English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English Persian
free rider آدم انگل
free rider آدم لاشخور
free rider آدم مفت خور
Other Matches
rider الحاقی
rider الحاقیه
rider سوار کار
rider ماده یا بند الحاقی
rider ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
rough rider سوارکاریکه میتوانداسبهای سوغانی نشده راسوارشود
jump rider سوارکار در پرش
the horse threw its rider اسب سوارخودراپرت کرد
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
i did that of my own free will به میل خود
i did that of my own free will این کار را کردم
having free will ازادکار
free <adj.> دست و دلباز
free will اختیاری
free will ازادی اراده
free will طیب خاطر
free will اختیار
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
free for all داد وبیداد
having free will فاعل مختار
free for all زدوخوردهمگانی
free موجود در دیسک یا حافظه
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free will اراده ازاد
free ترخیص کردن میدانی
free بازیگر ازاد
free مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free حرکت قایق در جلو باد
free کمی محدودیت نوع اسلحه
free بطور مجانی ازادکردن
free رها
free مجاز منفصل
free-for-all مسابقه بین این اسبها
free ازاد
free مطلق
free مستقل
free اختیاری مختار
free مجانی
free رایگان سخاوتمندانه
free روا
free بخشودن
free فاقد
free تحویل
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free ازادکردن
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free جایز
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
guns free توپها اتش باختیار
free spool چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free zone منطقه ازاد تجاری
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free world کشورهای غیرکمونیست
free vortex گرداب ازاد
free stream جریان ازاد
free support تکیه گاه ازاد
free surface سطح اب ازاد
free surface مخازن ازاد اب
free surface سطح ازاد
free swimming شناور
free zone منطقه ازاد
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free swimming قادر به شنا
free world جهان ازاد
free with ones money ولخرج
free tower برج پرش ازاد
free wheeling حالت خلاصی
free trader تجارت ازاد
free wheeling بازی بدون نقشه قبلی
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
free WAIS گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free volume حجم ازاد
free trader بدون گمرک
free turbine توربین ازاد
free tower برج ازاد
free throw پرتاب بدون مانع برای یار
free wheeling خلاصی
free thought ازادی فکر لامذهب
free thinker وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers ازاد فکران
free thinkers افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking ازادی از قیود مذهب
free thought وارستگی از مذهب
free throw پنالتی
free throw پرتاب ازاد
free throw پاس بدون مانع
free verse شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free of all average معاف از هرگونه خسارت
free on boand فوب
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on board بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on quay تحویل دراسکله
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on rail تحویل در راه اهن
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail تحویل کالا روی قطار
free on truck تحویل کالا روی کامیون
free oscillation نوسان ازاد
free of tax بدون مالیات
free of particular average معاف از خسارات جزئی
free of expense بیخرج
free of all charges بدون هیچگونه مخارج
free of charge رایگان
free of charge معاف از حقوق گمرکی
free of charge مجانی
free of cost مجانی
free of cost مفت
free of duty معاف از عوارض گمرکی
free of expense مجانی
free person حر
free play بازی ازاد
free skating قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space فضای ازاد
free space فضای خالی
free spillweir سرریز ازاد
free spoken رک گو
free spoken ساده گو
free spoken بی پرده
free spoken بی محابا
free spokenness رک گویی
free silver مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free sample نمونه مجانی
free safety مدافع در منطقه ضعف
free play ازاد
free play لق
free play بدون محدودیت
free position روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical رادیکال ازاد
free recall یاداوری ازاد
free redical بنیان ازاد
free rocket موشک ازاد
free rocket موشک غیر هدایت شونده
free rotation چرخش ازاد
free spokenness ساده گویی
free from error <adj.> بی عیب و نقص
tax-free <adj.> بدون مالیات
Free Classicism [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
Free Gothic احیای سبک گوتیک
tax-free <adj.> معاف از مالیات
free from taxes <adj.> بدون مالیات
free from error <adj.> بی عیب
free-standing خودایستا
barrier-free بدون حائل
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
parallax-free <adj.> بدون اختلاف در رویت
Free style [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
problem-free <adj.> بدون دردسر
trouble-free <adj.> بدون زحمت
problem-free <adj.> بدون زحمت
parallax-free <adj.> بدون اختلاف منظر
trouble-free <adj.> بدون دردسر
free shipping <adj.> ارسال مجانی
Free Tudor [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
free-handed, <adj.> دست و دلباز
postage-free <adj.> حمل رایگان
free shipping <adj.> حمل رایگان
postage-free <adj.> ارسال رایگان
free shipping <adj.> ارسال رایگان
postage-free <adj.> ارسال مجانی
heart free ازاد ازقید عشق
setting free ازاد کردن برده
stimulus free محرک- نابسته
tax free بخشوده از مالیات
tax free معاف از مالیات
the free list صورت کالای بی گمرک
to set free ازادکردن
weapons free جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
free-range آزادچر
free-range خانگی
setting free عتق
set free ازاد کردن
sailing free باد ازاد
heart free مبرا از عشق
leave someone free to مخیر گذاشتن کسی
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path مسافت ازاد متوسط
mean free path مسافت ازاد میانگین
obsolescence free دستگاه متروک
post free بدون نیاز به تمبر زدن
running free خلاص کار کردن
running free بادبانی با باد پاشنه
free-standing غیرمتصل
free-standing مجزا
trouble-free آنچهتولیددردسرنکند
On the free market . دربازار آزاد
I went scot - free . خیلی مفت دررفتم ( بدون جریمه یا تنبیه)
free and easy <idiom> غیر رسمی
free hand <idiom> کاملاآزاد درانجام کاری
alcohol-free <adj.> بدون الکل
free stroke کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
toll-free تلفنرایگان
nuclear-free مکانیکهدرآناستفادهازسلاحوانرژیهستهایقدغنباشد
interest-free وام بدونبهره
free-standing مستقل
free-standing آزاد
fat-free بدونچربی
free house مغازهایکهچندیننوعآبجومیفروشد
free kick ضربهآزاددرفوتبال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com