English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
fused ring system سیستم حلقهای جوش خورده
Other Matches
ring wall or ring fence حصار گرد
ring wall or ring fence پرچین یامحجرگرداگرد
fused ماسوره
fused روان شدن
fused رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
fused آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fused وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
fused امیختن
fused ذوب شدن
fused گداختن
fused ترکیب کردن یا شدن ذوب شدن
fused فتیله مواد منفجره فیوز
fused فیوزدارکردن امیختن
fused سیم گذاشتن
fused فتیله گذاشتن در
fused فیوز
there was no ring کسی تلفن نکرد
v ring تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
x ring دایره مرکزی هدف تیراندازی
ring with منعکس کردن
ring off قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
there was no ring کسی زنگ نزد
ring d. قمری
ring d. فاخته
to ring for با زنگ صدا کردن
to ring off بریدن
to ring off قطع کردن
to ring the changes کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
o-ring حلقهoشکل
to ring up تلفن کردن به
to ring up کسیرا پشت تلفن خواستن
to ring up با زنگ فراخواندن
ring up <idiom> اضافه کردن آمار پولی
v ring مثلث شکاف درجه
ring up <idiom> تلفن زدن
ring off قطع کردن تلفن
ring up به کسی تلفن کردن
ring زنگ زدن
ring ناقوس
ring صدای زنگ تلفن طنین
ring احاطه کردن زنگ اخبار
ring صحنه ورزش
ring گرد امدن
ring حلقه زدن
ring چرخ خوردن
ring طوقه
ring جسم حلقوی
ring گود
ring عرصه
ring انگشتر میدان
ring گروه
ring محفل
ring حلقه
o ring واشر
ring نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند
ring طنین انداختن صدای زنگ
ring تلفن حلقه
ring لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
ring تویولوژی شبکه که در آن سیم پیچی به ترتیب ایستگاههای کاری را بهمم وصل میکند
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
ring میدان
ring تلفن زدن
ring صدا کردن
ring احاطه کردن
ring رینگ بوکس
ring محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
fairy ring حلقه قارچ
fairy ring قارچ حلقوی
eyelet ring حلقه کوچک فلزی که درسوراخ پارچه ومانندان میگذارندکه زودپاره
the ring finger بنصر
Lantern ring رینگ مشبک یا پنجره ای
setting ring حلقه تنظیم کننده
split ring فنر نمونه گیر
setting ring حلقه تنظیم
setting ring حلقه استقرار یا ثبات
seal ring انگشتر خاتم
seal ring خاتم
slip ring حلقه سایشی
slip ring اسلیپ رینگ
six membered ring حلقه شش عضوی
snap ring خار حلقوی
speed ring میز سایت
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
ear ring اویز
ear ring حلقه
walking ring پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
candle ring زنبق شمعدان
Cambridge ring استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
cam ring رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند
butt ring حلقه نزدیک دستگیره چوب ماهیگیری
brush ring حلقه زغال
bridged ring حلقه پل دار
breech ring محفظه کولاس
breech ring حلقه کولاس
boxing ring رینگ بوکس
annual ring حلقهیکساله
band ring حلقهنواری
choke ring حلقه مانع خروج گاز
choke ring رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
teething ring حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
jack ring طوق جک
the ring finger انگشت حلقه
there is a ring at the door دم در زنگ میزنند
compression ring رینگ
to ring a bull حلقه دربینی گاوکردن
to ring the curtain up or down پرده نمایش را باصدای زنگ بالاوپائین بردن
to ring the knell of anything موقوف شدن چیزی را اعلام کردن یاجار زدن
to ring the knell of anything فاتحه چیزی راخواندن
collector ring منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
collecting ring حلقه جمع کننده جریان
to tilt at the ring سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
bottom ring حلقهزیرین
nose ring حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
jack ring خاموت
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
race ring رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
ring aperture حلقه
ring armature ارمیچر حلقوی
ring bark پوست درختی را حلقه ایی بریدن
ring bolt میخ پیچ حلقه دار
ring bone استخوان زیادی در بخولق اسب
ring cartilage حلقهای
ring cartilage حلقوی
ring clossure حلقه بندی
ring counter شمارنده حلقهای
ring current جریان حلقه
ring current جریان در حلقه
key ring حلقه کلید
race ring رینگ و پایه مسلسل
race ring طوقه سرسرهای
mooring ring حلقه مهار
packing ring رینگ
napkin ring حلقه دستمال پا سفره
padded ring حلقه پوشش دار
peg in the ring بازی فرفره چرخابی در توی دایره معین
mantle ring تیر حمال حلقوی شکل
piston ring رینگ پیستون
prize ring گود مسابقه
prize ring محل مسابقه مشت زنی
protecting ring حلقه حفافت کننده
protection ring حلقه حفافت
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
race ring سینی دوار
ring dove قمری
ring dove فاخته
ring stool چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
ring straked دارای خطوط گرد در روی بدن
ring straked مخطط
ring streaked دارای خطوط گرد در روی بدن
ring streaked مخطط
ring structure ساختار حلقهای
growth ring دایره رشد
growth ring دایره سالیانه
ring tailed دارای حلقههای رنگی در دم
ring tailed دم حلقهای
ring tension کشش حلقوی
ring topology معماری شبکه که هر گره
give a ring زنگ زدن
ring topology در حلقه بهم وصل هستند
ring spanner اچار رینگ
ring snake مار حلقه دار اروپایی
ring sight شکاف درجه حلقهای یا دایرهای
ring dove کبوتر
ring dove جنگلی
ring indicator نشان دهنده حلقه
ring mail زره
ring master رئیس سیرک
ring nebula ابری حلقوی
ring nebula سحابی حلقوی
ring network شبکه حلقوی
ring network شبکه حلقهای
ring of the buoy shackle bouy
ring plover اب چیلک
ring plover جلود
ring shift تغییر مکان حلقهای
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
gimbal ring اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
pulling ring حلقهکشش
key-ring حلقهای که بدان کلید می اویزند
corbel-ring نواره
adjusting ring حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
hoisting ring حلقهاتصال
arch-ring منحنی باربر
signet ring انگشتر خاتم دار
ring road راه کمربندی
sealing ring حلقهآببند
hang-up ring حلقهمحلآویزسشوار
ring fingers انگشت چهارم دست چپ
solitaire ring حلقهتکنگینی
ring necked طوق دار
ring fingers انگشت انگشتر
ear-ring آویز
gas ring لولهگازچراغخوراکپزی
umbrella ring حلقهچتر
rein ring دهانهحلقه
locking ring حلقهقفلکننده
lock ring حلقهقفل
retaining ring حلقهنگهدارنده
ring roads راه کمربندی
keeper ring حلقهنگهدارنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com