English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (6 milliseconds)
English Persian
functional psychosis روان پریشی کارکردی
Other Matches
psychosis بیماری روانی
psychosis پسیکوز
psychosis روان پریشی
psychosis جنون
traumatic psychosis روان پریشی اسیب زاد
unipolar psychosis روان پریشی یک قطبی
wihtiko psychosis روان پریشی ویهتیکو
epochal psychosis روان پریشی سنین انتقالی
windigo psychosis روان پریشی ویندیگو
buffonery psychosis روان پریشی لودگی
brief reactive psychosis روان پریشی واکنشی کوتاه مدت
toxic psychosis روان پریشی ناشی از سم
symbiotic psychosis روان پریشی وابستگی
reactive psychosis روان پریشی واکنشی
puerperal psychosis روان پریشی پس زایمانی
prison psychosis روان پریشی زندان
presenile psychosis روان پریشی پیش پیری
korsakoff's psychosis روان پریشی کرساکف
involutional psychosis روان پریشی انحطاطی
senile psychosis روان پریشی پیری
borderline psychosis روان پریشی مرزی
alcoholic psychosis روان پریشی الکلی
affective psychosis روان پریشی عاطفی
windigo psychosis روان پریشی ادمخواری
organic psychosis روان پریشی عضوی
wihtiko psychosis روان پریشی ادمخواری
circular psychosis روان پریشی ادواری
manic depressive psychosis روان پریشی شیدایی افسردگی
functional <adj.> مفید
functional <adj.> باصرفه
functional <adj.> بدرد خور
functional <adj.> دارای مزیت
functional <adj.> اجرا شدنی
functional <adj.> هدفمند
functional <adj.> شایسته
functional <adj.> درست
functional <adj.> سودمند
functional <adj.> قابل استفاده
functional <adj.> قابل اجرا
functional <adj.> عملی
functional <adj.> مناسب
functional <adj.> کارکردی
functional <adj.> به درد بخور
functional وابسته به وفایف اعضاء وفیفهای
functional اصلی
functional مربوط به نحوه کار چیزی
functional سخت افزار یا نرم افزاری که آن طور که باید کار میکند
functional رسم امور داخلی و فرآیندهای ماشین یا نرم افزار
functional مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
functional اصول مبادی
functional اساسی
functional تابعی
functional کارکردی
functional در حال کار
functional تابعی وفیفه مندی
functional وابسته به شغل وپیشه
functional وفیفه دار
functional relationship رابطه تابعی
functional deafness ناشنوایی کارکردی
functional defect نقص کارکردی
functional description شرح وفیفهای
functional character دخشه وفیفه بندی
functional blindness نابینایی کارکردی
functional autonomy خود مختاری کارکردی
functional analysis آنالیز تابعی [ریاضی]
functional shift تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
functional design طرح وفیفه مندی
functional design طرح وفیفهای
functional unit واحد در حال کار
functional unit واحد وفیفه مند
functional team تیم عمل کننده
functional team تیم اجرایی
functional specification مشخصه عملیاتی
functional finance سیاست مالی اصولی
functional relation رابطه تابعی
functional finance سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
functional psychology روانشناسی کارکردی
functional programming برنامه نویسی تابعی
functional maps نقشههای کارکردی
functional group گروه عاملی
functional fixedness تثبیت کارکردی
functional validation اعتباریابی کارکردی
functional unit واحد در حال کار واحد تابعی
functional unit واحدعملیاتی
functional distribution توزیع اساسی
functional distribution توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
functional disorders اختلالهای کارکردی
functional diagram نمودار وفیفه مندی
functional condition code کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
functional residual capacity فرفیت باقیمانده عملی
functional principle [Technology] عاملیت
functional units of a computer واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
functional principle [Technology] کارکرد
activating effect of functional group گروه زیاد کننده فعالیت
activating effect of functional group گروه فعال ساز
directive effect of functional groups اثر جهت دهندگی گروههای عاملی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com