Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (1 milliseconds)
English
Persian
hostile activities
مخاصمات
Other Matches
hostile
دشمن
hostile
متعلق به دشمن خصومت امیز
hostile
متخاصم
hostile
خصم عملیات خصمانه
hostile
مخالف
hostile
خصمانه
hostile
ضد
hostile
خصومت امیز متخاصم
hostile act
عمل خصمانه
hostile acts
اقدامات خصمانه
hostile acts
اقدامات دشمنانه
hostile artillery
توپخانه دشمن
hostile battery
اتشبار دشمن
hostile powers
دول متخاصم
hostile track
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
activities
سازمان
activities
کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند
activities
فعال یا مشغول بودن
activities
اکتیوایی
activities
زنده دلی
activities
کار چابکی
activities
فعالیت
activities
کنش وری
activities
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
activities
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activities
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activities
ماموریت عمل
activities
کار
activities
وفیفه
activities
قسمت یکان
activities
بخش
activities
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
activities
رکورد فعالیتهای انجام شده
centre of activities
مرکز عملیات
nonmarket activities
فعالیتهای غیر بازاری
taxable activities
فعالیتهای مشمول مالیات
to phase out their activities
فعالیت های خود را به تدریج قطع کردن
chaplain activities fund
اعتبار امور مذهبی
chaplain activities fund
اعتبارمسجد
make work activities
فعالیتهای کاربر
To extend the scope of ones activities .
میدان عملیات خودرا گسترش دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com