English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (9 milliseconds)
English Persian
freight charges هزینههای حمل
freight charges مخارج حمل
Other Matches
charges شارژ کردن شارژ
charges بار کردن
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges اتهام
charges حمله به حریف
charges بدهکار کردن
charges مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
charges محفظهای
charges که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
charges ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
charges 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges خطای حمله
charges جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charges بار
charges عهده دارکردن
charges گماشتن
charges بار مسئولیت
charges وزن
charges هزینه
charges حمله اتهام
charges عهده داری
charges تصدی
charges زیربار کشیدن
charges متهم ساختن
charges مطالبه بها
charges خرج گذاری کردن شارژ کردن
charges پر کردن
charges خرج منفجره
charges خرج
charges متهم کردن
charges بار الکتریکی
charges موردحمایت
charges پرکردن
charges forward هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
charges collect هزینه نقدا" دریافت میشود
transport charges کرایه
capital charges هزینههای سرمایه
bank charges bank
bank charges هزینههای بانکی
to press charges against someone ازکسی قانونی شکایت کردن [کسی را متهم کردن]
additional charges خرجهای اضافی
additional charges اتهامات اضافی
charges prepaid هزینه پیش پرداخت شده
collection charges هزینه وصول
stevedoring charges هزینههای بارگیری وباراندازی
flashless charges خرج کم کننده شعله
flashless charges خرج بی شعله
dock charges هزینههای حوض dock-dues : syn
deferred charges هزینههای انتقالی
deferred charges پیش پرداخت هزینه
handling charges هزینههای جابجایی کالا
overhead charges هزینه ثابت عمومی
pilot charges هزینههای راهنما
repulsion of charges نیروی دافعه بارها
free of all charges بدون هیچگونه مخارج
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
depth charges خرج عمیق
depth charges خرج زیرابی بمب زیرابی
depth charges بمب ضد زیر دریایی machine sounding echo
examples of charges نشانههاینظامی
Find demolition charges to قوطی مواد منفجره همه منظوره
freight غنی ساختن
over freight بار بیش از اندازه هوایی یابار ارسالی زیاد از حد
freight باربری
freight بارکشتی
freight بار
freight کرایه کشتی
freight کرایه
freight هزینه حمل
freight گرانبار کردن حمل کردن
freight وسیله حملی که ازنظر قیمت مناسب است ولی کند عمل میکند
freight قیمت حمل
freight محموله
freight حمل کردن
freight کرایه کشتی ارسال بار با هواپیما یاکشتی
freight کرایه کردن
freight release فهرنویسی
freight rebate تخفیف هزینه حمل
freight lighter قطار سریع السیر جهت حمل کانتینر
freight note صورتحساب هزینه حمل
freight rate نرخ حمل قیمت حمل
freight rate هزینه حمل
freight prepaid هزینه حمل پیش پرداخت شده
freight paid to هزینه حمل پرداخت شده
freight note سندکرایه و بارکشی
freight release بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل
freight tonne فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
freight rate نرخ هزینه حمل
transit freight هزینه حمل ترانزیتی
to freight out and home دوسره کرایه کردن
railway freight بار راه اهن
railway freight بارکشی راه اهن
railway freight کرایه راه اهن
freight trains قطار باری
freight traffic رفت و امد بار
freight train قطار باری
freight house انبار
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
dead freight کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
dead freight هزینه حمل بابت فرفیت استفاده نشده
freight car واگن باری
freight cars واگن باری
advance freight پیش پرداخت کرایه حمل
freight forward پس کرایه
balance of freight پس کرایه
cost and freight قیمت و بهای حمل و نقل
freight collect پس کرایه
basis of freight پایه محاسبه هزینه حمل
freight forwarder هزینه حمل
freight forwarder حمل
freight forwarder واسطه حمل و نقل کالا
freight forwarder عامل حمل و نقل
freight forwarder حمل کننده کالا
freight forwarder مقام تحویل دهنده کالا
freight container اطاقک حمل بار یکپارچه
freight collect هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
freight container کانتینر حمل بار
freight movement [American E] حمل و نقل بار
freight transportation [American E] حمل و نقل بار بوسیله راه آهن
freight movement [American E] رفت و آمد بار
freight payable at destination هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
freight route order ترتیب تقدم استفاده از جاده ها
freight route order ترتیب حمل و نقل درجاده ها
freight and insurance paid to هزینه حمل و بیمه پرداخت شده
insurance and freight cost هزینه بیمه و حمل
lump sum freight هزینه حمل کلی
lump sum freight هزینه حمل مقطوع
data freight receipt رسید اماری حمل
conference freight rate نرخ مشترک شرکتهای کشتیرانی
carriage freight paid to ... با هزینه حمل تا ...
cost insurance, freight قیمت بیمه و هزینه حمل
cost insurance and freight سیف
domestic intercity freight traffic حمل نقل بار بین شهری بوسیله راه آهن
to shift freight traffic from road to rail حمل نقل بار را از جاده به راه آهن منتقل کردن
cost,insurance,freight and exchange(cif& هزینه حمل وتغییرات ارز
cost,insurance,freight and exchange(cif& قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& بیمه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com