English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (7 milliseconds)
English Persian
gold beater زرورق ساز
Other Matches
beater گرگی
beater زننده
beater کتک زننده
beater چنگک
beater دفتین
beater کرکیت
beater شانه
beater طبال
egg beater همزن دستی
world beater قهرمان
world beater شخص برتر ازاقران
world beater بی نظیر
beater mill تغارچهای که در داخل ان استوانه نیز قرار دارد
beater ejector دکمه تعویض سر همزن
wire beater همزن سیمی
beater handtree نخماشنبافندگی
beater sley برش بین دوچوب ماشین بافندگی
spiral beater همزن مارپیچی
four blade beater همزن چهار تیغه
gold اندود زرد نخ زری
Gold <adv.> <noun> رنگ طلائی
best gold تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
gold ثروت رنگ زرد طلایی
gold طلا
gold سکه زر
gold پول
gold جامه زری
gold دایره مرکزی هدف
gold چشم گاومیش
gold زر
gold Au :symb
gold standard نظام پولی طلا
gold palm نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
inlaid with gold زرنشان
gold standard نظام پایه طلا
gold standards سیستم پشتوانه طلا
ingot of gold شمش طلا
ingot gold شمش طلا
gold thread گلابتون زر
gold standards حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
gold standard پایه طلا
gold parting تصفیه طلا
gold refining تصفیه طلا
gold pool صندوق مشترک طلا
gold refinery واحد تصفیه طلا
gold reserve اندوخته طلا
gold solder لحیم طلا
gold parity برابری طلا
gold standard واحد طلا
inlaid with gold زرکوب
inlaid with gold طلا کوب
to prospect for gold جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
as good as gold <idiom> مثل یک تکه جواهر
All that glitters is not gold . <proverb> هر چیزى که مى درخشد طلا نیست.
heart of gold <idiom> شخصیت بخشنده داشتن
gold-rimmed آنچهلبهوقالبطلاداشتهباشد
gold-plated آبطلا دادهشده - طلااندودشده
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
gold dust خاک طلادار
gold dust گرد طلا
white gold الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
to dig gold زردراوردن
to dig gold زرکندن
the name of the unit of gold دینار
red gold پول
red gold زر
paper gold منظور حق برداشت مخصوص است
paper gold طلای کاغذی
gold washing شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
gold fish ماهی طلایی
gold beating زرکوبی
gold beating زرورق سازی
gold beetle سوسک طلایی
gold bug سوسک طلایی
dutch gold زرورق بدل
gold cloth زری
gold contacts اتصالات الکتریکی
gold contacts که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
gold crisis بحران طلا
gold cloth زربفت
gold bar شمش طلا
gold amalgam جیوه امیخته بازر
gold fish ماهی قرمز
gold medal مدال طلا
gold medals مدال طلا
fool's gold پیریت
fool's gold سولفور اهن
gold tisane زر بافت
gold tisane زربفت
gold washer خاکشو
gold washer کسیکه خاک زرداررابرای زرجویی میشوید لاوک خاکشویی
gold carats f. زرهیجده عیار
gold digger جوینده طلا
gold or silver گلابتون
gold flow جریان طلا
gold flow انتقال طلا
gold foil ورقه زر
gold foil زرورق کلفت
gold field ناحیه زرخیز
gold leaf ورقه طلای نازک
gold leaf زرورق نازک
gold palm نوعی نشان جنگی
gold market بازار طلا
gold mining استخراج طلا
gold filled دارای روکش طلا
gold fever اتش حرص که درجویندگان زرافروخته میشود
gold digger زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
gold fever حرص زرجویی
gold embroidery زردوزی
to alloy gold with copper عیارزدن
rolled gold bracelet دست بند طلایی [غلتیده ]
the streets are paved with gold <idiom> از در و دیوار شهر پول می بارد
to alloy gold with copper بارزدن
gold currency system نظام پولی طلا
gold leaf electroscope الکتروسکپ با برگههای طلا
silver inwrought with gold سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
gold oak leaf برگ خرما
gold lace [braids] گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
gold bullion standard پایه شمش طلا
gold import point نقطه ورود طلا
gold import point حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
gold import point طلای خالص به فروشنده میدهد
gold bullion standard پایه طلای غیر مسکوک
to alloy gold with copper امیختن
gold export point قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
gold backing system نظام پایه طلا
gold backing system نظام پشتوانه طلا
gold and silver plant حشیشه القمر
international gold standard پایه طلای بین المللی
gold exchange standard پایه ارز طلا
gold worked steel فولاد اصلاح شده
The gold market is booming . بازار طلااینروزها گرم است
My gold ring is in pawn. انگشتر طلایم درگرو است
full bodied gold coin سکه طلای تمام عیار
the morning hour has gold in its mouth <proverb> سحرخیز باش تا کامروا باشی
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com