation چرخش ازاد
free safety مدافع در منطقه ضعف
free sample نمونه مجانی
free silver مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space فضای ازاد
free space فضای خالی
free surface سطح ازاد
mean free path مسافت ازاد متوسط
tax-free <adj.> معاف از مالیات
tax-free <adj.> بدون مالیات
Free Classicism [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
free from taxes <adj.> بدون مالیات
free rider آدم انگل
free rider آدم لاشخور
free rider آدم مفت خور
barrier-free بدون حائل
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
Free Gothic احیای سبک گوتیک
Free style [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
problem-free <adj.> بدون دردسر
trouble-free <adj.> بدون زحمت
problem-free <adj.> بدون زحمت
parallax-free <adj.> بدون اختلاف منظر
trouble-free <adj.> بدون دردسر
parallax-free <adj.> بدون اختلاف در رویت
Free Tudor [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
free-handed, <adj.> دست و دلباز
postage-free <adj.> حمل رایگان
free shipping <adj.> حمل رایگان
postage-free <adj.> ارسال رایگان
free shipping <adj.> ارسال رایگان
postage-free <adj.> ارسال مجانی
free shipping <adj.> ارسال مجانی
mean free path مسافت ازاد میانگین
to set free ازادکردن
weapons free جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
free-range آزادچر
free-range خانگی
free-standing خودایستا
free-standing غیرمتصل
free-standing مجزا
free-standing مستقل
free-standing آزاد
fat-free بدونچربی
the free list صورت کالای بی گمرک
tax free معاف از مالیات
obsolescence free دستگاه متروک
post free بدون نیاز به تمبر زدن
running free خلاص کار کردن
running free بادبانی با باد پاشنه
sailing free باد ازاد
set free ازاد کردن
setting free عتق
setting free ازاد کردن برده
stimulus free محرک- نابسته
tax free بخشوده از مالیات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com