English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
high pass acoustical filter صافی صوتی بالا گذر
Other Matches
low pass acoustical filter صافی پایین گذر صوتی
high pass filter صافی بالا گذر
low pass filter صافی پایین گذر
band pass filter فیلتر میانگذر
band pass filter circuit مدار صافی باند پاس
high pass پاس بلند
acoustical وابسته به شنوایی
acoustical اوا شنودی
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical surveillance اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
acoustical surveillance مراقبت صوتی
acoustical trumpet گوشی برای کرها
acoustical intelligence اطلاعات جمع اوری شده ازسیستم صوتی
acoustical trumpet صدا افزا
acoustical sound enclosure محفظه عایق صوتی
acoustical sound enclosure روپوش صوتی
filter صاف کردن نور
filter پالودن
filter صافی پالایه
filter توری
filter چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
filter صاف کردن
filter صافی
filter فیلتر
filter پالونه
filter اب صاف کردن
filter تصفیه کردن
filter صافیدن
filter پالودن صاف کردن
filter صاف کردن یا شدن
filter فیلتر صافی
l filter فیلتر سلفی
filter انتخاب رکوردهای مختلف از فایل پایگاه داده ها
filter مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
filter الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
filter انتخاب کلمه چند بیتی
filter حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filter پالایه
filter center مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
filter capacitor خازن صافی
filter blocks اجر توخالی
filter tip فیلتر سیگار
filter center مرکزتوزیع اطلاعات
suction filter صافی مکنده
scratch filter صافی پیکاپ
acoustic filter صافی صوتی
absorbent filter صافی جذب
absolute filter صافی میکرونی صافی میکروسکپی
absolute filter صافی صد در صد
petrol filter صافی بنزین
polarizing filter صافی قطبی
filter tip سیگار فیلتردار
filter tips فیلتر سیگار
filter tips سیگار فیلتردار
filter tipped سیگار دارای فیلتر
filter-tipped سیگار دارای فیلتر
porous filter صافی متخلخل
antivignetting filter صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
bandpass filter فیلتر الکترونیکی که به فرکانسهای خالص اجازه عبور میدهد و سایر فرکانسها را ترد میکند
crystal filter صافی بلورین
filter bed صافی شنی
filter bed صافی اب
filter add کمک صافی
filter stick لوله صافی دار
filter press صافی فشاری
filter paper کاغذ صافی
filter packing لایی صافی
filter packing پوشش صافی
filter network شبکه ی صافی
electric filter صافی الکتریکی
cuno filter نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
quadrature filter مدار تربیعی
filter characteristic مشخصه صافی
filter flask بالن صافی
line filter صافی خط
line filter صافی همهمه
light filter صافی نور
interference filter صافی پارازیت
interference filter صافی تداخل
integrating filter صافی جمع کننده
noise filter صافی همهمه
nominal filter صافی میکرونی
nominal filter صافی به اندازه عبور معین
filter insert دریچه یا مدخل صافی
filter layer لایه صافی
filter layer لایه پالایش
frequency filter صافی فرکانس
fuel filter صافی سوخت
fuel filter صافی بنزین
gravel filter صافی شنی
oil filter صافی روغن
filter element المنت فیلتر
lint filter فیلترتهلگن
wet filter فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
water filter صافی اب
filter disc قرص صافی
differentiating filter صافی ممیز
filter curve منحنی صافی
filter crystal کریستال صافی
filter condenser خازن صافی
filter command فرمان FILTER
filter circuit مدار صافی
filter chock چوک صافی
air filter فیلترهوا
filter cover پوششفیلتر
line filter صافی شبکه
filter disk قرص صافی
colour filter فیلتررنگ
narrow band filter صافی فلزات باریک
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
colour selection filter فیلترجداکنندهرنگ
power line filter یکنواخت کننده برق
fluted filter paper کاغذ صافی چین دار
capacitor intel filter شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
impedance transforming filter صافی تبدیل امپدانس
power line filter صافی جریان برق
air-cleaner filter هواکشتصفیههوا
low frequency filter صافی فرکانس پایین
red safelight filter فیلتراشعهمفیدقرمز
intermediate frequency band filter صافی باند فرکانس میانی
flexible oil filter line لوله صافی روغن
automatic filter coffee maker صافیقهوهجوشاتوماتیک
diesel fuel oil filter صافی سوخت موتور دیزل
by pass اتصال کوتاه
by pass گذرگاه فرعی مسیر فرعی
pass up رد کردن صرفنظر کردن
pass under رد شدن از جلو موج سواردیگر
pass through دیدن
pass through متحمل شدن
by pass بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
pass by از پهلوی چیزی رد شدن نادیده انگاشتن
pass on در گذشتن
pass on ردکردن
pass کلمه عبور
second pass گذر دوم
outside pass رد کردن چوب امدادی بادست چپ به دست راست یار
come to pass رخ دادن
come to pass اتفاق افتادن
pass away مردن
pass away درگذشتن
by pass شنت کردن
by pass لوله یدکی جا گذاشتن
pass over غفلت کردن
pass over عید فطر
pass over عید فصح
pass out مردن ضعف کردن
pass out ناگهان بیهوش شدن
pass on دست بدست دادن
pass off به حیله از خود رد کردن
pass off بخرج دادن قلمداد کردن
pass off نادیده گرفتن
pass over چشم پوشیدن
pass off بیرون رفتن
by pass دور زدن مانع
by pass گذرگاه فرعی
by pass لوله فرعی
pass by ول کردن
pass off برطرف شدن
pass off برگزار شدن
pass off تاشدن
one pass تک گذری
one pass یک گذری
pass on پیش رفتن
pass اجازه عبور
to pass on گذشتن
pass پاس دادن
pass سبقت گرفتن از خطور کردن
pass پاس
pass وفات کردن
pass تمام شدن
pass قبول کردن
pass رخ دادن
pass تصویب کردن قبول شدن
pass رد شدن سپری شدن
pass رایج شدن
pass اجتناب کردن
pass گذر عبور
pass معبر جنگی
pass گذرگاه کارت عبور گذراندن
pass عبورکردن
pass جواز
pass گذراندن تصویب شدن
pass بلیط
pass جواز گذرنامه
pass پروانه
pass گردونه گدوک
pass راه
pass گذرگاه
pass عبور کردن
pass گذشتن
to pass a way گذشتن
to pass off تاشدن
to pass off بیرون رفتن
to pass off خارج شدن
to pass on پیش رفتن
to pass on درگذشتن
to pass on امدن
to pass on رخ دادن
to pass over چشم پوشیدن از
to pass over صرف نظرکردن از
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com