English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
English Persian
gross score نمره خام
Other Matches
gross f. کلاه برداری بزرگ
gross یکجا وزن کل
gross یکپارچه
gross کل
gross کلی
gross ناخالص
gross قراص
gross فاهش
gross کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
gross جمع کردن زمخت کردن
gross بزرگ کردن
gross وزن سرجمع چیزی
gross انبوه
gross وحشی توده
gross ناویژه
gross f. عین فاحش
gross value ارزش ناخالص
in the gross بطورکلی
in the gross روی همرفته
gross غیر خالص
gross فاحش
gross تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
gross 441عدد
gross دوازده دوجین
gross بی تربیت
gross شرم اور ضخیم
gross زشت
gross درشت
gross جمع کل
gross بزرگ
gross ستبر
gross درشت بافت
gross زمخت
gross عمده ناخالص
score چوب خط نمره
He knows the score . سرش توی حساب است
He knows the score . سرخوردن ( واخوردگی ویأس )
score out خط زدن
score it under زیر ان خط بکشید
on this score از این بابت
on this score از این حیث
What is the score? چند به چندیم ؟ ( امتیاز شما ری در بازی )
score حساب کردن بحساب اوردن
score نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
what is the score هر کدام چند بازی داریم
what is the score حساب برد و باخت چقدراست
t score نمره T
score مارک
score حساب
to keep score بازی رانگاهداشتن
to keep score حساب
to know the score <idiom> سری توی حساب داشتن
To keep the score. حساب امتیاز رانگاهداشتن
score تحقیر کردن ثبت کردن
score شیار
score پیروزی
score فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
score گرم کردن اسب ثبت حرکات
score خط زدن
score خط افتادن
score خط
score نمره اوردن
score رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
score نمره
score امتیاز گرفتن حساب امتیازات
score پوان اوردن
score بریدگی
score نشان
score نشان معدل
score امتیاز
gross profit سود ناخالص
gross revenue درامد فروش ناخالص دریافتی ناخالص
small gross قراص کوچک
gross negligence اهمال فاحش
gross negligence تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
gross negligence اشتباه دقت کلی
gross weight وزن ناخالص
gross negligence اشتباهات کلی ناشی از بی دقتیها بی دقتی کلی
gross space فضای کلی
gross yield محصول ناخالص
gross yield بازده ناخالص
gross weight وزن با فرف
gross weight وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
gross weight وزن کل
gross tonnage فرفیت ناخالص به تن
gross tonnage گنجایش حجمی
gross space حجم کلی
gross space جای کلی
gross density چگالی خام
gross density چگالی غیر خالص
gross capacity فرفیت ناویژه
gross area پهنه ساختمان
gross amount مبلغ ناخالص
great gross قراص بزرگ
gross fraud غبن فاحش
gross weight وزن ناویژه
gross earnings عواید ناخالص
gross income درامد ناخالص
gross expenditure هزینه ناخالص
gross error خطای فاحش [ریاضی]
gross investment سرمایه گذاری ناخالص
gross earnings درامدناخالص
score keeper منشی
score a person از کسی پیش بردن
To score a goal . گل زدن ( درفوتبال وغیره )
score out that word ان واژه را خط بزنید
score out that word روی ان واژه خط بکشید
settle a score with someone <idiom> عین چیزی را به کسی پس دادن
score off a person بر کسی پیش دستی کردن
score off a person از کسی پیش بردن
real score نمره واقعی
score a person بر کسی پیش دستی کردن
run up a score قرض بهم رساندن
to score with a girl <idiom> موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری [اصطلاح روزمره]
He told us what the score was. جریان را برایمان تعریف کرد ( گفت )
To score points. امتیاز آوردن ( ورزش )
test score نمره ازمون
standard score نمره معیار
sigma score نمره معیار
weighted score نمره وزنی
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
three score and ten هفتاد
time score نمره زمانی
total score نمره کامل
stanine score نمره نه بخشی
score sheet برگ امتیاز
true score نمره حقیقی
unweighted score نمره غیروزنی
transmuted score نمره تبدیل شده
score-console صفحهنمایشامتیاز
standardized score نمره بهنجار شده
accuracy score نمره دقت
deviation score نمره انحراف
graphic score نمره نگارهای
grade score نمره کلاسی
gain score نمره افزوده
evaluation score نمره ازمایش
error score نمره خطا
derived score نمره اشتقاقی
corrected score نمره اصلاح شده
composite score نمره مرکب
box score جدول امتیازها
box score حساب بازی
box score نتیجه برد وباخت بازی
blind score امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
additional score نمره اضافی
evaluation score نمره ارزیابی
raw score نمره خام
predicted score نمره پیش بینی شده
perfect score امتیاز کامل
percentile score نمره صدکی
on the score of neglect ازاین حیث
on the score of neglect بعنوان غفلت ازاین بابت
observed score نمره مشاهده شده
normalized score نمره هنجار شده
main score نمره اصلی
lie score نمره دروغگویی
ipsative score نمره نسبی
gross national quality کیفیت ناخالص ملی
gross national product محصول ناخالص ملی
gross product per capita تولید ناخالص سرانه
gross national expenditure هزینه ناخالص ملی
gross rate of return نرخ بازده ناخالص
gross motor activity فعالیت حرکت عمده
gross primary product تولید ناخالص نخستین
gross national income درامد ناخالص ملی
gross national product تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
design gross weight حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
gross motor skills مهارتهای حرکتی درشت
gross national product تولید ناخالص ملی
gross domestic product تولید ناخالص داخلی
sweeping score line خطکمکنندهامتیاز
segment score number بخششمارهامتیاز
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
annual average score میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
hog score line خطامتیازپایانی
foot score line خط امتیاز انتهایی
real gross national product تولید ناخالص ملی واقعی
deceit resulting in gross loss غبن فاحش
total gross floor area سطح بنا با گسترده ساختمان
nominal gross national product محصول ناخالص ملی اسمی
potential gross national product تولید ناخالص ملی بالقوه
I know my job ( stuff ). Iknow the score ( ropes ) . درکارم واردهستم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com