Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
guard of honour	پاسدار تشریفاتی
guard of honour	گارداحترام
Other Matches
honour	برات
honour	انجام تعهد
honour	ایفای تعهد کردن
honour	یاحوالهای را قبول کردن
honour	قبول کردن
honour	عزت دادن به
honour	احترام کردن به
point of honour	موضوعی که شرف ادمی وابسته بان است
honour a contract	قرارداد را محترم شمردن
honour your contracts	اوفوا بالعقود
maid of honour	ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
title of honour	لقب
to pledge one's honour	قول شرف دادن
point of honour	قضیه شرف
lap of honour	دورافتخاردوندهیااتومبیلران
battle honour	نشان افتخار
guest of honour	مهمانافتخاری
title of honour	کنایه
debt of honour	وام شرافتی
word of honour	قول شرف
pledge one's honour	قول شرف دادن
debt of honour	بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
roll of honour	لیست افتخار
the pinnacle of honour	اوج عزت
roll of honour	صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
rolls of honour	لیست افتخار
rolls of honour	صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
A prophet is not without honour, save in his own c. <proverb>	یک پیامبر را همه جا ارج مى نهند جز در سرزمین و خانه خودش.
To pawn ones life ( honour) .	زندگی ( شرافت ) خود را درگروی کاری گذاشتن
off ones guard	غافل
on guard	بحالت محافظ باش
off ones guard	بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
on guard	نگهبان
on guard	هشیار
guard	پاییدن پاسداری کردن
on guard	درسرنگهبانی
on guard	مراقب بودن نگهبان بودن
right guard	نگهبانراست
guard	حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard	پناه
guard	نرده حفافتی
on guard	بحالت گارد
guard	نگهبان
take guard	وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
guard	محافظت کردن نگهبانی کردن
guard	پاسدار
guard	پاسبان مستحفظ
to be on guard	موافب
to be on guard	بودن احتیاط کردن
out guard	گشتی
to keep guard	موافب
to keep guard	بودن احتیاط کردن
guard	گارد
guard	احتیاط نرده روی عرشه کشتی
on guard	اماده برای دفاع باشید
on guard	گارد گرفتن
on guard	اماده توپگیری اماده برای توگیری
out guard	گشتی صحرایی
guard	محافظ
old guard	محافظه کار سیاسی
guard	محافظ گارد
guard	حفافت کردن
guard	watch
guard	چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard	حالت دفاعی شمشیرباز
guard	کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
old guard	صنوف صاحب اعتبار قدیم
guard	صفحه محافظ روکش محافظ
guard	محافظت کردن
on ones guard	درپاسگاه
on guard	گاردگرفتن
on ones guard	موافب
guard	پاسداری دادن
guard	نگهبانی دادن
off-guard	درانتظارپیشامدبد
off guard <idiom>	غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
guard	روکش کشیدن
on guard <idiom>	آگاه ،بادقت
on ones guard	متوجه
safe guard	نگهداری
rear guard	عقب دار
rear guard	نیروی عقب دار
road guard	ژاندارم
rat guard	صفحه مانع ورودموش
rat guard	موش بند
plane guard	ناو نجات
point guard	موقعیت گارد
plane guard	ناوگارد نجات
praetorian guard	گارد ویژه
picket guard	دژبان
radio guard	نگهبان بی سیم
radio guard	نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
picket guard	پاسبان اردوگاه
road guard	پلیس راه
safe guard	حفافت
seaman guard	گارد دریایی
key guard	راهنمایکلید
left guard	محافظچپ
guard dog	سگ پلیس
neck guard	حافظگردن
on guard line	خطحافظ
overhead guard	حافظبالایسر
snow guard	محافظبرف
tendon guard	محافظزردپی
toe guard	حافظانگشتان
trigger guard	حافظماشه
wind guard	محافظباد
guard dog	سگنگهبان
border guard	پلیس مرزبانی
guard dog	سگ نگهبان
eye guard	حافظچشم
clothing guard	حافظپارچه
sergeant of the guard	گروهبان پاسدار
sergeant of the guard	گروهبان نگهبان
shin guard	ساقبند
skate guard	پرش روی تیغه اسکیت
splash guard	گلگیر
stand guard	نگهبانی دادن
state guard	نیروی نظامی ایالتی
state guard	ارتش ایالتی
guard's van	کالسکهنگهبانقطار
to guard against danger	مواظب خطر بودن
to nount guard	به نگهبانی رفتن
to relieve guard	نگهبان راعوض کردن
watch guard	زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
yeoman of the guard	گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
blade guard	تیغهلبه
breech guard	حافظتهساز
chin guard	حافظچانه
guard-rail	ریل نگهدار حائل ریل
color guard	پاسدار پرچم
custodial guard	گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
demolition guard	نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
double guard	دفاع با دو دست
dress guard	اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
guard ship	ship mission active
escort guard	گارد محافظ
escort guard	محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
face guard	ماسک محافظ
fire guard	پیش بخاری
fire guard	حائل اتش
flag guard	گارد پرچم
flag guard	نگهبان پرچم
flank guard	پهلودار
gear guard	جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
guard assembly	محفظه
color guard	گارد پرچم
coast guard	گارد کرانه
guard-rail	نرده
guard-rails	ریل نگهدار حائل ریل
guard-rails	نرده
advance guard	پیش قراول
advance guard	پیش لشکر پاسدار
advance guard	پیشرو
advance guard	طلایه
air guard	پاسور هوایی
air guard	گشتی هوایی
armed guard	گارد مسلح
body guard	نگهبان
body guard	موکب
body guard	هنگ ویژه
bumper guard	سپر ماشین
bumper guard	روکش سپر
cable guard	نگهدارنده کابل
guard assembly	الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
life guard	هنگ ویژه
life guard	گارد
life guard	نگهبان
knuckle guard	کارد
interior guard	نگهبان داخلی
guard signal	علامت نگهبان
knuckle guard	انگلیسی
guard room	پاسدارخانه
main guard	پست نگهبانی اصلی
main guard	نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
open guard	گارد باز
officer of the guard	افسر گارد احترام
obstruction guard	میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
national guard	گارد ملی
mud guard	گلگیر
memory guard	نگهبان حافظه
guard rail	نرده دست انداز راه پله
guard mount	مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard line	خط اغاز مسابقه شمشیربازی
guard house	پاسدارخانه
guard cell	گیاهی را تشکیل میدهند
guard cell	یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard of honor	گارد احترام
guard of honor	پاسدار تشریفات
guard bit	یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard band	بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard plank	تخته محافظ
guard post	پایه نگهبان
guard band	باند نگهبان
guard rail	جان پناه
guard rail	نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard house	پاسگاه
front mud guard	گلگیر جلوی اتومبیل
body guard moulding	قالبحفافتیبدنه
To be caught by surprise . To be off ones guard .	غافلگیر شدن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com