English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (7 milliseconds)
English Persian
global reference ارجاع سراسری
Other Matches
global کروی
global پوشش دادن همه چیز
global را با دیگری در متن عوض میکند
global تابع جابجایی که یک قطعه متن
global تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
global متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
global 1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
global همه اطلاعات درباره یک شکل یا کار
global حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
global یکپارچه
global کلی
global سراسری
global جهانی
global warming مشکلگرم شدنسطحکرهزمین
global minimum حداقل مطلق
global operation عملیات سراسری
global search جستجوی سراسری
global maximum حداکثر مطلق
global learning یادگیری یکپارچه
global knowledge اطلاع سراسری
global backup پشتیبانی کلی
global format فرمت کلی
global character کاراکتر سراسری
global variable متغیر سراسری
global search and replace جستجو و جایگزینی سراسری
in reference to با اشاره به
reference دستیابی به محلی در حافظه
reference توجه کردن یا کار کردن با چیزی
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
reference معرفی
reference توصیه
reference سفارش
with reference to با اشاره به
with reference to عطف به
who are your reference? چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
self reference خود ارجاع
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
reference مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
reference توصیه
reference اندیسی که ارجاعی به متن است
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند
reference لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
reference سوابق
reference مدارک
reference لیست موضوعات مرتب شده
reference راده
reference معرف
reference ارجاع امر به داوری
reference استفتاء کردن
reference اشاره
reference بازگشت مرجع
reference مراجعه و رجوع کردن
reference فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
reference منبع
reference کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
reference آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
reference عطف
reference کتاب بس خوان بازگشت
reference مراجعه رجوع
reference مرجع
reference ارجاع
reference نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference ماخذ
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
reference sheet برگ راهنما
reference sheet برگ تعیین محل یکان برگ معرف
reference frame دستگاه مقایسهای
reference group گروه مرجع
reference junction اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
reference language زبان مرجع
reference librery کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
reference line خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
reference number اعداد مبنای نشانه روی
reference phase فاز مبنا
reference pilot نمونه مرجع
reference point نقطه مبنا
reference signal سیگنال مرجع
reference station ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
reference time زمان مرجع
reference book کتابمرجع
point of reference آنچهبهشماکمککندموقعیتیرابهتردرککنید
reference [testimonial] مدرک
reference [testimonial] گواهی
letter of reference معرفی نامه
sortie reference تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
letter of reference توصیه نامه
with reference to letter no با اشاره بنامه شماره ....عطف بنامه .......نسبت بنامه ......
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
sortie reference شماره پرواز
frames of reference چهارچوب داوری
cross reference مراجعه متقابل
backward reference ارجاع به عقب
book of reference کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
call by reference فراخوانی با ارجاع
cell reference ارجاع سل
circular reference ارجاع چرخشی
delusion of reference هذیان بخود بستن
explicit reference خص مثل فیلد یا دگمهای با نام یکتا
external reference مرجع خارجی
forward reference ارجاع به جلو
frame of reference چهارچوب داوری
cross-reference ارجاع متقابل
cross reference مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross reference سیستم مختصات
cross reference شبکه چهارخانه
cross reference ارجاع متقابل
cross-reference مراجعه متقابل
cross-reference مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-reference سیستم مختصات
cross-reference شبکه چهارخانه
external reference ارجاع خارجی
geographic reference سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
reference electrode الکترود مرجع
punctuation for reference زیر واژه
reference address نشانی مرجع
reference axes محورهای مرجع
reference cell پیل مبنا
reference cell پیل مرجع
reference piece توپ مبنا
reference datum سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
reference datum سطح افق بار یاوزن هواپیما
reference edge لبه مرجع
reference electrode الکترود مبنا
print reference شماره سری عکس هوایی
print reference شماره عکس هوایی
ideas if reference افکار عطفی
implicit reference مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
map reference فهرست شناسایی نقشه
absolute cell reference رجوع مطلق سل
relative cell reference ارجاع سل رابطهای
lay reference number شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
cross reference table جدول ارجاع متقابل
cross reference generator متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
cross reference generator بخشی از اسمبلر یا کامپایلر یا مفسر که لیستی از برچسبهای برنامه
reference count technique تکنیک شمارش ارجاعات
color carrier reference فاز مبنای حامل رنگ
to push for an answer [in reference to something] برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
open system interconnection reference مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com