Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (8 milliseconds)
English
Persian
hook tackle
تکل از پشت
Other Matches
tackle
3 purchase
tackle
قلاب قرقره جرثقیل
tackle
چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
tackle
قرقره قلاب
tackle
تاکل
tackle
افسار کردن
tackle
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle
نگاه داشتن
tackle
تکل
tackle
تکل کردن
right tackle
تکلراست
to tackle to
بکار چسبیدن
tackle
قرقره و طناب
tackle
لوازم
tackle
وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
tackle
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackle
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
طناب وقرقره
tackle
لوازم کار
tackle
اسباب
tackle
گلاویز شدن با
One must tackle it in the right way.
هرکاری را باید از راهش وارد شد
split tackle
تکل قیچی
terminal tackle
طعمه
terminal tackle
راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
block and tackle
طناب و قرقره
block and tackle
قرقره و زنجیر
fishing tackle
ابزار ماهیگیری
sliding tackle
تکل درحال لیز خوردن
relieving tackle
تاکل کمکی
gang tackle
با چند بازیگر حریف را فروداوردن
luff tackle
قرقره قلاب دو شیاره
luff tackle
تاکل دو قرقرهای
balanced tackle
وضع متعادل وسایل ماهیگیری
ground tackle
وسیله مهار کردن قایق
ground tackle
زنجیر لنگر و متعلقات ان
left tackle
دفاعچپ
tackle block
دستگاه قرقره جرثقیل
right defensive tackle
مهرهشکلتدافعیراست
tackle box
جعبهقرقرهقلاب
left defensive tackle
مهرهشکلتدافعیچپ
rear takedown with outside leg tackle
زیریک خم
rear takedown with outside leg tackle
گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
rear takedown with double leg tackle
زیر یک دو خم که تبدیل به خورجین تکان میشود
off hook
رها شده
on hook
وصل شده
off hook
قطع شده
hook up
<idiom>
hook on
اویزان کردن
hook on
قلاب کردن
hook
قلاب
let (someone) off the hook
<idiom>
عذرخواهی کردن ازکسی
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
outside hook
فت پا و بهم زدن تعادل حریف
to be off the hook
<idiom>
پشت سرگذاشتن بحران
to have somebody on the hook
<idiom>
کسی را بلا تکلیف
[معلق]
نگه داشتن
[اصطلاح روزمره]
to be off the hook
<idiom>
از گرفتاری فارغ شدن
hook-up
<idiom>
to be off the hook
<idiom>
از خطر جستن
hook-up
اتصال
[به دستگاهی الکتریکی]
off the hook
<idiom>
دورشدن از مشکل
on hook
قلاب شده
can hook
قلاب لب تخت
hook
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hook
ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
hook
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hook
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hook up
نقشه اویزان
hook-up
نقشه اویزان
hook
چنگک
hook
دام
hook
تله ضربه
hook
بشکل قلاب دراوردن کج کردن
hook
گرفتارکردن
hook
بدام انداختن
hook
گیر اوردن
hook
ربودن
treble hook
قلاب ماهیگیری سه طرفه
hook nosed
دارای بینی کج
tumbler hook
قلاب پران
hook-nosed
دارای بینی کج
hook and eye
قزن قفلی
boat hook
هوک قایق
stern hook
نفر پاشنه قایق
spring hook
قلاب فنردار
by hook or by crook
<idiom>
بههر راهی ،به هر طریقی
boat hook
چوب دست قایق
boat hook
چنگک قایق
slag hook
قلاب کوره
sheep hook
چوپانی
sheep hook
عصای
shackle hook
قلاب بوکسل
sail hook
قلاب چادر
union hook
قلاب دو حلقه
curb hook
قلاباتصال
pruning hook
داسقاله
By hook or by crook. somehow.
هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
thumb hook
قلابشصت
crane hook
چنگک بالاکش
hook cable
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
pan hook
قلابکنه
little finger hook
چنگانگشتکوچک
lifting hook
قلاببالابر
hook knife
چاقوی قلاب شکل
[جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
hook ladder
نردبانقلابدار
hook and eyes
قفلی
hook and eyes
قزن
dough hook
چنگکخمیر
crochet hook
جایانگشترویقلاب
hook-ups
نقشه اویزان
pruning hook
دسقاله
safety hook
قلاب اطمینان
boat-hook
هوک قایق
drag hook
قلاب کشش
crane hook
قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
hook bill
منقار نوک برگشته
hook bill
منقارعقابی
hook bolt
قلاب پیچی
hook cable
کابل قلاب
coat hook
قلاب رخت اویز
hook check
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
hook gauge
اشل قلاب شکل نوک تیز
chain hook
هوک زنجیر
chain hook
دیلم زنجیر لنگر
hook pass
پاس هوکی
gang hook
دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
gang hook
دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
drag hook
قلاب عایق
draw hook
قلاب کششی
duck hook
ضربه پیچدار کوتاه
eye hook
قلاب روزنه دار
eye hook
قلاب حلقه دار
fifi hook
قلاب فی فی
fifi hook
رکاب کوهنوردی
fish hook
قلاب ماهیگیری
flash hook
قلاب گوشت
flesh hook
قلاب گوشت کش
flu hook
کیف مخصوص طعمههای مصنوعی ماهیگیری
hook rope
طناب قلابدار
hook service
سرویس برگردان والیبال
hook shot
شوت هوک
bill hook
دستعاله
double hook
قلاب ماهیگیری دو طرفه
pelican hook
قلاب پران
pelican hook
قلاب پلیکان
pot hook
قلاب دیگ
raymond hook
قلاب بالا کشنده قایق
reaping hook
چنگک درو
boat-hook
چنگک قایق
bill hook
دهره
bow hook
نفر سینه قایق
boat-hook
چوب دست قایق
hook spanner
کلید چنگالی
hook switch
کلید ثقلی
cargo hook
قلاب بار
hook's law
قانون هوک
hook's law
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
horizontal hook
قلاب افقی
button hook
قلاب
outside hook and overan lock
لنگ تندر
counter attack to outside hook
پلنگ شکن
aircraft arresting hook
قلاب مهار هواپیما
hook, line and sinker
<idiom>
ram's horn hook
قلاب دو شاخه
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
leg hook in near arm and crossover
سگک دست و پا
backward leg hook and underarm
سوبلس با استفاده از پا
leg ride and far leg hook
بغل رومی بااستفاده از پا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com