English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English Persian
high explosive ماده منفجره
high explosive مواد منفجره قوی
high explosive سوختار شدید
high explosive ماده منفجره شدید
Search result with all words
high explosive antitank گلوله سوختار شدید ضد تانک
high explosive plastic گلوله پلاستیکی سوختار شدید
high explosive shell گلوله محترقه شدید
Other Matches
explosive قابل احتراق ماده محترقه یا منفجره
explosive d. ماده منفجره دی
explosive قدرت بازیگردر استفاده از شکاف
explosive یورش ناگهانی
explosive ماده منفجره منفجره
explosive سوختار
explosive قابل انفجار
explosive منفجر شونده
explosive scale مدار موادمنفجره مصرف شده درپرتاب گلوله
explosive energy قدرت انفجار
explosive force نیروی انفجار
explosive charge خرج سوختار
explosive charge خرج منفجره
explosive bolt پیچ انفجاری
explosive bolt سه راهی
explosive bolt سه راهی انفجاری
binary explosive سوختارشدید مرکب
binary explosive ماده منفجره مرکب
explosive force قدرت انفجار
explosive forming شکل دادن انفجاری
explosive charge دستگاه با ماده منفجره
plastic explosive مادهانفجاری
low explosive سوختار کند
low explosive ماده منفجره کندسوختار خفیف
explosive welding جوشکاری انفجاری
explosive train مدار انفجار مسیر انفجار
explosive ordnance مهمات منفجره
explosive train فتیله انفجاری
explosive scale مدار منفجره
explosive ordnance مواد منفجره
explosive rivet پرچ انفجاری
explosive power توان انفجاری
explosive range گستره انفجار پذیری
improvised explosive device [IED] بمب دست ساز
high اندکی فاسد
high-up فردیباقدرتونفوذفراوان
high (1 9 to 36) بلند
very high ارتفاع خیلی بالا
on high در اسمان
high value قیمتی
high value گران قیمت
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
on high در بالا
on high به اسمان
high ت
high سخت گران
high بزرگ
high بالا
high بوگرفته
high باصدای بلند
high تند زیاد باصدای زیر
high متکبرانه
high خشن متکبر
high خشمگینانه
high وافر گران گزاف
high زیاد
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high زبان سطح بالا
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high خیلی بزرگ
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high واچرخه
high عظیم
high متعال رشید
high جای مرتفع
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high فراز
you were then that high ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
high بلند
high مرتفع
high عالی
high وسیله گران یا با کارایی بالا
high بلند پایه
high gloss پر جلاء
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high strung بسیار حساس
high speed دنده سریع
high spin پرچرخش
high road شاهراه
high spin چرخش زیاد
high storage انباره بالا
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high spin پر اسپین
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
high spirited جسور
high spirited متکبر
high spirited دارای روح خودسری وجسارت
high status بلندپایه
high grade درجه اعلی
high priest کاهن اعظم
high seas دریای ازاد
high seas ابهای برون مرزی
high sea دریای ازاد
high seas دریاهای باز
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high seas دریاهای ازاد
high road جاده عمده
high potential فشار قوی
high grade عالی
high seasoned پرادویه
high seasoned خوش طعم پرچاشنی
high souled با جرات
high souled با همت
high speed سریع السیر
high seas ابهای بین المللی
high handed امرانه
high grown بلند بالا
high light تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high lights نکات مهم
high lights موضوعات مهم مطالب مهم
high limit حد نهایی
high line پل رابط اصلی
high line پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high-pitched بسیار شیبدار
high minded بامناعت
high grade خیلی پیشرفته پرقدرت
high minded بزرگ منش
high minded مغرور
high money پول گران
high moral روحیه عالی
high jumper پرنده پرش ارتفاع
high jack دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high handed خودخواهانه
high handed مکارانه
high hat کلاه بلند
high hat متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high hat افاده کردن
high horse مغرور
high horse پر افاده
high hurdles مسابقه کوتاه دو بامانع
high hurle مانع بلند
high impedance امپدانس بالا
high interest بهره گران
high grown دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high grown بلند قد
high interest بهره سنگین
high moral روحیه قوی
high oblique عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high octane دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
high priced پر بها
high priest کشیش اعظم
high proof سنگین
high proof تند
high proof برنده
high ranking عالی رتبه
high relief نقوش برجسته
high relief نقش تمام برجسته
high grade مرغوب
high resistance پر مقاومت
high resistance پرمقاومت
high resolution وضوح بالا
high light نکات برجسته یا جالب
high priced پر قیمت
high priced گران بها
high order رتبه بالا
high pass پاس بلند
high pheasant تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high polymer بسپار سنگین
high polymer بسپار بزرگ
high port حالت دست فنگ
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high grade قوی
high power تفنگ شکاری بزرگ
high precison دقت زیاد
high precison دقت بالا
high pressure دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
high pressure قوی
high pressure فشار زیاد
high land زمین کوهستانی
high strung عصبانی
high-class والا مقام
high-powered مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
high-rise ساختمان چندین اشکوبه
high-rise ساختمان بلند
high-rise وابسته به ساختمان چند اشکوبه
high card کارتبالا
high altar مهمترینمحرابکلیسا
high and mighty ازخودراضی - ازخودمتشکر
High Commission کنسولگری - دفتریکهبهاعضایعالیرتبهخودجاومکانمیدهد
High Court دادگاهویژهجرائممهم
high heels کفشپاشنهبلند
high point نقطهاوج
high-powered توانمند
high-powered پر توان
high-powered پر زور
high-class کهبد
high-class مرغوب
high-class درجه یک
high-pitched زیر
high-pitched متعال
high-pitched والا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com