English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (3 milliseconds)
English Persian
i knew no bounds حد نداشت
Other Matches
knew ماضی فعل Know
knew دانست
if i knew that اگر میدانستم که
i knew him of old از قبل او را می شناختم
he knew that i had gone او میدانست که من رفته ام
I wish I knew what is happening. کاش می دانستم جریان از چه؟ قرار است
i knew you for an iranian شما را ایرانی می پنداشتم شمارا ایرانی میشناختم
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent . هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
out of bounds خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
out of bounds خارج شدن توپ از محدوده زمین
bounds محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
To know no bounds. حد وحصر نداشتن
out of bounds بیرون از زمین بازی [ورزش]
bounds محدودیتی که به تعداد اعضای یک آرایه داده میشود
The ball was out of bounds. توپ خارج [از زمین بازی] بود.
by leaps and bounds خیلی تند
advance by bounds حرکت خیز به خیز
advance by bounds پیشروی خیز به خیز
bounds register ثبات کرانه ها
by leaps and bounds زود زود
by leaps and bounds با جست و خیز
To steer a middle course . To act within judicious bounds . کجدار و مریض عمل کردن [به نعل و به میخ زدن]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com