Dictiornary-Farsi | green sand molding | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
green sand molding	قالب ریزی تر


Other Matches

molding sand	ماسه قالب گیری
dry sand molding	قالبریزی ماسهای خشک
molding sand preparation plant	واحد تهیه ماسه قالب گیری
green sand	ماسه تر
green sand mold	قالب تر
molding	قالبگیری
cast molding	قالبگیری ریخته گری
molding box	جعبه قالب گیری
molding machine	دستگاه قالب گیری
molding operation	فرم کاری
molding operation	قالب کاری
molding pressure	فشار قالب
molding pressure	فشار پرس
bed molding	گچ بری و تزئینات نزدیک سقف
boxless molding	تکنیک فرم دهی بدون جعبه
compression molding	ریخته گری فشاری
compression molding	قالبگیری فشاری
belt molding	زه روکوب اتومبیل
transfer molding	ریخته گری انتقالی
template molding	قالب گیری شابلونی
injection molding	قالبگیری تزریقی
molding shop	کارگاه قالب گیری
injection molding	ریخته گری تزریقی
transfer molding	قالب ریزی انتقالی
hand molding	قالبریزی دستی
loam molding	قالبریزی شنی
loam molding	قالب گیری ماسهای
sell molding	قالب گیری پوستهای
compression molding compound	قالب گیری تراکمی
comppression molding compound	قالب گیری تراکمی
loam molding shop	قالب گیری ماسهای
compression molding process	فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
shell molding process	فرایند قالب گیری پوستهای
croning molding process	فرایند قالب گیری کرونینگ
hand molding shop	قالبریزی دستی
plate molding shop	مدلسازی
shell molding machine	دستگاه قالب گیری پوستهای
core molding machine	دستگاه ریخته گری هسته
jar ram molding machine	دستگاه قالبریزی حرفهای
hand operated molding machine	دستگاه قالبریزی دستی
shell molding type foundry	ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
sand	شن مال یا ریگمال کردن
sand	ریگ
sand	شن کرانه دریا
sand	ماسه ریختن شن
sand	شن ریختن
sand	شن پاشیدن
sand	ماسه
sand	سنباده زدن
sand	شن
masonry sand	ماسه بنایی
sand store	انبار ماسه
sand stone	ماسه سنگ
sand equivalent	درجه ماسهای بودن خاک
masonry sand	ماسه ملاتی
marine sand	ماسه بادی
sand spout	ستون شن که در اثر وزش باددرست میشود
marine sand	ماسه دریایی
sand pump	پمپ شن کش
sand pit	گود ماسه برداری
sand shoes	یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
sand storm	طوفان ریگ
sand iron	یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
sand hill	ریگ توده
sand hill	ریگ پشته
sand grouse	باقرقره شن زار
sand fly	یکجور پشه ریز
sand filling	ماسه گرفتگی
soft sand	شکرسنگ
shifting sand	شن روان
sand trap	فرورفتگی مصنوعی شن درمیدان گلف
sand trap	قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
sand trap	ماسه گیر
sand man	لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
heap of sand	توده ماسه
sand table	میز مخصوص شن بازی بچه ها
sand pit	کان شن
sand equivalent	همسنگ ماسه
sand mastic	ماستیک ماسهای
sand box	شن پاش گردپاش
rooty of sand	چیز ناپایدار یا بی اساس
sand box	ریگ پاش
running sand	ماسه بادی
running sand	ریگ روان
sand blind	دارای چشم تار
sand blasting	شن پاشی
sand blasting	ماسه پاشی
sand blasting	ذرات سنگ
sand blast	شن باران کردن
sand asphalt	ماسه اغشته گرم یا سرد
sand bath	حمام شن
sand bag	سستی عمدی در تمرین
sand bagger	بازیگر گول زن
sand bank	تپه زیرابی
sand bank	ریگ تپه
sand mix	ماسه اغشته سرد
sand painting	نقاشی روی شن
sand dressing	ماسه پاشی
sand dredger	ماشین مکنده ماسه
sand cushion	بستر ماسهای
sand crack	ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
sand crack	شکاف درسم اسب
sand clay	رس ماسه دار
sand bank	جزیره نما
sand castings	قطعه ریختگی ماسهای
sand piper	یلوه
sand pile	توده شن
sand pile	توده ماسه
sand paper	کاغذ سنباده زدن به
pit sand	ماسه معدنی
sand casting	ریخته گری ماسهای
sand casting	ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
sand paper	کاغذ سنباده
quick sand	ماسه روان
sand bank	ریگ پشته
to plough the sand	کوشش بیهوده یا بی فایده کردن
sand wedge	گوهشنریز
sand road	راه شنی
fine sand	ماسه ریز
core sand	ماسه ریخته گری
sand lot	بازی غیررسمی
built on sand	ناپایدار
beach sand	شن زار
sand island	جزیرهماسهای
sand shoe	کفشماسهای
To build on sand.	کار بی اساس کردن
sand castle	دژشنی
backing sand	ماسه پشت قالب
built on sand	سست بنیاد
sand dredger	ماشین حفار
body sand	ماسه پر کننده
graded sand	شن درهم
uniform sand	ماسه یکنواخت
uniform sand	ماسه یکدست
sand box	جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
building sand	خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
sand layer	لایه ماسه
dune sand	ماسه بادی
detritic sand	ماسه فرسایهای
foundry sand	ماسه ی ریخته گری
dry sand casting	ریخته گری ماسهای خشک
pipe sand trap	ماسه گیر لولهای
crushed stone sand	شن
crushed stone sand	ماسه
dry sand mold	قالب ماسهای خشک
sand shape factor	ضریب شکل دادن دانه شن
sand blasting practice	عملیات ماسه پاشی
vertical sand drainage	زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
sand lime brick	اجر ماسه اهکی
sand cone method	طریقه جابجایی ماسه
to puddle clay and sand	ازرس و ماسه گل ساختن ماسه و گل رس را بهم امیختن
sand blast unit	واحد ماسه پاشی
argillaceous sand stone	ماسه سنگ خاک رسی
sand blast nozzle	شیپوره ماسه پاشی
Dry sand absorbs water.	ماسه خشک آبرا جذب می کند
hide(bury) one's head in the sand <idiom>	دورنگه داشتن از
bury(hide) one's head in the sand <idiom>	مثل ک"ک سرش را کرده زیر برف
green	خرم
green	سبز
green	چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green	تازه
green	بی تجربه
green	سبزشدن
green	سبز کردن
green	رنگ سبز
green	سبزه چمن
green	معتدل
green	سبزیجات
green PC	رایانه زیست بوم دوستانه
green PC	رایانه سبز
through the green	منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green	ترو تازه نارس
green <idiom>
green peppers	فلفل سبز
green ball	توپسبز
sea green	رنگ سبز مایل بابی
sap green	رنگ زرد مایل به سبز سیر
green beam	شعلهیسبز
green cabbage	کلمسبز
green peas	نخودفرنگی
green pepper	فلفل سبز
green cards	کارت سبز
green card	کارت سبز
prophet's green	رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
green stool	مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
to turn green	سبز رنگ شدن
green beans	لوبیا سبز
to incline to green	بسیبزی زدن
village green	میدان دهکده
green roof	[سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
By the green grass .	کنار چمن های سبز وخرم
green russula	نوعیقارچسبز
green space	فضایسبز
Green Party	حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
green salad	سالادسبز
Light green.	رنگ سبز روشن
Dear Mr. Green .	آقای گرین عزیز ( محترم )
as green as grass <idiom>	کم تجربه و ناشی
green thumb <idiom>
green with envy <idiom>