Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
image processing
تصویر پردازی
image processing
پردازش تصویر
Other Matches
list processing
پردازش لیست
list processing
لیست پردازی
interactive processing
پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
background processing
پردازش زمینهای
background processing
کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
batch processing
دسته پردازی
batch processing
پردازش دستهای
nonoverlap processing
روشی که به وسیله ان خواندن
nonoverlap processing
نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد
data processing
تهیه اطلاعات
data processing
پرورش اطلاعات
data processing
تهیه و تولیداطلاعات
data processing
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
data processing
امایش اطلاعات
word processing
پردازش کلمه
batch processing
سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
batch processing
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
continuous processing
پردازش پیوسته
foreground processing
اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
cooperative processing
سیستمی که در آن یک یا چند کامپیوتر در یک شبکه توزیع شده می توانند بخشی از برنامه یا کار یا مجموعهای از داده ها را اجرا کنند
foreground processing
پردازش پیش صحنی
file processing
پردازش فایل
file processing
پرونده پردازی
document processing
متن پردازی
document processing
پردازش مدرک
distrubuted processing
پردازش توزیعی
simultaneous processing
پردازش همزمان
concurrent processing
پردازش همزمان
inquiry processing
فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
call processing
فراخوان پردازی
demand processing
پردازش بر اساس نیاز
information processing
پردازش اطلاعات
information processing
نتیجه گیری ازاخبار
information processing
تقویم اخبار
in line processing
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
command processing
پردازش دستورالعمل
geometry processing
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
direct processing
پردازش مستقیم
data processing
مرتب کردن داده ها
data processing
داده پردازی
processing of the order
انجام سفارش
processing program
برنامه پردازشی
processing program
برنامه پردازش
processing symbol
علامت پردازش
processing unit
واحد پردازش
processing unit
واحدپردازشگر
processing unit
واحد پردازنده
random processing
با دست یابی تصادفی
random processing
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
random processing
پردازش تصادفی
sequential processing
پردازش ترتیبی
remote processing
پردازش از راه دور
serial processing
پردازش نوبتی
text processing
پردازش متن
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
processing element
عنصر پردازشی
priority processing
پردازش اولیه
data processing
پردازش داده ها
background processing
فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
overlap processing
اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
serial processing
پردازش سری
overlap processing
پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری
parallel processing
پردازش موازی
picture processing
پردازش تصویری
post processing
پس پردازی
post processing
پس پردازش
priority processing
اولویت پردازی
word processing program
برنامه پردازش کلمه
word processing operator
متصدی پردازش کلمه
word processing center
مرکز پردازش کلمه
unit central processing
واحد پردازش مرکزی
information processing carriculum
دوره پردازش اطلاعات
transaction oriented processing
پردازش تغییرگرا
word processing society
انجمن پردازش کلمه
direct access processing
پردازش به روش دستیابی مستقیم
electronic data processing
پردازش الکترونیکی داده
word processing supervisor
نافر پردازش کلمه
word processing system
سیستم پردازش کلمه
dispersed data processing
پردازش اطلاعات به صورت توزیعی
distributed data processing
پردازش داده توزیع شده
distributed processing system
سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
distributed data processing
داده پردازی توزیعی
oil processing area
منطقهپردازشنفت
string processing languages
زبانهای پردازش رشته
mechanical data processing
پردازش داده مکانیکی
order processing time
مدت انجام سفارش
multiple job processing
پردازش چند کاره
natural language processing
پردازش زبان طبیعی
list processing langauge
زبان لیست پردازی
integrated data processing
پردازش داده مجتمع
information processing machine
computer
information processing center
مرکز پردازش اطلاعات
real time processing
پردازش بلادرنگ
remote batch processing
پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
scientific data processing
پردازش داده علمی
scientific data processing
داده پردازی علمی
information processing systems
نظامهای خبرپردازی
order processing time
زمان انجام سفارش
central processing unit
واحد پردازش مرکزی
stacked job processing
پردازش پشته یی
list processing langauge
زبانهای پردازش لیست
digital signal processing
پردازش دیجیتالی سیگنال
centralized data processing
پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
data processing center
مرکزداده پردازی
data processing center
مرکز پردازش داده
data processing center
مرکز داده پردازی
data file processing
پردازش فایل داده
computer processing cycle
چرخه پردازش کامپیوتر
automatic data processing
پردازش خودکار داده ها
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
automated data processing
پردازش داده به صورت خودکار
central processing unit
واحدپردازنده مرکزی
administrative data processing
پردازش دادههای اداری
businedd data processing
داده پردازی تجاری
business data processing
داده پردازی تجاری
decentralized data processing
پردازش داده و ذخیره سازی در چند مرحله ونه در یک محل مرکزی
data processing technology
تکنولوژی پردازش داده
decentralized data processing
پردازش داده نامتمرکز
data processing system
سیستم پردازش داده
data processing manager
مدیر پردازش داده
data processing management
مدیریت پردازش داده
data processing cycle
چرخه پردازش داده
data processing curriculum
دوره تحصیلات پردازش داده
automatic data processing system
سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
data processing management association
انجمن مدیریت پردازش داده
canadian information processing society
انجمن کانادایی پردازش اطلاعات
electronic data processing system
سیستم پردازش الکترونیکی داده
image
[دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند.]
image
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
image
وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند
image
[وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
image
[وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند.]
image
تصور سیما
image
نقش
image
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
image
مجسمه شکل
image
عکس
image
نقش کردن
image
پندار
image
منعکس کردن
image
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
image
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
after image
یک کپی از داده که تغییر یافته است.
after image
پس دید
image well
چاه مجازی
after image
[آثار باقیمانده درچشم پس ازدیدن چیزی]
image
کپی از طرح یا تصویر اصلی
image
کپی دقیق از فضایی از حافظه
image
[ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.]
image
[فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.]
image
فشرده سایز داده یک تصویر
image
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
image
[برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
image
[تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
image
مجسمه
image
تندیس
image
تصویر کردن
image
تصویر ذهنی
image
تصویر الکتریکی
image
مجسم کردن
image
منظر
image
تصور خیالی
image
تصویر
image
پنداره
image
شکل
image
تمثال
image
نشان دادن تصویر
image
مجسمه
image
شمایل
image
خوب شرح دادن
image
عکس هوایی
image
نگار
self image
خویشتن شناسی
self image
تجسم نفس واعمال خود
image
شبیه سازی
self image
پیش خودمجسم سازی
image
صورت
image
پیکر
image speard
گسترش تصویر
image test
ازمایش تصویر
body image
تصویر بدن
bit image
[مجموعه ای از بیت ها که درحافظه کامپیوتر به صورت یک ماتریس مستطیلی ذخیره شده اند.]
image speard
انتشار تصویر
intermediate image
تصویر میانی
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
be the spitting image of someone
<idiom>
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
image transformation
تبدیل تصویر
image formation
تصویر سازی
sharp image
تصویر شفاف
card image
تصویر کارت
image test
تست تصویر
sharp image
تصویر واضح
image transmission
انتقال تصویر
spitting image
<idiom>
درست مثل
reverse image
تصویر وارونه
scanned image
تصویر پوشیده
public image
تاثیر علامت تجارتی روی ذهن مردم
public image
تصور عمومی
real image
تصویر حقیقی
image reversal
برگشت تصویر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com