English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (9 milliseconds)
English Persian
freight note صورتحساب هزینه حمل
freight note سندکرایه و بارکشی
Other Matches
over freight بار بیش از اندازه هوایی یابار ارسالی زیاد از حد
freight گرانبار کردن حمل کردن
freight غنی ساختن
freight هزینه حمل
freight کرایه کردن
freight محموله
freight قیمت حمل
freight وسیله حملی که ازنظر قیمت مناسب است ولی کند عمل میکند
freight حمل کردن
freight باربری
freight بارکشتی
freight بار
freight کرایه کشتی ارسال بار با هواپیما یاکشتی
freight کرایه
freight کرایه کشتی
freight lighter قطار سریع السیر جهت حمل کانتینر
balance of freight پس کرایه
dead freight هزینه حمل بابت فرفیت استفاده نشده
freight paid to هزینه حمل پرداخت شده
freight prepaid هزینه حمل پیش پرداخت شده
freight forward پس کرایه
advance freight پیش پرداخت کرایه حمل
freight rate هزینه حمل
freight rate نرخ حمل قیمت حمل
freight rebate تخفیف هزینه حمل
freight cars واگن باری
freight car واگن باری
freight release فهرنویسی
freight house انبار
freight forwarder هزینه حمل
freight forwarder حمل
freight forwarder مقام تحویل دهنده کالا
freight charges هزینههای حمل
freight container اطاقک حمل بار یکپارچه
freight forwarder حمل کننده کالا
freight container کانتینر حمل بار
freight collect هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
freight collect پس کرایه
cost and freight قیمت و بهای حمل و نقل
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
dead freight کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
basis of freight پایه محاسبه هزینه حمل
freight forwarder عامل حمل و نقل
freight forwarder واسطه حمل و نقل کالا
freight release بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل
railway freight بارکشی راه اهن
railway freight کرایه راه اهن
railway freight بار راه اهن
freight train قطار باری
transit freight هزینه حمل ترانزیتی
to freight out and home دوسره کرایه کردن
freight rate نرخ هزینه حمل
freight charges مخارج حمل
freight traffic رفت و امد بار
freight tonne فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
freight trains قطار باری
conference freight rate نرخ مشترک شرکتهای کشتیرانی
data freight receipt رسید اماری حمل
lump sum freight هزینه حمل کلی
freight transportation [American E] حمل و نقل بار بوسیله راه آهن
freight and insurance paid to هزینه حمل و بیمه پرداخت شده
cost insurance and freight سیف
cost insurance, freight قیمت بیمه و هزینه حمل
freight movement [American E] رفت و آمد بار
carriage freight paid to ... با هزینه حمل تا ...
lump sum freight هزینه حمل مقطوع
freight route order ترتیب تقدم استفاده از جاده ها
freight payable at destination هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
freight route order ترتیب حمل و نقل درجاده ها
freight movement [American E] حمل و نقل بار
insurance and freight cost هزینه بیمه و حمل
domestic intercity freight traffic حمل نقل بار بین شهری بوسیله راه آهن
Please note [that] ... قابل توجه است که
i will note it down یاد داشت میکنم
note نامه رسمی
to take note of ملاحظه کردن
note of a نشان شگفت
note of a علامت تعجب
take note اتخاذ سند کردن
take note of اتخاف سند کردن
whole note گرد
d. note درخواست پرداخت
note اسکناس
note تبصره قبض
note کلید پیانو
note نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
note اهنگ صدا نت موسیقی
note توجه کردن ذکر کردن
note pro-memoria
note خاطرات یادداشت
note تبصره یادداشت ها
note یادداشت کردن
note ثبت کردن
note بخاطرسپردن
note ملاحظه کردن
note نت موسیقی نوشتن
note تفسیر
note توجه
note یادداشت
note تذکر
note سند
note درنظر گرفتن
cost,insurance,freight and exchange(cif& هزینه حمل وتغییرات ارز
to shift freight traffic from road to rail حمل نقل بار را از جاده به راه آهن منتقل کردن
cost,insurance,freight and exchange(cif& قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& بیمه
key note مایه نما
packing note فهرست بسته بندی
note verbal verbal
note paper کاغذ رقعهای
note of hand قبض عندالمطالبه
marginal note حاشیه
note book دفتریاد داشت
note book دفتر کتابچه
note paper کاغذ نویسی
promissory note برگه بدهی
packing note گواهی بسته بندی
quarter note نت یک چهارم
verbal note شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
half note نیم پرده
promissory note فته طلب
promissory note اسناد اعتباری
promissory note فته طلب یا پته طلب قبض عندالمطالبه
promissory note سند ذمهای
promissory note سند بدهی
half-note نیم پرده
sick note گواهیپزشکیاستعلاجی
recommendatory note پی نوشت
rectification note اصلاحیه
time note سند یا قبض مدت دار
to make a note of یاد داشت کردن
to sund a note نواختن یک نت
treasury note اسکناس صادره از طرف خزانه
worthy of note قابل ملاحظه
sixteenth note نت یک شانزدهم
note values انواعنت
covering note بیمه نامه موقت
foot note پی نوشت
foot note پانوشت
foot note زیرنویس
contract note سند قرارداد
contents note فهرست محتوای بسته بندی
consignment note بارنامه
consignment note سند ارسال کالا
consignment note اعلامیه حمل
callective note بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
eighth note نت یک هشتم
eighth note نت اکتاو
demand note چک تمسک
cover note گواهی پوشش بیمه
cover note گواهی بیمه نامه
cover note بیمه نامه موقت
debit note سند هزینه
debit note صورتحساب بدهی
contract note سند مقاطعه توافق نامه
delivery note حواله تحویل
delivery note فهرست کالاهای در حال حمل
demand note مطالبه نامه
borrower's note قبض بدهکاری
promissory note سفته
credit note اعلامیه بستانکاری
issue note برگه صدور
ground note نت زمینه
grace note نتی که به اهنگ برای زیبایی اصلی اضافه میگردد
advice note دستورپیش پرداخت
advice note حواله پیش پرداخت
credit note سند بدهی
credit note برگ بستانکار
key note معرف مایه
advice note یادداشت اطلاع
bank note چک تضمین شده سند در وجه حامل
bank note پول
bank note اسکناس
bank note چک تضمین شده
debit note رسید بدهکار
demand note سفته
credit note صورت وضعیت اعتباری
materials returned note یادداشت مواد عودت داده شده
block note paper دسته کاغذیاد داشت
I must make a special note of that. من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
A sharp note(reply). نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
goods received note برگه دریافت کالا
railway consignment note سند ارسال کالا با راه اهن
air consignnment note قبض حمل هوایی
materials returned note برگه مواد برگشتی
inland waterway consignment note صورت ارسال بار از طریق ابراه داخلی
To make an apt remark . To stpike the right note. بجا سخن گفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com