Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
ground basic slag
ارد توماس
ground basic slag
سرباره توماس
Other Matches
basic slag
سرباره قلیایی
basic ground
زمینه و متن اصلی فرش
slag
فلزنیم سوخته
slag
گداز اتشفشانی
slag
درده خاکستر
slag
سرباره گرفتن
slag
کف
slag
تفاله
slag
چرک
slag
مزخرف
slag
اشغال تفاله گرفتن از
slag
تفاله کورههای بلند
slag
تفاله اهنگدازی
slag
خاکستر
slag
کفه
slag
شلاکه
slag
روباره
slag
کفه گرفتن تفاله گرفتن
slag
شلاکه گرفتن سرباره
sticky slag
سرباره چسبناک
slag sinter
تفاله کوره اهنگدازی بلند
slag ladle
کفچه سرباره
slag hook
قلاب کوره
slag cement
سیمان شلاکه
slag cement
سیمان ذوب اهن
slag cement
سیمان اهنگدازی
silicate slag
سرباره سیلیکات
scoria slag
تفاله روباره
removal of slag
شلاکه گیری
sticky slag
شلاکه چسبناک
slag cement
سیمان تفاله اهنگدازی
deoxidizing slag
سرباره یا شلاکه احیا شده
disintegrating slag
سرباره متلاشی شده
dump slag
هالدن شلاکه
slag heap
تپهوسایلوموادیککارخانه
foamed slag
تغاله دمیده
foamed slag
شلاکه کف کردن
foamed slag
سرباره جوشان
dump slag
سرباره دورریز
dross slag
سرباره
viscous slag
سرباره لزج
removal of slag
برداشت سرباره
refining slag
شلاکه پالایش
oxidizing slag
شلاکه اکسیداسیون
pumicestone slag
سرباره سنگ پایی
oxidizing slag
سرباره احیاء
recucing slag
سرباره احیاء کننده
remove slag
سرباره را برداشتن
refining slag
سرباره پالایش
blast furnace slag
تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
slag cement concrete
بتن سیمان اهنگدازی
blast furnace slag
روباره تفاله کوره بلند
road building slag
شلاکه جاده سازی
air furnace slag
سربار کوره هوایی
foamed blast furnace slag
سرباره کوره بلند
basic plus
نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
basic
بنیانی
basic
بازی
basic
روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic
اساسی
basic
کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basic
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic
مقدماتی اساسی
basic course
دوره مقدماتی
basic
اصلی
basic
تهی بنیانی
basic
بنیادی
basic
ابتدایی
basic
اولیه
basic
قلیایی
basic
اساسی مقدماتی
basic
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic
پایهای
basic
نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic
حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic
Symbolic sAll-Purpose"Beginner Instructioncode
basic
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic
بیسیک
basic
به یک وسیله راه دور
basic
مین دستیابی
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic capacity
گنجایش پایه
basic price
قیمت مبنا
basic price
قیمت پایه
basic circuit
مدار ساده
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic conflict
تعارض بنیادی
basic pay
اصل حقوق
basic capacity
گنجایش مبنا
basic research
تحقیقات مقدماتی
basic allowance
شارژ انبار
basic ration
جیره اصلی
basic ration
جیره مقدماتی جیره مبنا
basic point
نقطه مبداء
basic anxiety
اضطراب بنیادی
basic allowance
سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
basic pay
حقوق اصلی
basic intent
نیت عام
basic branch
رسته اولیه
basic of issue
مبنای واگذارکردن اقلام
basic language
زبان بیسیک
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
basic crops
پنبه تنباکو و برنج
basic load
بار مبنای مهمات یا وسایل
basic data
عناصر تیر اولیه
basic data
دادههای اولیه عناصر اولیه
basic data
اطلاعات اولیه
basic dye
رنگینه بازی
basic of issue
مبنای توزیع
basic gearing
گیربکس
basic date
تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic deficit
کسری کلی
basic fortran
استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
basic crops
محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
basic crops
جو
basic crops
ذرت
basic linkage
پیوند اساسی
basic load
بار مبنا
basic hole
سوراخ مقدماتی
basic deficit
کسری اساسی
basic gearing
چرخ دندههای اصلی
basic lining
پوشش یا استر قلیایی
basic date
تاریخ ترفیع
microsoft basic
مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
basic research
علم پایه
basic dye
رنگ قلیایی
basic verses
ایات محکمات
basic variable
متغیر اساسی
basic variable
متغیر اصلی
basic training
اموزش مقدماتی
basic training
تعلیمات ابتدایی
basic surplus
مازاد اساسی
basic research
علم بنیادی
quick basic
کوئیک بیسیک
tiny basic
یک زبان برنامه سازی سطح بالا که زیرمجموعه BASICاست و برای ریزکامپیوترطراحی شده است
true basic
تروبیسیک
Visual Basic
ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
basic brick
اجر قلیائی
integer basic
نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
basic weaves
رگباسلیق
basic size
اندازه اولیه
basic size
اندازه اصلی
advanced basic
بیسیک پیشرفته
basic shaft
محور واحد
airman basic
سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
basic shaft
محور اصلی
basic sciences
علوم پایه
basic salt
نمک بازی
applesoft basic
نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
basic speed
سرعت اولیه
basic standard
استاندارد اولیه
basic agreement
توافق اولیه
basic agreement
چهارچوب توافق
[حقوق]
basic source of food
منابعاولیهغذا
basic building materials
مواداولیهساختمان
basic tactical unit
یکان مبنای تاکتیکی
basic pig iron
اهن خام قلیایی
basic bessemer process
فرایندقلیایی بسمر
basic standard cost
قیمت پایه
basic pig iron
اهن توماس
floating point basic
نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
basic machine unit
واحد دستگاه مقدماتی
basic requisition number
درخواست اولیه
basic operation of arithmetic
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
basic calculating operation
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
basic standard cost
قیمت استاندارد
basic unit training
اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
basic relay post
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
basic requisition number
درخواست ابتدایی
basic planning guide
راهنمای اولیه طرح ریزی
We must find a basic solution.
باید یک فکر اساسی کرد
basic issue list
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
basic allowance for quarters
حق مسکن
basic allowance for subsistence
جیره نقدی
basic allowance for subsistence
حق معاش
basic bessemer process
فرایند مقدماتی بسمر
basic bessemer steel
فولاد مقدماتی بسمر
basic circuit arrangement
ترتیب مدار ساده
basic construction unit
واحد ساختمانی
basic bessemer converter
مبدل مقدماتی بسمر
the four basic arithmetic operations
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
basic issue items
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
basic end item
تجهیزات ووسایل اولیه
basic end item
اقلام اولیه اماد
basic combat training
اموزش رزم مقدماتی
basic converter steel
فولاد توماس
basic access method
روش دستیابی اصلی
ambulance basic relay post
پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
basic telecommunications access method
روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
basic sequential access method
روش دستیابی ترتیبی اساسی
iowa tests of basic skills
ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
basic unit assembly group
گروه ساختمانی
one of the
[basic]
fundamental tenets of democracy
یکی از اصول پایه
[اساسی]
دموکراسی
basic partitioned access method
روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
basic bessemer pig iron
اهن خام مقدماتی توماس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com