English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
English Persian
high tide حد اعلی
high tide حد اعلای مد دریا اوج
high tide روز سروروشادی
high tide روز جشن
high tide حداکثر مد دریا
high tide مد دریا
high tide مد
high tide مد یا برکشند
Other Matches
tide کشند داشتن
tide جذر و مد
tide way روگاه جزرومد
tide جزر و مد
tide کشند
to go with the tide طبق مقتضیات رفتار کردن
tide جریان
tide اتفاق افتادن
tide عید
tide جزرومد ایجاد کردن
tide کشند اب
against the tide <adv.> مخالف نظام عمومی [اصطلاح مجازی]
tide (someone) over <idiom> کمک به کسی برای فائق آمدن برشرایط مشکل
to go with the tide نان را بنرخ روز خوردن
to go with the tide همرنگ جماعت شدن
spring tide فصل بهار
neap tide کمترین جذر و مد
night tide هنگام شب
night tide جزرو مدشبانه
semidiurnal tide کشند نیمروزه
to tail to the tide باجزرومد حرکت کردن
neap tide کهکشند
neap tide کشندک
neap tide کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
neap tide جذر و مد حداقل اب
neap tide دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
neap tide پائین ترین جزر و مد
mean range of the tide میانگین ارتفاع کشند
ebb tide جزر
low tide جزر فروکشنده
spring tide جزر ومد کامل
spring tide جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
ebb tide اب جزر
fair tide جریان اب موافق
flood tide مد
flood tide اب مد
food tide سیل
food tide طغیان اب
winter tide فصل زمستان
half tide حالت وسط جزر ومد
to tide over a difficulty کردن
low tide حداکثر جذر دریا
low tide کمترین حد
low tide جزر ومد خفیف
to tide over a difficulty اشکال را بر طرف
semidiurnal tide کشند نیم روزانه
to swim against the tide <idiom> بر خلاف جریان آب شنا کردن [اصطلاح مجازی]
turn the tide <idiom> چیزی که بنظر شکست خورده بود به پیروزی رساندن
ebb tide جریان جذر عمیق
ebb tide جذر
tide waiter مامورگمرک درلب دریا
the tide has turned ورق برگشته است
tide drain زهکشی کردن با لوله
tide gauge جزرو مد نما
tide mark علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
tide mark داغ مد
tide race جذر و مد سریع اب دریا
tide rips گرداب جذر و مدی دریا
tide station ایستگاه جزر و مد
christmas tide عیسویه
tide table نمودار جزر ومد یاکشند
diurnal tide کشند روزانه
tide table جدول کشند
christmas tide هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
tide table جگول جزر و مد
stem the tide <idiom> جلو موج چیزی را گرفتن
low tide or water گاه فروکش اب
half tide level ارتفاع متوسط کشند اب دریا
tide rising force نیروی کشنداور
low tide or water جزر کامل
swim against the tide/current <idiom> کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
time and tide wait for no man <proverb> کوزه بودش آب می نامد به دست آب را چون یافت خود کوزه شکست
Time and tide wait for no man . <proverb> زمان و جریان آب هرگز منتظر کسى نمى مانند.
red tide [algal bloom] سرخ خیزاب [سرخ شدن آب دریا در اثرانبوه شدن خزه ها]
high بوگرفته
high ت
high باصدای بلند
high زبان سطح بالا
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
on high به اسمان
on high در اسمان
high وسیله گران یا با کارایی بالا
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high اندکی فاسد
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
high بزرگ
high سخت گران
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high عظیم
high واچرخه
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high خیلی بزرگ
high value گران قیمت
you were then that high ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
high-up فردیباقدرتونفوذفراوان
high عالی
high مرتفع
high روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high بلند
very high ارتفاع خیلی بالا
high فراز
high value قیمتی
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high جای مرتفع
high بلند پایه
high متعال رشید
high تند زیاد باصدای زیر
high متکبرانه
high وافر گران گزاف
high بالا
high خشن متکبر
on high در بالا
high خشمگینانه
high زیاد
high (1 9 to 36) بلند
high time اصل موقع وکمی هم گذشته ازموقع
high time هنگام خوشی وعیش ونوش
high souled با جرات
high speed سریع السیر
high souled با همت
high toned دارای صدای زیر
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high status بلندپایه
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
high storage انباره بالا
high strung بسیار حساس
high strung عصبانی
high strung کوک
high temperature دمای بالا
high tender مزایده
high spirited دارای روح خودسری وجسارت
high spirited متکبر
high spirited جسور
high test امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
high tension فشارقوی
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high speed دنده سریع
high spin پرچرخش
high spin چرخش زیاد
high tension فشار قوی
high spin پر اسپین
high tender به مزایده گذاشتن
high horse پر افاده
high minded مغرور
high money پول گران
high moral روحیه عالی
high moral روحیه قوی
high oblique عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high octane دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
high order رتبه بالا
high pass پاس بلند
high-pitched بسیار شیبدار
high pheasant تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high polymer بسپار سنگین
high polymer بسپار بزرگ
high port حالت دست فنگ
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high minded بزرگ منش
high minded بامناعت
high mind با مناعت دارای احساسات بلند
high hurdles مسابقه کوتاه دو بامانع
high hurle مانع بلند
high impedance امپدانس بالا
high interest بهره گران
high interest بهره سنگین
high jack دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high jumper پرنده پرش ارتفاع
high land زمین کوهستانی
high light نکات برجسته یا جالب
high light تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high lights نکات مهم
high limit حد نهایی
high line پل رابط اصلی
high line پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high potential فشار قوی
high power تفنگ شکاری بزرگ
high precison دقت زیاد
high resolution وضوح بالا
high road شاهراه
high road جاده عمده
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high sea دریای ازاد
high seas ابهای برون مرزی
high seas دریای ازاد
high seas ابهای بین المللی
high lights موضوعات مهم مطالب مهم
high seas دریاهای ازاد
high seas دریاهای باز
high seasoned پرادویه
high resistance پرمقاومت
high resistance پر مقاومت
high relief نقش تمام برجسته
high precison دقت بالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com