English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English Persian
high fidelity ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
high fidelity دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
Search result with all words
high fidelity amplifier تقویت کنندههای فا
high fidelity amplifier امپلی فایرهای فا تقویت کننده باکیفیت عالی
high fidelity music reproducing system سیستم بازیابی موسیقی باکیفیت عالی
high fidelity receiver گیرنده رابط
Other Matches
fidelity وفاداری
fidelity راستی
fidelity صحت
fidelity درستی
fidelity صداقت
fidelity هماندهی
fidelity فیدلیتی
to swear fidelity to somebody به کسی قول وفاداری دادن
signal fidelity وفاداری علائم
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high وسیله گران یا با کارایی بالا
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high زبان سطح بالا
high روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high ت
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high خیلی بزرگ
high-up فردیباقدرتونفوذفراوان
you were then that high ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
very high ارتفاع خیلی بالا
high value قیمتی
high value گران قیمت
on high به اسمان
on high در بالا
on high در اسمان
high برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high متعال رشید
high متکبرانه
high خشن متکبر
high خشمگینانه
high سخت گران
high وافر گران گزاف
high فراز
high (1 9 to 36) بلند
high بلند
high مرتفع
high زیاد
high عالی
high جای مرتفع
high بلند پایه
high تند زیاد باصدای زیر
high باصدای بلند
high بوگرفته
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high واچرخه
high عظیم
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high اندکی فاسد
high بالا
high بزرگ
high horse مغرور
to be in a high feather سرخلق بودن
high interest بهره گران
high interest بهره سنگین
high-rise ساختمان بلند
high hat افاده کردن
to fly high بلندپروازی کردن
high horse پر افاده
high hurdles مسابقه کوتاه دو بامانع
high hat متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high-powered توانمند
high impedance امپدانس بالا
to fly high بلندهمت بودن
high-powered مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
high-rise ساختمان چندین اشکوبه
high jack دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high jumper پرنده پرش ارتفاع
high land زمین کوهستانی
high limit حد نهایی
high line پل رابط اصلی
high line پل طنابی نقل مکان بین ناوها
knee high بزانو رسیده
high mind با مناعت دارای احساسات بلند
high minded بامناعت
high minded بزرگ منش
high minded مغرور
high money پول گران
high lights موضوعات مهم مطالب مهم
high lights نکات مهم
high light تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high-rise وابسته به ساختمان چند اشکوبه
knee high تا زانو
high card کارتبالا
mean high water اب بالای میانگین
mean high water مد میانگین
high wires سیم بندبازی
mast high تمام افراشته
mast high پرچم افراشته
high light نکات برجسته یا جالب
high hurle مانع بلند
high-powered پر زور
high-class کهبد
high-class والا مقام
high-class از طبقات بالا
high-class بلندپایه
high wire سیم بندبازی
high life نوعی رقص تند
high life زندگی پر ریخت و پاش
high life زندگی شیک و پر تجمل
high-class مرغوب
high-class درجه یک
high-pitched زیر
high-powered پر نیرو
high-pitched میان فراز
high-pitched بسیار شیبدار
high-pitched هیجان زده
high-pitched ارجمند
high-pitched والا
high-pitched متعال
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high jinks جشن و بیا و برو
high jinks سروصدا و شادی
very high frequency فرکانس خیلی زیاد
high grown بلند بالا
high grown بلند قد
high grown دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high handed امرانه
high handed خودخواهانه
high handed مکارانه
high-powered پر توان
with a high hand امرانه
high jinks جشن و پایکوبی
high grade خیلی پیشرفته پرقدرت
high gear دنده قوی خودرو
high gloss پر جلاء
high jinks جست و خیز
high grade درجه اعلی
high grade عالی
high grade مرغوب
high grade قوی
high hat کلاه بلند
high priest کاهن اعظم
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high sea دریای ازاد
high seas ابهای برون مرزی
high seas دریای ازاد
high seas ابهای بین المللی
high seas دریاهای ازاد
high seas دریاهای باز
high seasoned پرادویه
high seasoned خوش طعم پرچاشنی
high road جاده عمده
high road شاهراه
high proof سنگین
high proof تند
high proof برنده
high ranking عالی رتبه
high relief نقوش برجسته
high relief نقش تمام برجسته
high resistance پر مقاومت
high resistance پرمقاومت
high resolution وضوح بالا
high souled با جرات
high souled با همت
high speed سریع السیر
high spirited دارای روح خودسری وجسارت
high strung کوک
high status بلندپایه
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
high storage انباره بالا
high temperature دمای بالا
high strung بسیار حساس
high spirited متکبر
high spirited جسور
high spin پر اسپین
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high speed دنده سریع
high tension فشارقوی
high tension فشار قوی
high tender به مزایده گذاشتن
high tender مزایده
high spin پرچرخش
high spin چرخش زیاد
high strung عصبانی
high priest کشیش اعظم
high moral روحیه عالی
high wrought صنعتی
high pheasant تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high polymer بسپار سنگین
high polymer بسپار بزرگ
high port حالت دست فنگ
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high potential فشار قوی
high wrought پرکار
high wing بال بالا
high wrought با استادی ساخته شده
high wrought شدید
high pass پاس بلند
high moral روحیه قوی
it is high time to go وقت رفتن رسیده است
hole high توقف گوی در کنار سوراخ
high oblique عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high octane دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com