Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 48 (4 milliseconds)
English	Persian
glove anesthesia	بی حسی دست
Other Matches
anesthesia	بیهوشی
anesthesia	هوش بری
to take up the glove	قبول مبارزه کردن
glove	دستکش
hand and glove	دوست یک دل ویکزبان
palm of a glove	بخشی از دستگش که کف دست را می پوشاند
catch glove	دستکشمخصوصتوپگرفتن
batting glove	دستکشگویزنی
stick glove	دستکش کلفت دروازه بان
to throw down the glove	بجنگ تن بتن دعوت کردن
to fit like a glove	درست اندازه بودن
to throw down the glove	بمبارزه خواندن
catcher's glove	دستکشگیرنده
diving glove	دستکشغواصی
fit like a glove <idiom>	کاملا مناسب
ski glove	دستکشاسکی
short glove	دستکشکوتاه
riding glove	دستکشسوارکاری
golf glove	دستکشگلف
glove finger	انگشتدستکش
fielder's glove	دستکشبازیکن
evening glove	دستکشمهمانی
driving glove	دستکشرانندگی
kid glove	ازلای زرق وبرق بیرون امده
kid glove	گریزان وفراری از کار
glove compartments	جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
glove compartments	جعبه داش بورد
glove compartment	جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
boxing glove	دستکش بوکس
catching glove	دستکش دروازه بان
glove orange	نارنگی [گیاه شناسی]
glove fight	مشت بازی بادستکش
glove stretcher	اسباب گشادکردن پنجههای دستکش
hand and glove	خیلی صمیمی
kid glove	دستکش پوش
hand in glove	دوست همراز
hand in glove	دوست یک دل ویکزبان
hand in glove	خیلی نزدیک
hand in glove	خیلی صمیمی
hand and glove	دوست همراز
hand and glove	خیلی نزدیک
glove compartment	جعبه داش بورد
blow with the open glove	ضربه با دستکش باز بوکس
wrist-length glove	دستکشمچ
The coat fitted me like a glove .	کت قالب تنم بود ( کاملا" انداره بود )
Where is the mate ( companion ) of this glove ?	لنگه دیگه این دستکش کجاست ؟
an iron hand in a valvet glove	دست اهنین در دستکش مخملی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com