English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
guest night شب مهمانی
Other Matches
guest انگل خارجی
guest مسکن گزیدن
guest مهمان کردن
guest مهمان
now and then a guest w come گاه گاهی میهمانی می رسید
Please be my guest. خواهش می کنم مهمان من با شید
house guest میهمان
bidden guest مهمان خوانده
Where is the guest house? مهمانسرا کجاست؟
guest book دفترچهمیهمانها
A constant guest is never welcome . <proverb> به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
guest house مهمانسرا
guest house مهمانخانه
guest houses مهمانکده
guest house مهمانکده
guest houses مهمانسرا
guest houses مهمانخانه
sticker [guest] مهمانی که نمی خواهد برود
paying guest کرایهمنزل
guest element عنصر کم مقدار
guest chamber اطاق مهمان
guest room اطاق مهمان
guest-room اطاق مهمان
guest-rooms اطاق مهمان
guest of honour مهمانافتخاری
guest house مهمانسرای نظامی
guest computer کامپیوتر مهمان
guest houses مهمانسرای نظامی
The guest brings his own portion . <proverb> مهمان روزى خود را با خود مى آورد .
Where is the hotel/ guest house? هتل کجاست؟
host guest chemistry شیمی میزبان- میهمان
Can you recommend a guest house? آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
first night گشایش شب
first night شب اول
the night before last پریشب
last night شب گذشته
first night شب افتتاح
his almost night نزدیک شب است
last night دیشب
he went by night شبانه رفت
To take a night off . یک شب از کار مرخصی گرفتن
his almost night تقریباشب است
all night در تمام شب
night شب
night شب هنگام برنامه شبانه
night تاریکی
to night امشب
all night همه شب
at night در شب
night غروب
d. and night شبانه روز
at night شب هنگام
d. and night شب و روز
queen of night زن شکارکن
queen of night نام الهه ماه وشکار
night season شب هنگام
night walker یکجورکرم بزرگ
night soil کثافات مبال
night soil سواد
queen of night سیم نقره
the deep of night دل شب
night shirt پیراهن خواب مردانه یاپسرانه
night season هنگام شب
the night is yet young تازه سرشب است
the third watch of the night پاس سوم شب
we made a night of it چه شب خوشی گذراندیم چه شبی کردیم
what a night we made of it چه شبی کردیم چه شبی گذراندیم
night soil برازی مستراح
night watch پاسبان شب گزمه
night watch پاس شب
night tide هنگام شب
night tide جزرو مدشبانه
night vase فرف ادار
night vase قاروره
night vase شاشدان
night vision دید شب
night vision دید در شب
night vision دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
night walker فاشق شبگرد
night walker کسیکه در خواب راه میرود
night suit جامه خواب
night stick چوب باتون
night stick باتون
night table پاتختی
one-night stand نمایش یک شبه
On Sunday night. شب یکشنبه
Can you stay over night? می توانی شب را با ما (نزد ما ) بمانی ؟
Where do you want to go this time of night ? این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
I went hungry last night . دیشب گرسنه ماندم
Could you put us up for the night ? ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
day and night <idiom> شب وروز پشت سرهم
fly-by-night <idiom> نامطمئن (کار،شفل)
What is the price per night? قیمت برای یک شب چقدر است؟
I was up all night in my bed. من تمام شب را در تخت خوابم بیدار بودم.
accommodation for the night خوابگاه برای یک شب
night migrant شب کوچنده [پرنده شناسی]
Good night شامگاهان نیکو
He vanished into the night. در سیاهی شب نا پدید گشت
one-night stand برنامهی یک باره
one-night stand تک برنامه
one-night stand رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
one-night stands نمایش یک شبه
one-night stands برنامهی یک باره
one-night stands تک برنامه
one-night stands رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
bonfire night شبپنجمنوامبرکهدرآنجشنوآتشبازیبرپامیکنند
night porter پذیرششبهتل
night shift شیفتشب شبکار
opening night شباولیناجراییکقطعههنری
stag night مهمانیمردانهکهفردایروزعروسیبرگزارمیشود
I had a dream last night. دیشب خواب دیدم
Good night. شب بخیر
night robe لباس خواب
night-time هنگام شب
he did not est all night درتمام شب ارام نگرفت
he did not est all night همه شب نیارمید
he outwatched the night شب بپایان رسیدو او همچنان بیداربود
i was up late last night دیشب تا ان موقع هنوزنشسته
i was up late last night بودم
in noon of night در نیمه شب
live out the night شب را بسر بردن
live out the night شب را صبح کردن
my wakeful night شب بیخوابی یا بیداری من
night bilndness شبکوری
night bilndness روز بینی
night bilndness روزکوری
night bilndness شب بینی
night bird مرغ شب بیدار
night black سیاه
night blind شبکور
night blindness شب کوری
good night شب بخیر
good night شب شما خوش
fly by night شخص کوتاه عمر
night watchman توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchmen توپزن پایان مسابقه کریکت
fly-by-night ادم شبرو
fly-by-night شب گریز
night owl ادم شب زنده دار
night owls ادم شب زنده دار
night waking شب زنده داری
night school اموزشگاه شبانه
night time هنگام شب
night schools اموزشگاه شبانه
before mid night قبل از نیمه شب
night attack شبیخون
night assault شبیخون
night and day شب و روز
night and day شبانه روز
fly by night طالب سود انی
night boat قایق اماده
night brawler شب دعوا کن
night raven مرغ شب خوان
night light شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
night landing پیاده شدن درساحل در شب
night interception استراق سمع شبانه
night interception کمین شبانه
night interception رهگیری شبانه
night hag فرنجک
night hag خفتک سکاچه
night hag کابوس
night hag بختک
night light روشنایی شب
night line ریسمان ماهی گیری شبانه
night operations عملیات شبانه
night raven مرغ حق
night piece دورنمای شب
night partol عسس
night order دستورات شبانه
night order دستور شبانه
night of ignorance شام جهل
night of ignorance شام نادانی
night moans نالههای شب تا صبح
night long از سر شب تا بامداد
night gown خواب جامه
night flying در شب
night eyed شب بین
night flying شب پرواز کن
night eyed روز کور
night effect تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
night glass دوربین شب
night gown جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
night dress جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
night clothes لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
night flying پرواز
night cap گشتی رزمی هوایی شبانه
night cellar زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
night landing فرود شبانه
night chair صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night stool صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night clothes جامه خواب
You should always be careful walking alone at night. همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
Everyone retired early that night. در آن شب همه زود رفتند بخوابند .
he did not rest all night long همه شب نیارمید
The officer on night duty. افسر کشیک شب
i passed an uneasy night شب بدی گذراندم
i hsd a bad night دیشب خوب نخوابیدم
To travel night and day . شب وروز مسافرت کردن
Far into the night . Into the early hours. تا دم دمهای صبح
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com