English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
group analysis تحلیل گروه
Other Matches
out group برون گروه
group مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group شیعه
group کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group جمع کردن چندین وسیله با هم
group کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group جمع اوری چندین چیز با هم
in group گروه خودی
we group گروه خودی
t group گروه T
t group گروه حساسیت اموزی
group طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group دسته بندی کردن
group حزب
group دسته
group گروه
group انجمن
group جمعیت گروه بندی کردن
group دسته دسته کردن
group جمع شدن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group ناوگروه
group گروه رزمی
analysis یات
analysis یات هزینههای محصول جدید
analysis بدست آوردن اطلاعات و نتایج از داده
analysis بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
value analysis تحلیل ارزش
analysis انالیز ریاضی
analysis کاوش
3D analysis بررسی سه بعدی
self analysis تجزیه وتحلیل خویشتن
self analysis خودشناسی
two way analysis تحلیل دو عاملی
what if analysis تحلیل شرط و جزا
3D analysis آنالیز سه بعدی
analysis جداگری فرگشایی
analysis تجزیه و تحلیل
analysis کتاب یا موضوع تجزیه و تحلیل شده
analysis شی تجزیه شده
analysis تحلیل
analysis انالیز
analysis مشتق وتابع اولیه
analysis استقراء
analysis تحلیل کاوش
analysis تجزیه
analysis فراکافت
analysis تفکیک
analysis موشکافی
analysis بازکافت
analysis تحلیل جداگری
analysis محاسبه
analysis تشریح
group casting ریخته گری گروهی
group casting ریخته گری
group atmosphere جو گروهی
group dynamics مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
group captain سرهنگ هوایی
group consciousness اگاهی گروهی
group contagion سرایت گروهی
group index شاخص گروه
group identification همانند سازی گروهی
group frequency بسامد گروهی
group factors عاملهای گروهی
group dynamics پویش گروهی
group drive محرکه گروهی
group discussion بحث گروهی
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
diastereotopic group گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
group index اندیس گروه
experimental group گروه ازمایشی
tractor group گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
entry group گروه واجد شرایط
entry group واجدین شرایط تخصصی شغلی
entering group گروه وارد شونده
end group گروه انتهایی
encounter group گروه رویارویی
group pressure فشار گروهی
user group گروه استفاده کننده
thiocarbonyl group گروه تیوکربونیل
task group گروه ماموریت زمینی
group acceptance پذیرش گروهی
gas group گروه گاز
functional group گروه عاملی
tail group مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
formal group گروه رسمی
task group ناو گروه مامور اجرای عملیات
feeding group قسمت خوراک دهنده
feeding group گروه تغذیه کننده
user group گروه کاربران
primary group گروه نخستین
membership group گروه عضویت
shot group گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
side group گروه جانبی
marginal group گروه حاشیهای
spelling group حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
local group گروه محلی
standardization group گروه معیاریابی
leaving group گروه ترک کننده
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
selected group گروه گزیده
minority group گروه اقلیت
point group گروه نقطهای
pile group دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
phosphoryl group گروه فسفریل
reference group گروه مرجع
open group گروه باز
repeating group الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
norm group گروه هنجار
natural group گروه طبیعی
salvage group گروه بازیابی وسایل
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
strength group گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
substituent group گروه استخلافی
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group printing چاپ گروهی
product group کالاهی مشابه
group of targets گروه هدفها
group of targets گروه اماجها
group norms هنجارهای گروهی
group membership عضویت گروهی
group mark علامت گروه
group mark نشان گروه
group selector سلکتور گروهی
group separator جداساز گروه
symmetry group گروه تقارن
infinite group گروه نامتناهی
hydrogxyl group گروه هیدروکسیل
group velocity سرعت گروهی
group theory نظریه گروهی
group theory نظریه گروهها
group test ازمون گروهی
group teaming ریخته گری گروهی
group structure ساخت گروهی
group interview مصاحبه گروهی
detail group دسته ماموربیگاری
air group گروه هوایی یک ناو
abelian group گروه ابلی
acid group گروه اسید
acid group گروه اسیدی
carboxylic group کروه کربوکسیلی
carbonyl group گروه کربونیل
acidic group گروه اسید
bridging group گروه پل شده
bridged group گروه پل شده
Group theory نظریه گروه ها [ریاضی]
coordinated group گروه کوئوردینانسی
control group گروه گواه
finite group گروه متناهی [ریاضی]
commutative group گروه جابجاپذیر
command group گروه فرماندهی
coacting group گروه همکار
closed group گروه بسته
boat group ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
between group variance پراکنش میان گروهی
extra-group ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
management group ائتلاف چند شرکت
aiming group دستگاه مثلث گیری
management group ائتلاف تجاری
amino group گروه امینی
alkyl group گروه الکیلی
air group گروه هوایی
alkyl group گروه الکیل
aiming group عوامل مثلث گیری
armor group گروه زرهی
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach group گروه خدمات ساحلی
battle group گروه نبرد
battle group واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
attack group گروه تک به ساحل
artillery group گروه توپخانه
army group گروه ارتش
armor group گروه زره تانک
group therapy گروه درمانی
detail group قسمت بیگاری
criterion group گروه ملاک
splinter group گروهجداییطلب
attack group گروه تک
noun group گروهکلمات
interest group علایقگروهی
group practice گروهپزشکی
ginger group افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
adverbial group گروه قیدی
pressure group گروه فشار
within group variance پراکنش درون گروهی
age group گروه سالخور
dead group زاویه بیروح
dead group زمین بیروح
deactivating group گروه کم کننده فعالیت
age group گروه سنی
blood group گروه خونی
cyclic group گروه دوری [ریاضی]
sporadic group گروه نامنظم [ریاضی]
blood group گروه خون
business group شرکت سهامی [شرکت]
peer group گروه همسالان
acidic group گروه اسیدی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com