Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
general assembly
مجلس عوام
general assembly
مجمع عمومی
Other Matches
General manager . Director general .
مدیر کل
assembly
شیپور خاموشی دستگاه مرکب
assembly
محل بسیج افراد احتیاط
assembly
مجموعه یک واحد کامل ازچندین قطعه
assembly
مونتاژ
assembly
تولید
assembly
محفل
assembly
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
assembly
نقطه الحاق هوایی
assembly
مجمع نشست
assembly
مجمع
assembly
همگذاری
assembly
اجتماع انجمن
assembly
مجلس
assembly
گروه
assembly
هیئت قانون گذاری
assembly
شیپور جمع
assembly
تجمع
assembly
گردایش
assembly
نصب ساخت
assembly
اسمبلی گردهمایی
assembly
تبدیل برنامه به کد ماشین
assembly
قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
assembly
نمایش یک برنامه اسمبلی که به ترتیب مکانهای حافظه مرتب شده است
assembly
نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
assembly
کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
assembly
تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند
unit assembly
یک قطعه مجزا
assembly language
زبان همگذاری
assembly instrudactions
مقررات یا دستورات نصب
assembly fixture
تجهیزات مونتاژ
assembly area
منطقه تجمع
unit assembly
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
unlawful assembly
مجمع غیر قانونی
unlawful assembly
در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
unlawful assembly
تجمع غیر قانونی
assembly language
زبان اسمبلی
assembly bench
میز مونتاژ
major assembly
قطعه عمده
riotous assembly
اجتماع و مواضعه اشوبگرانه
paragraph assembly
جمع اوری پاراگراف
assembly area
گمگاه
pre assembly
نصب اولیه
instruction for assembly
مقررات نصب
legislative assembly
مجلس قانونگذاری
legislative assembly
مجلس شورای ملی
legislative assembly
هیات مقننه
major assembly
قسمت عمده دستگاه
ready for assembly
اماده جهت نصب
ball assembly
توپمجمع
gear assembly
مجموعه چرخ دنده ها
house of assembly
مجلس درجه دوم قانون گذاری
house of assembly
مجلس ایالتی
assembly tools
ابزار مونتاژ
assembly shop
کارگاه مونتاژ
assembly program
برنامه اسمبلی
assembly program
assembler
assembly program
برنامه همگذاری
assembly listing
صورت برداری همگذاری لیست اسمبلی
assembly order
دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
guard assembly
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
guard assembly
محفظه
cable assembly
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
final assembly
نصب نهایی
final assembly
مونتاژ نهایی
national assembly
مجلس ملی
duplexing assembly
دستگاه دو راهه
critical assembly
ترتیب بحرانی
consultative assembly
مجلس شورا
constituent assembly
مجلس موسسان
consmtituent assembly
مجلس موسسان
cell assembly
مجتمع یاختهای
cable assembly
کابل
assembly order
دستور مونتاژ وسایل
assembly line
تیمار خط
assembly line
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines
خط تولید
assembly of notables
مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
bridge assembly
برآمدگیسیمها
bridle assembly
کنترلوزنه
assembly list
سیاهه همگذاری
tail assembly
قسمتهایدم
spout assembly
سرشیرآب
assembly lines
خط مونتاژ
assembly lines
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line
خط مونتاژ
assembly lines
خط کلی
assembly line
خط کلی
assembly line
خط تولید
needle assembly
مجمعسوزنی
assembly lines
تیمار خط
membership of legislative assembly
عضویت مجلس مقننه
national consulative assembly
مجلس شورای ملی
assembly language instruction
دستورالعمل زبان اسمبلی
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
interchangeable end assembly
مجمعانتهاییمتحرک
legislative body or assembly
هیئت مققنه
convoy assembly port
بندر محل تجمع کاروان دریایی
object assembly test
ازمون الحاق قطعات
the national consultative assembly
مجلس شورای ملی
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
convoy assembly port
بندر محل تجمع ستون موتوری
breechblock operating lever assembly
سطحبازکنندهگلنگدنتفنگ
assembly order control number
شماره کنترل تعمیراتی
assembly order control number
شماره کنترل دستور کارتعمیر
basic unit assembly group
گروه ساختمانی
in general
به طور کلی
general
طبقه
general
کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
general
استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
general
شرکت مربوط به امور اداری اصلی
general
معمولی و نه مخصوص
general
مربوط به همه چیز
general
ژنرال ارتشبد
general
ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
general
سرتیپ
general
همگانی
general
سرتیپ سرکرده
general
همگان
general
کلی معمولی
general
کلی
general
جامع همگانی
general
برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
general
متداول
general
عام
general
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
general
عمومی
general relativity
نسبیت عمومی
general register
ثبات کلی
general porpose
کارهای عمومی مصارف عمومی
general reserve
احتیاط عمومی
to get a general idea of something
فهمیدن موقعیتی
[موضوعی]
به طور کلی
general purpose
بدرد هر کاری خورنده
general principles
کلیات
general purpose
همه منظوره
general quarters
اسایشگاههای عمومی
general purpose
هر کاره
general quarters
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
general register
ثبات عمومی
general psychology
روانشناسی عمومی
general principles
اصول کلی
general porpose
عمومی
general officer
تیمساران
general muster
مراسم اجتماعی عمومی
general muster
شیپور جمع عمومی
general mobilization
بسیج عمومی
general message
پیام عمومی
general meeting
مجمع عمومی
general meeting
گردهمایی عمومی
general massacre
قتل عام
general manager
مدیر باشگاه
general ledger
معین عام
general officer
امرای ارتش امیران
general orders
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general outpost
پاسدار عمومی
general plan
نقشه عمومی
general meeting
مجمع عمومی شرکت
general plan
نقشه کلی
general partnership
شرکت تضامنی
general partner
شریک ضامن
general paresis
فلج عمومی
general paresis
جنون و فلج حاصل در اثرضایعات سیفلیسی مغز
general paralysis
فلج عمومی
general overhaul
تعمیرات کلی
general layout
طرح کلی
procurator general
کفیل خزانه داری
surgeon general
رئیس قسمت پزشکی ارتش افسر پزشک
surgeon general
پزشک ارشد
treasury general
خرانه داری کل
tresury general
خزانه داری کل
general delivery
پست رستانت
general delivery
بخشی از ادارهی پست که مسئول اینگونهمراسلات است
general view
نگاهکلی
post general
رئیس کل پست
inspector general
بازرس کل
lieutenant general
سپهبد
general representatives
نواب عام
new general catalogue
فهرست عمومی نوین
paymaster general
سررشته دار
paymaster general
رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
post general
رئیس اداره پست
inspector general
بازرسی بازرسی کل ارتش
general practice
وفیفهپزشکعمومیدراتاقعمل
general public
عامهمردم
general requirements
نیازهای عمومی
general supplies
تدارکات عمومی
general stores
فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
general store
فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
general stock
سهام عمومی
general staff
ستادفرماندهی
general staff
ستاد عمومی
general staff
ستاد کل
general staff
ستاد ارتش
general supplies
اماد عمومی
general support
ماموریت عمل کلی
lieutenant general
سپهدار
general welfare
رفاه عمومی
general verdict
تصمیم به وجه اطلاق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com