English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
gate leaf بدنه دریچه سد
Other Matches
leaf برگ
d. leaf برگ سه گوش
leaf گره آخر در ساختار درختی
leaf ورق زدن
leaf جوانه زدن
leaf برگی شکل برگ دادن
leaf دندانه
leaf لنگه ورقه
leaf صفحه
leaf ورق
leaf لایه
leaf spring فنر تیغهای
leaf mould خاک برگ دار
leaf fat لایه پیه دور گرده خوک
leaf bud غنچه برگ
leaf brass فوفه
bay leaf برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
an acute leaf برگ نوک تیز
fig leaf لاپوش مخفی کننده
fig leaf برگ درخت انجیر
loose-leaf دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
loose leaf دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
opening leaf لنگه واشو
gold leaf ورقه طلای نازک
leaf brass برنج ورقه
leaf brass تنکه برنج
fall of the leaf پائیز
floral leaf کاسبرگ
fly leaf برگ سفید دراول واخرکتاب
foliage leaf برگ درخت
foliage leaf برگ سبز
golden leaf زرورق
entire leaf برگ درست
gold leaf زرورق نازک
drop leaf رومیزی اویخته از اطراف میز
leaf of door لنگه در
door leaf لنگه در
leaf brake خم کن
fall of the leaf برگ ریزان
rose leaf برگ گل
seed leaf برگچه
window leaf لنگه پنجره
acanthus leaf معماری بصورت دندانه برگ کنگری
scale leaf برگقطعهای
leaf margin مهرهشکلتدافعیچپ
drop-leaf لایهلولاییمیز
fleshy leaf لایهگوشتی
leaf axil رگبرگ
leaf vegetables سبزیجاتبرگی
nose leaf لایهبینی
vine leaf برگ مو
tea leaf تفالهچای
bay-leaf [تزئینات کلاسیک بر طبق برگ خشک کرده ی برگ بو]
angle-leaf [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
seed leaf لپه
tea leaf برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
sickle leaf برگ های داسی شکل [این طرح در فرش های لچک ترنج شاه عباسی بکار می رود و به آن برگ های شاه عباسی نیز می گویند.]
leaf node گوشوارک
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
grape leaf برگ مو
turn over a new leaf <idiom> شروعی تازه
to turn over a new leaf راه ورفتار خود را عوض کردن
curled leaf border حاشیه با برگ های مجعد که در فرش های ترکمن بکار می رود.
gold leaf electroscope الکتروسکپ با برگههای طلا
gold oak leaf برگ خرما
crumpled rose leaf چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
bramble leaf fender دفرای تایری
bramble leaf fender دفرای لاستیکی
clover-leaf design طرح برگ شبدر
A green leaf is the gift of a dervish . <proverb> برگ سبزى است تیفه درویش .
double-leaf bascule bridge اهرم دولایهپل
single-leaf bascule bridge اهرم پلمتحرک
nor gate دریچه نقیض یا
saw gate چارچوب اره
not or gate دریچه نا- یا
not gate دریچه نقیض
or gate دریچه OR
Gate ورودی به باند
gate قسمت فنری قلاب کوهنوردی
take out gate دریچه ابگیر ابیاری
not gate دریچه نا
not and gate دریچه نا- و
nor gate دریچه نایا
or gate دریچه یا
gate مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate راه تغذیه لشعلث
gate گیت
down gate راهگاه پایین دست
gate دروازه شروع اسکی
gate دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate مدخل
and gate دریچه و
and gate مدار AND
and gate دریچه و دریچه ضرب منطقی
gate دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate سوزن اتصال به یک FET
gate مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate وسایل ورود ورودیه
gate مدخل دریجه سد
gate در بزرگ
gate دروازه
gate محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate دریچه
lich-gate راهرو سرپوشیده
gate keeper دروازه بان
roller gate دریچه غلطان
railroad gate درب ورودی راه اهن
proselte of the gate کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
He was approaching the gate. او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
pouring gate دریچه ریزش
gate tube لامپ دریچهای
crash the gate <idiom> بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
ring gate دهانهحلقوی
gate-leg پایهدروازهایشکل
spillway gate درخروجآبسطحسد
upper gate دروازهبالایی
wicket gate دهانهدریچه
gate money پولبلیطورودیه
xor gate دریچه یای ضمنی
waste gate مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
sluice gate ابگیره
threshold gate دریچه استانهای
lower gate دروازهپائینی
tainter gate دریچه لولادار
tainter gate دریچه قطائی
starting gate دروازه شروع
sluice gate دریچه
sluice gate اب بند
pouring gate تغذیه قالب
exclusive or gate دریچه یای انحصاری
gate post تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate transition شیر فلکه تبدیل
equality gate برابر سازی
gate valve شیر قطع جریان
gate valve شیر کشویی
gate vessel شناور درب حوض تعمیرات ناو
golden gate پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
equal gate دریچه برابری
elementary gate دریچه ابتدایی
elementary gate دریچه مقدماتی
gate meeting انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
equivalence gate دریچه هم ارزی
flap gate دریچه یک طرفه
flood gate ابگیره
flood gate بندسیلگیر
flood gate سد دریچهای
exjunction gate دریچه یای انحصاری
exclusive nor gate دریچه نقیض یای انحصاری
equivalence gate دریچه معادل
gate crasher میهمان ناخوانده
gate electrode الکترود دریچهای
gate hanger التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
discharge gate دریچه تخلیه
head gate دریچه فوقانی کانال
caterpillar gate دریچه چرخ زنجیری
burst gate لامپ پیام گذار
blind gate دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
bifurcation gate دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
lich gate راهرو
logic gate دروازه منطقی
majority gate دریجه اکثریت
nand gate دریچه نقیض و
nand gate دریچه ناو
nonequality gate دریچه نابرابری
lich gate سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
check gate دریچه تنظیم
color gate دریچه پیام رنگی
complement gate دریچه متمم ساز
head gate دریچه بالادست سد
inclusive or gate دریچه یای شامل
indicator gate دریچه شاخص
cow gate چراگاه گاو
mitre gate recess دریچهتنفسشمار
gate operating ring حلقهورودیعملکننده
fixed roller gate دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed wheel gate دریچه قرقرهای با محورثابت
gate-leg table میزپایهدروازهای
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
The crowd was pressing against the gate . جمعیت به درورودی فشار می دادند
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
master gate valve مدخلدریچهاصلی
jet flow gate فشاراین دریچه زیاداست
jet flow gate دریچه با سرلوله
gate chamber wall جایگاه حرکت دریچه
maximum gate trigger current جریان احتراق حداکثر
bear tape shutter gate دریچه شیروانی شکل
maximum gate trigger voltage ولتاژ احتراق حداکثر
A creaking gate hang long. <proverb> یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
memory controller gate array ارایه درگاه کنترل حافظه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com