English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
English Persian
general meeting گردهمایی عمومی
general meeting جلسه عمومی
general meeting مجمع عمومی
general meeting مجمع عمومی شرکت
Search result with all words
annual general meeting مجمع عمومی سالیانه
annual general meeting مجمع عمومی سالانه
extraordinary general meeting مجمع عمومی فوق العاده
general meeting of share holders مجمع عمومی صاحبان سهام
Other Matches
General manager . Director general . مدیر کل
meeting انجمن جلسه
meeting ملاقات میتینگ
meeting انجمن
meeting نشست
meeting جلسه
meeting تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
meeting اجتماع
meeting تلاقی همایش
meeting جنگ تن به تن
in the meeting of d may در جلسه سوم می
meeting اتصال برخورد میتینگ
meeting ملاقات اجتماع
meeting مجمع
meeting یک دوره مسابقه
extraordinary meeting نشست ویژه
extraordinary meeting نشست فوق العاده
to hold a meeting داشتن
to hold a meeting مجلس
to hold a meeting جلسه منعقد کردن
town meeting انجمن شهری
board meeting جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
meeting place مکانملاقات
The meeting was postponed. جلسه را عقب انداختند
race meeting برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
town meeting انجمن بلدی شورای شهری
Those who attended the meeting. کسانیکه در جلسه حاضر بودند
track meeting مسابقه دوومیدانی
to call a meeting جلسهای را اعلام کردن
closed meeting نشست مسدود
public meeting تجمع
prayer meeting انجمن دعا
open the meeting رسمیت جلسه را اعلام کردن
official meeting اجتماع رسمی
to hold a meeting انجمن کردن
official meeting ملاقات رسمی
meeting house عبادتگاه
gate meeting انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
meeting house معبد
meeting house پرستش گاه
meeting engagment روز تصادمی
international meeting مجمع بین المللی
public meeting اجتماع
hunt meeting برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
I very much look forward to meeting you soon. من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
statutory meeting مجمع عمومی قانونی
quaker's meeting انجمن خاموش
to have a closed meeting نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
indignation meeting مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
closed meeting گردهمایی محرمانه
quaker's meeting انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
quaker meeting انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
mass meeting انجمن یا مجمعی که از عده زیادی مردم تشکیل شود
option of meeting place خیار مجلس
The date of the meeting has been advanced. تاریخ جلسه جلو افتاده است
closed-door meeting مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
My sister says she's looking forward to meeting you. خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
to call a meeting of the board of directors برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
round robin (meeting or discussion) <idiom> جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
To conduct a meeting in an orderly manner. جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
Fancy meeting you here ! this is indeed a small woeld ! this is pleasant surprise ! شما کجا اینجا کجا !
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting. من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
general همگانی
general سرتیپ سرکرده
general سرتیپ
general کلی معمولی
in general به طور کلی
general همگان
general ژنرال ارتشبد
general طبقه
general ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
general استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
general برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
general کلی
general کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
general عام
general جامع همگانی
general متداول
general مربوط به همه چیز
general معمولی و نه مخصوص
general شرکت مربوط به امور اداری اصلی
general ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
general عمومی
general relativity نسبیت عمومی
general register ثبات کلی
general register ثبات عمومی
general outpost پاسدار عمومی
general overhaul تعمیرات کلی
general paralysis فلج عمومی
general representatives نواب عام
general reserve احتیاط عمومی
general specification مشخصات عمومی قرارداد
general staff ستاد ارتش
general staff ستاد کل
general staff ستاد عمومی
general staff ستادفرماندهی
general stock سهام عمومی
general paresis جنون و فلج حاصل در اثرضایعات سیفلیسی مغز
general quarters اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
general quarters اسایشگاههای عمومی
general plan نقشه عمومی
general porpose عمومی
general porpose کارهای عمومی مصارف عمومی
general principles اصول کلی
general partnership شرکت تضامنی
general principles کلیات
general psychology روانشناسی عمومی
general purpose هر کاره
general purpose بدرد هر کاری خورنده
general partner شریک ضامن
general paresis فلج عمومی
general purpose همه منظوره
general plan نقشه کلی
general store فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
paymaster general رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
post general رئیس اداره پست
post general رئیس کل پست
procurator general کفیل خزانه داری
general practice وفیفهپزشکعمومیدراتاقعمل
quartermaster general رئیس کل کارپردازی ارتش
surgeon general رئیس قسمت پزشکی ارتش افسر پزشک
surgeon general پزشک ارشد
to get a general idea of something فهمیدن موقعیتی [موضوعی] به طور کلی
general requirements نیازهای عمومی
treasury general خرانه داری کل
tresury general خزانه داری کل
general delivery پست رستانت
general delivery بخشی از ادارهی پست که مسئول اینگونهمراسلات است
general view نگاهکلی
paymaster general سررشته دار
new general catalogue فهرست عمومی نوین
general stores فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
general supplies تدارکات عمومی
general supplies اماد عمومی
general support ماموریت عمل کلی
general support پشتیبانی عمومی
general support یکان پشتیبانی عمومی
general tariff تعرفه عمومی
general theory نظریه عمومی
general verdict تصمیم به وجه اطلاق
general welfare رفاه عمومی
inspector general بازرس کل
inspector general بازرسی بازرسی کل ارتش
lieutenant general سپهبد
lieutenant general سپهدار
general public عامهمردم
general orders دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general concepts تدابیر کلی روشهای کلی
general allotment سهمیه عمومی یا کلی
general allotment اختصاصات عمومی
general alarm اژیر اعلام خطر عمومی
Solicitors General مشاور حقوقی دولت که دررتبه پایین تر از دادستان است
Solicitors General معاون دادستان
Solicitors General دلال
Solicitors General دادیار
general act سند عمومی
general ability توانایی عمومی
Attorney General مدعی العموم
general amnesty عفو عمومی
general assembly مجمع عمومی
general concepts تدبیر عمومی
secretary general دبیرکل
Secretary-General دبیرکل
general act قرارداد عمومی سندی است که شرکت کنندگان در کنفرانس تنظیم نموده مفاد ان را مانند قسمتی ازقوانین داخلی بر خود لازم الاتباع اعلام می نمایند
Solicitor General مشاور حقوقی دولت که دررتبه پایین تر از دادستان است
Solicitor General معاون دادستان
general cargo بار متفرقه
general cargo کالای معمولی
general cargo بار عمومی
Solicitor General دلال
general average خسارت دریایی عمومی خسارت کلی
Solicitor General دادیار
farmer general مستاجرمالیات بخش درفرانسه از7961 تاتشکیل شورای ملی
Attorney General دادستان
adjutant general دایره پرسنل
adjutant general اجودانی
adjutant general اجودانی کل
general practitioners همه منظوره
general practitioner پزشک عمومی
general practitioner پزشک بیماریهای عمومی
general practitioner طبیب امراض عمومی
general election انتخابات عمومی
general elections انتخابات عمومی
general strikes اعتصاب عمومی
general knowledge علم اجمالی
Attorneys General وزیر دادگستری
Attorney General دادستان کل
consul general ژنرال قونسول
Attorney General وزیر دادگستری
Attorneys General مدعی العموم
brigadier general میرپنج
brigadier general تیمسار سرتیپ
brigadier general سرتیپ
general intent نیت عام
auditor general بازرس کل سر حسابرس کل
auditor general سر ممیز کل
Attorneys General دادستان
Attorneys General دادستان کل
general strike اعتصاب عمومی
general grant کمک عمومی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com