Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 50 (4 milliseconds)
English	Persian
hatched moulding	گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
Other Matches
hatched	دریچه
hatched	دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatched	دهلیز
hatched	هاشور زدن
hatched	نتیجه خط انداختن
hatched	درامد
hatched	جوجه گیر ی
hatched	روزنه
hatched	نصفه در روی تخم نشستن
hatched	اندیشیدن
hatched	پختن
hatched	ایجادکردن
hatched	تخم گذاشتن
hatched	تخم دادن جوجه بیرون امدن
moulding	قالب گیری
moulding	ابزاربند
moulding	قالب سیم
moulding	قالب
moulding	گچ بری
moulding	ریخته گری
count one's chickens before they're hatched <idiom>	روی چیزی قبل از معلوم شدن آن حساب کردن
hollow moulding	[گچ بری مقعر در ته ستون]
weather moulding	ابریز
bumper moulding	زهسپر
drip moulding	شیارآبچکان
lattic-moulding	[ابزار بند مشبک یا توری مانند]
beak-moulding	[ابزار مغزی آویزان]
bracket moulding	[بستی به شکل دوخم]
crown moulding	گچ بری تاجی شکل
edge-moulding	گچ بری لبه
weather moulding	سنگی که اب باران راردمیکند
moulding templet	ابزار کشویی
moulding templet	کشو
cable moulding	فتیله نیمگرد یا گرد
brick moulding	خشتمالی
injection moulding	روش قالب گیری تزریقی
moulding board	تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
brick moulding	دستگاه خشتزنی
moulding clay	خاک قالب گیری
moulding plane	رنده ابزار
brick moulding	ماشین قالب زنی
bed moulding	گچبری بالای کتیبه
moulding press	منگنه
Don't count your chickens before they're hatched. <proverb>	جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
Dont count your chickens before they are hatched.	جوجه ها راآخر پائیز می شمارند
Don't count your chickens before they are hatched. <proverb>	جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
body side moulding	زرهدورماشین
flush bead moulding	[تزئینات گچ بری دوتایی]
body guard moulding	قالبحفافتیبدنه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com