English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
freezing machine فریزر [غذا و آشپزخانه]
Other Matches
freezing انجماد
freezing یخ بندان
freezing فوق العاده سرد
price freezing تثبیت قیمت
To be freezing to death . از سرما خشک شدن
freezing point نقطه انجماد
freezing point درجه یخ بندان
freezing points نقطه انجماد
freezing points درجه یخ بندان
freezing rain تگرگ
price freezing انجماد قیمت
I am freezing ( to death) . از سرمایخ کردم
freezing mixture نمک بایخ یابرف که برای افسردن بکارمیبرند
normal freezing point نقطه انجماد متعارفی
freezing point depression نزول نقطه انجماد
machine براده برداشتن
machine تراشیدن ماشین
machine دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine ماشین
machine خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machine که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine شیارانداختن روی فلز
machine تراشکاری کردن صیقل کردن
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
two way machine ماشین دو راهه
machine sensible قابل درک توسط کامپیوتر
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machine دستگاه
machine زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine خطای ناشی از خرابی قطعه
machine ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine بیت اجرا میشود
machine سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine translation ترجمه ماشینی
machine time زمان ماشین کاری
machine time وقت ماشین
machine shop کارگاه محاسبات ماشینی
milling machine ماشین فرز
machine recognization بازشناختی توسط ماشین
machine readable خواندنی توسط ماشین
machine run اجرای ماشین
machine run رانش ماشین
machine ringing زنگ ماشینی
machine readable قابل خواندن توسط ماشین
machine representation نمایش ماشیی
machine welding جوشکاری ماشینی
machine word کلمه ماشین
open machine ماشین باز
planer machine ماشین صفحه تراش
planing machine ماشین کندگی
printer machine ماشین چاپ
printer machine دستگاه چاپ
punching machine ماشین سوراخکن
punching machine دستگاه منگنه
object machine ماشین مقصود
multi way machine دستگاه چند راهه
milking machine ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
milling machine ماشین تراش
milling machine دستگاه فرز
molding machine دستگاه قالب گیری
mortising machine دستگاه کام کنی
mowing machine ماشین علف چینی
mowing machine علف چین
punching machine دستگاه پانچ
machine address آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
machine dependent وابسته به ماشین
machine designer طراح ماشین
machine down time زمان توقف ماشین
machine down time زمان معطلی دستگاه
machine equipment تجهیزات ماشین
machine error خطای ماشین
machine fault عیب ماشین
machine dependent وابسته ماشین
machine cycle چرخه ماشین
machine address آدرس ماشین
machine based مبتنی بر ماشین
machine builder ماشین ساز
machine building ماشین سازی
machine capacity فرفیت ماشین
machine check برسی ماشین
machine column پایه یا ستون دستگاه
machine fault نقص ماشین
machine foundation پایه دستگاه
machine frame چارچوب دستگاه
machine number عدد سرعت هواپیما
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
machine oil روغن ماشین
machine operating عملکرد ماشین
machine operator کارگردان ماشین
machine operator اپراتوردستگاه
machine operator اپراتور ماشین
machine operator متصدی ماشین
machine learning فراگیری ماشین
machine gunner مسلسل چی
machine independent مستقل از ماشین
machine instruction دستورالعمل ماشین
machine intelligence هوش ماشین
machine interupption وقفه ماشین
machine language زبان ماشین
machine oriented ماشین گرا
reaping machine ماشین درو
pinball machine ماشین پینبال
machine hall راهرویماشین
rowing machine ماشینپایی
kidney machine ماشینکمکیبرایافرادبیمار
cog in the machine <idiom> قطرهای از دریا
plaiting machine دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
pleating machine دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
fuelling machine ماشینسوخت
fax machine فاکس
pinball machine ماشین ساچمه پران
sub-machine gun مسلسل دستی
sub-machine gun تیربار دستی
sub-machine gun تیربار خودکار
sub-machine guns مسلسل دستی
sub-machine guns تیربار دستی
sub-machine guns تیربار خودکار
accept machine دستگاه پذیرنده
plaiting machine دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
pleating machine دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
boring machine مته برقی [ابزار]
drilling machine مته برقی [ابزار]
boring machine دریل [ابزار]
drilling machine دریل [ابزار]
facsimile (machine) دستگاه فکس
fax (machine) دستگاه فکس
drilling machine دستگاه مته [ابزار]
dyeing machine ماشین رنگرزی
sweeper [machine] ماشین خاکروب
boring machine دستگاه مته [ابزار]
scouring machine ماشین سایش
fruit machine جک پات
reeling machine ماشین نخ پیچی
sowing machine ماشین تخم کاری
sowing machine بذر افشان
spininning machine ماشین یا دستگاه ریسندگی
spreading machine مقسم بتن
sunchronous machine ماشین سنکرون
swaging machine حلبی خمکن
synchronous machine ماشین همگام
synchronous machine ماشین همزمان
snow machine ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
smart machine ماشین هوشیار
reeling machine چرخک
sandblast machine ماشین ماسه پاش
sanding machine ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
scouring machine ماشین سمباده
seaming machine ماشین درزگیری
seeding machine ماشین تخم کاری
sequential machine ماشین ترتیبی
shaping machine دستگاه صفحه تراش
tabulating machine جدول بند
tabulating machine جدول نویس
talking machine گرامافون
turing machine مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
turning machine ماشین تراش
two phase machine ماشین دو فازه
virtual machine ماشین مجازی
virtual machine دستگاه مجازی
weighing machine ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
winding machine دستگاه سیم پیچی
turing machine ماشین تورینگ
transfer machine دستگاه انتقال
talking machine دستگاه ضبط صوت
teaching machine ماشین اموزش
teaching machine ماشین تدریس
the machine is in operation ماشین در گردش است ماشین دایر است
three phase machine ماشین سه فازه
threshing machine ماشین غله پوست کنی
threshing machine ماشین خرمن کوبی
winnowing machine ماشین باد افشانی
sewing machine چرخ خیاطی
adding machine ماشین افزایشگر
air machine ماشین تهویه معدن
electrostatic machine ماشین الکتروستاتیکی
electric machine دستگاه برقی
electric machine ماشین الکتریکی
all purpose machine دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
edging machine دستگاه خم کننده لبه فلزات
edging machine ماشین لبه خم کنی
edging machine ماشین لب خم کنی
celestial machine مکانیک اسمانی
drilling machine دستگاه مته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com