English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (9 milliseconds)
English Persian
gross profit سود ناخالص
Other Matches
gross f. کلاه برداری بزرگ
gross ناویژه
gross یکجا وزن کل
gross یکپارچه
gross کل
gross کلی
gross ناخالص
gross قراص
gross فاهش
gross کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
gross جمع کردن زمخت کردن
gross دوازده دوجین
gross f. عین فاحش
in the gross بطورکلی
gross value ارزش ناخالص
in the gross روی همرفته
gross غیر خالص
gross فاحش
gross تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
gross 441عدد
gross بزرگ کردن
gross جمع کل
gross وزن سرجمع چیزی
gross وحشی توده
gross درشت
gross بزرگ
gross ستبر
gross عمده ناخالص
gross زمخت
gross درشت بافت
gross انبوه
gross بی تربیت
gross شرم اور ضخیم
gross زشت
gross negligence تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
great gross قراص بزرگ
gross fraud غبن فاحش
gross negligence اشتباه دقت کلی
gross negligence اهمال فاحش
gross revenue درامد فروش ناخالص دریافتی ناخالص
gross score نمره خام
gross space فضای کلی
gross space جای کلی
gross space حجم کلی
gross tonnage گنجایش حجمی
gross amount مبلغ ناخالص
gross area پهنه ساختمان
gross investment سرمایه گذاری ناخالص
gross income درامد ناخالص
gross error خطای فاحش [ریاضی]
gross expenditure هزینه ناخالص
gross earnings درامدناخالص
gross earnings عواید ناخالص
gross density چگالی خام
gross density چگالی غیر خالص
gross capacity فرفیت ناویژه
gross tonnage فرفیت ناخالص به تن
gross weight وزن کل
gross yield بازده ناخالص
gross weight وزن ناخالص
gross yield محصول ناخالص
small gross قراص کوچک
gross negligence اشتباهات کلی ناشی از بی دقتیها بی دقتی کلی
gross weight وزن با فرف
gross weight وزن ناویژه
gross weight وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
gross product per capita تولید ناخالص سرانه
gross national quality کیفیت ناخالص ملی
gross national income درامد ناخالص ملی
gross national expenditure هزینه ناخالص ملی
gross domestic product تولید ناخالص داخلی
gross motor skills مهارتهای حرکتی درشت
gross motor activity فعالیت حرکت عمده
gross primary product تولید ناخالص نخستین
gross rate of return نرخ بازده ناخالص
gross national product تولید ناخالص ملی
gross national product محصول ناخالص ملی
gross national product تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
design gross weight حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
for-profit <adj.> تجارتی
just profit سود عادلانه
just profit سود منصفانه
she your profit with him سودخودرابا اوتقسیم کنید
to his own profit بفایده خودش
for-profit <adj.> تجاری
it did not profit me مرا سودمند نبود
it did not profit me فایدهای بمن نرساند
to profit from something سود بردن از چیزی
what will it profit you چه سودی برای شما خواهدداشت
for-profit <adj.> بازرگانی
profit سود
profit عایدی داشتن
profit فایده
profit سود بردن منفعت کردن
profit فایده رساندن
profit منفعت
profit نفع
profit سود بردن
profit فایده منفعت
profit مزیت
profit برتری
profit منفعت بردن
real gross national product تولید ناخالص ملی واقعی
total gross floor area سطح بنا با گسترده ساختمان
nominal gross national product محصول ناخالص ملی اسمی
potential gross national product تولید ناخالص ملی بالقوه
deceit resulting in gross loss غبن فاحش
to profit by the accasion از موقع استفاده کردن
profit-taking فروشسهام
What was your net profit? خرج دررفته چقدر منفعت کردی ؟
pure profit سود خالص
profit tax مالیات بر سود
profit motive انگیزه سود
profit maximization به حداکثر رسانیدن سود
profit centre قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
profit centre واحد دخل و خرج کننده
profit centre مرکز سود
profit cannibalism افراط در تخفیف و ارزان فروشی
reasonable profit منفعت عقلایی
retained profit سود تقسیم نشده
to make a profit منفعت کردن
to make a profit سود بردن
to profit by the accasion موقع را مغتنم شمردن
yearly profit سود سالانه
thoughtful of profit در فکر
taxable profit سود مشمول مالیات
target profit سود مطلوب
target profit سود مورد نظر
non-profit-making غیرانتفاعی
thoughtful of profit سود
profit-making درآمدزائیکردن
normal profit سود عادی
undivided profit سود تقسیم نشده
accumulated profit پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
excess profit سود اضافی
accounting profit سود حسابداری
profit margins حاشیه سود
profit margins درصد سود از فروش خالص
profit margin حاشیه سود
profit margin درصد سود از فروش خالص
profit-sharing سهم کارگران از سود
profit-sharing تسهیم در سود
profit-sharing مشارکت در سود
profit-sharing سهیم کردن کارگر در سودکارخانه
accounting profit سود از دیدگاه حسابداری
anticipated profit سود مورد انتظار
best profit output محصول در بیشترین مقدارسود
economic profit سود اقتصادی
make a profit سود بردن
distributed profit سود توزیع شده
corporate profit سود شرکت سهامی
contingent profit سود اتفاقی
contingent profit منفعت احتمالی
best profit point best
best profit point نقطه بیشترین مقدار سود
best profit output profit best
profit sharing سهم کارگران از سود
distributed profit سود تقسیم شده
profit and loss سود و زیان
normal profit سود متعارف
profit and loss حساب سود وزیان
principal and profit مایه و سود
operating profit سود عملیاتی
operating profit سود ناخالص
net profit سود ویژه
profit and loss a حساب سودوزیان
profit sharing تسهیم در سود
interest profit عایدی حاصل از بهره
profit sharing مشارکت در سود
profit sharing سهیم کردن کارگر در سودکارخانه
loss of profit عدم النفع
net profit سود خالص
maximum profit حداکثر سود
falling rate of profit نرخ نزولی سود
pre tax profit سود قبل از پرداخت مالیات
I made a decent profit. سود خوبی بر دم
short run profit سود در کوتاه مدت
undistributed corporate profit سود تقسیم نشده شرکتها
wage profit ratio نسبت دستمزد به سود
profit and loss account حساب سود و زیان
Did you make any profit in this deal ? آیا دراین معامله استفاده ای داشتید ؟
I made a lot of profit in the deal . دراین معامله فایده زیادی بردم
I shall personally undertake tht you make a profit. من شخصا" به عهده می گیرم که شما سود ببرید
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com