Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
golden section
برش زرین
Other Matches
golden mean
برکناری از افراط و تفریط
the golden
پاره
the golden
رشوه
golden mean
میانه روی
golden
زرین
golden
اعلا
golden
درخشنده
golden
طلائی
golden a
عصرطلایی
the golden
کلید زریاسیم
golden
طلایی
golden shoe
کفش طلایی
golden ratio
نسبت طلایی
[ریاضی]
golden shoe
بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
golden weddings
جشن پنجاهمین سال عروسی
golden wedding
جشن پنجاهمین سال عروسی
golden rules
قاعده زرین
golden rule
قاعده زرین
Golden rectangle
پایه های چهارگوش
golden rim
تاج
golden retriever
سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
golden eagle
یکجوردال یاعقاب بسیارنیرومند
golden eagle
سکه ده دلاری زر
golden gate
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
golden horde
سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
golden key
کلیدزرین
golden leaf
زرورق
golden age
عصر ترقی و تعالی
golden rain
یک جور آتش بازی که مانند است به باران آتش
golden rain
آتش باران
Golden House
[سرای رومی ساخته شده توسط نرو]
golden color
رنگ طلائی
golden jubilee
جشنسالگردپنجاهم
golden age
عصر طلایی
golden age
وابسته به مردمان عصر طلایی
golden ages
دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
golden ages
دوران رونق و رفاه
golden ages
عصر ترقی و تعالی
golden ages
عصر طلایی
golden ages
وابسته به مردمان عصر طلایی
golden handshake
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake
دستخوش بازنشستگی
golden handshakes
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshakes
دستخوش بازنشستگی
golden syrup
شربتشیرین زردرنگوچسبناک
golden age
دوران رونق و رفاه
golden age
دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
golden ratio
عدد فی
[ریاضی]
Silence is golden .
<proverb>
سکوت علامت رضا است.
golden opportunity
<idiom>
موقعیت طلایی وعالی
the golden round
تاج زرین
hair of golden wire
گیسوان طلایی
kill the goose that layed the golden egg
<idiom>
از بین بردن چیز با ارزش
t section
عضو " T "
section out
شکستن موج بطور ناهموار
section
برش
z section
پروفیل "زد"
t section
پروفیل " T "
section
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
section
بخش قسمت
section
بره
section
نیمرخ
section
برشگاه
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
قطعه
section
گروه دایره
section
دسته
section
قسمت
section
بخش
section
جوخه
section
شعبه
section
مقطع
section
رسدتوپخانه
section
رسد
section
رسددریایی یا هوایی
section
قبضه توپ
section charge
خرج چند قسمتی
wallet section
قسمتکیفپول
standard section
پروفیل استاندارد
structural section
مقطع سازهای
section charge
خرج جزء جزء
rolled section
مقاطع نوردشده
root section
مقطع ریشه
cross-section
سطح متقاطع
black section
گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
section of valley
نیمرخ عرضی دره
section of dike
نیمرخ راه
section leader
فرمانده رسد یا جوخه
section hand
کارگرعضو دسته معینی ازکارگران راه اهن
section gang
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section crew
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section chief
فرمانده رسد فرمانده قبضه
section chief
رئیس قبضه
advance section
قسمت مقدم در منطقه مواصلات
staff section
بخش ستادی
staff section
قسمت ستادی دسته سمبه
accessory of section
قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
project section
بخش تهیه پروژه ها
section of a strawberry
قسمتهایمختلفتوتفرنگی
section of a raspberry
قسمتهایمختلفتمشک
section of a log
قسمتهایمختلفکندهدرخت
section of a hazelnut
قسمتهایمختلففندوق
overflow section
قسمت سر ریز سد
section of a bulb
قسمتهایمختلفپیاز
sagittal section
قسمتهایزیرشکم
rail section
بخشریل
radio section
بخشرادیو
pipe section
قسمتلوله
main section
قسمتاصلی
dining section
قسمتغذاخوری
butt section
قسمتهدف
honeycomb section
شانهعسل
working section
قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
tip section
قسمتنوک
transition section
مقطع تبدیل
transversal section
برش عرضی
transverse section
مقطع عرضی
transverse section
برش متقاطع
trenched section
زیرگاه صندوقهای
trenched section
فرم صندوقهای تو گود
trough section
مقطع ناودانی
weaving section
منطقه تقاطع
weaving section
منطقه همبری
section of a walnut
قسمتهایمختلفگردو
wing section
بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
flotation section
بخششناور
regular section
پروفیل نرمال
center section
بال میانی
crown section
برش در کلید قوس
staff section
قطعات سمبه
data section
بخش داده ها
economic section
انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
longitudinal section
برش طولی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
extruded section
پروفیل اشترانق پرس
full section
برش کامل
gauging section
مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
gauging section
برش اندازه گیری
built up section
مقاطع مرکب
build up section
مقاطع مرکب
cross section
سطح مقطع عرضی
cross section
رویه برش
coil section
مقطع بوبین
compact section
مقطع فشرده
conic section
مقطع مخروطی
control section
بخش کنترل
control section
قسمت کنترل
cross section
مقطع عرضی
cross section
برش متقاطع نمونه یا حد وسط
cross section
برش عرضی
cross section
سطح مقطع موثر
cross section
سطح مقطع
cross section
نیمرخ عرضی
cross section
نیمرخ پهنا مقطع موثر
cross section
مقطع
ground section
بدنه و پیکر اصلی فرش
[که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
box section
مقطع قوسی سکل
beaded section
شیار برجسته روی گچ وچوب
oblique section
مقطع اریب
oblique section
مقطعی که بوسیله صفحه اریب جسم رابرش بدهد
oblique section
برش اریب
oblique section
مقطع مایل
advance section
قسمت جلویی
personnel section
کارگزینی
personnel section
قسمت پرسنلی
phantom section
خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
program section
بخش برنامه ها
program section
بخش تهیه برنامه ها
project section
بخش تهیه طرحها
properties of section
خواص مقاطع تیرها
radial section
برش شعاعی
range section
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
longitudinal section
نیمرخ طولی
longitudinal section
برش طولی
in the non-smoking section
در قسمت غیر سیگاری ها
air section
رسد هوایی
aircraft section
قسمت هواپیمایی
aircraft section
رسدهواپیمایی
auxiliary section
برش کومکی
axial section
برش محوری
base section
بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
gun section
یک قبضه توپ با نفرات
rectangular section
مقطع مستطیلی
horizontal section
برش افقی
half section
نیم مقطع
half section
نیم برش
gun section
رسدتوپ
He works in the production section .
درقسمت تولید کار می کند
section of a grain of wheat
قسمتهایتخممرغ
section of a silique: mustard
قسمتهایمختلفخردل
section of a berry: grape
قسمتهایمختلفانگورحبهای
Could we have a table in the non-smoking section?
آیا ممکن است میز ما در قسمت غیر سیگاری ها باشد؟
section of a capsule: poppy
قسمتهایمختلفکیسه
wall stack section
بخشدودکشدیواری
section of a legume: pea
قسمتهایمختلفبتولات
circular cross section
مقطع گرد
absorption cross section
مقطع جذب
standard egg section
مقطع تخم مرغی شکل معمولی
data control section
بخش کنترل داده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com