Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 134 (2 milliseconds)
English	Persian
health services	خدمات بهداشتی
health services	خدمات بهداری قسمتهای بهداری
Other Matches
services	1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
services	نیروهای مسلح
services	نیروهای سه گانه
services	خدمات سرویسها
services	قسمتها
services	قسمتهای اداری ادارات نظامی
services	تاسیسات
services	توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
services	خدمات
personnel services	خدمات کارمندی
public services	بریات عمومیه
public services	خدمات عمومی
goods and services	کالاها و خدمات
personnel services	خدمات پرسنلی
joint services	خدمات مشترک
loyal services	خدمات صادقانه
medical services	خدمات پزشکی
military services	قسمتهای نظامی
military services	نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
naming services	روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
signal services	خدمات مخابراتی
signal services	قسمتهای مخابراتی
postal services	خدمات پستی
mail services	خدمات پستی
emergency services	اورژانس
welfare services	خدمات رفاهی
we owe him for his services	خدمات او هستم
we owe him for his services	مدیون
teleinformatic services	هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
technical services	خدمات فنی
special services	یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
special services	خدمات مخصوص
sister services	یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
sister services	خدمات وابسته
customs of the services	مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
administrative services	خدمات اداری
accessorial services	خدمات بارگیری و تخلیه بار
field services	قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
secret services	دستگاه محرمانه دولت
advisory services	خدمات مشورتی
armed services	قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
civil services	خدمات دولتی
social services	خدمات اجتماعی
wire services	خبر گزاری
tea services	سرویس چای خوری
environmental services	دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
exchange services	خدمات فروشگاهی فروشگاهها
administrative services	قسمتهای اداری
agricultural extension services	خدمات ترویج کشاورزی
Commemoration services were held .	مراسم یاد بودانجام شد
remote computing services	خدمات محاسباتی از راه دور
health	سلامت مزاج
health	حال
health	بهداشت
health	بهبودی
to be out of health	ناخوش بودن
to keep one's health	موافب بهداشت خود بودن
health	تندرستی
had health	ناخوشی
had health	علت مزاج
To ask after someone [someones health]	حال کسی را پرسیدن. [جویای احوال کسی شدن.]
bill of health	گواهی تندرستی
bill of health	گواهی بهداشت
weak in health <adj.>	سست و کاهل
vigorous health	مزاج قوی
weak in health <adj.>	کسل
Health physics	فیزیک بهداشت
to establish one's health	تقویت مزاج کردن
health food	خوراک بهداشتی
bill of health	گواهی صحت مزاج
Health Service	سرویسسلامتی
health centre	مرکز سلامتی
health care	ارگانبهداریوتندرستی
She always ignores her health.	هیچوقت بفکر سلامتی اش نیست
health foods	غذای سالم
Be carful of your health .	متوجه ( مواظب ) سلامتت باش
The health authorities .	مقامات اداره بهداشت
health foods	خوراک بهداشتی
health food	غذای سالم
Health physics	بهداشت پرتوی
Watch your health!	مواظب سلامتی خودت باش!
Health physics	فیزیک محافظت از پرتو
vigorous health	بنیه خوب
to drink any ones health	بسلامتی کسی نوشیدن
good health	صحت مزاج
mental health	بهداشت روانی
bill of health	گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
pick up health	بهبود یافتن
in roaring health	تن درست وفربه
improvement in health	افاقه
health policy	سیاست بهداشتی
health nursing	پرستاری
health nurse	پرستار ارتشی
health nurse	نرس ارتشی
health insurance	بیمه بهداشتی
health insurance	بیمه تندرستی
health insurance	بیمه بهداشت
health impairing	مضر برای سلامتی
health giving	صحت بخش
health clinic	کلی نیک پزشکی
health clinic	درمانگاه
health certificate	گواهی بهداشت
good health	تندرستی
mental health	سلامت روانی
the p health of old men	تندرستی ناپایدارپیران
restore to health	بهبود دادن
restore to health	شفا دادن
to restorative to health	بهبود دادن
to restorative to health	شفا دادن
ill health	ناتندرستی
ill health	ناخوشی
social health	بهداشت اجتماعی
the p health of old men	صحت چندروزه پیران
public health	بهداشت همگانی
health nursing	تخصص پرستاری
my health is tolerable	حالم بد نیست
my health is tolerable	بدنیستم
certificate of health	گواهی بهداشت
Nothing can.compensate for the loss ones health.	هیچ چیز سلامت از دست رفته انسان رانمی تواند جبران کند
clean bill of health	گواهی نامه بهداشت کشتی
To conserve ones health(energy )	سلامت ( نیرو ) خود را حفظ کردن
In good condition (health).	سالم وبی عیب
world health organization	سازمان بهداشت جهانی
Exercize is good for the health.	ورزش برای سلامتی خوب است
public health pepartment	اداره بهداری
in a good state of health	سالم
to re establish ons's health	تقویت مزاج کردن
in a good state of health	تندرست
National Health Service	سیستمتفمینسلامتعمومی
clean bill of health <idiom>	گواهی سلامتی
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects.	در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
Green tea is esteemed for its health-giving properties.	ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com