English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (9 milliseconds)
English Persian
impact burst ترکش سطحی
impact burst ترکش ضربتی
Other Matches
impact اثر ترکش انفجار
impact اصابت گلوله
impact برخورد
impact ضربه
impact اصابت اثر شدید
impact تماس
impact فشار
impact با شدت اصابت کردن ضربت
to burst in سرزده امدن
to burst out فریادکردن
to burst out ندادردادن
impact اثر گذاشتن یا اهمیت دادن به چیزی
impact چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impact نشانزد
impact ضربه زدن
impact برخورد کردن
impact با شدت اداکردن
impact زیرفشار قرار دادن
impact پیچیدن
burst محل اصابت گلوله
burst ترکش
burst رگبار
burst پیام همزمان ساز رنگ
burst پشت سر هم
burst شیوع قطاری
burst منفجر کردن انفجار
burst شکفتن
burst قطع کردن
burst ترکیدن
burst ازهم پاشیدن
burst انفجار منفجر شدن
burst انفجار
burst پیوسته
burst قطاری
burst پشت سرهم
burst ترتیب مختصری از سیگنالهای ارسالی
impact بهم فشردن
burst انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
burst گروهی از خطاهای پیاپی .
burst ترکاندن
burst منفجر شدن
impact pressure فشار اصابت
impact pressure نیروی اصابت فشار ترکش
impact printer چاپگرتماسی
impact point نقطه ترکش گلوله
impact printer چاپگر ضربهای
impact registration ثبت تیر بروش مرکز اصابت
impact registration ثبت مرکز اصابت
impact shipment کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
impact sound صدای برخورد
impact strength استحکام برخورد
impact strength استحکام ضربهای
impact test ازمایش ضربه
impact point نقطه بارریزی
impact point نقطه فرود
impact point نقطه پیاده شدن باچتر
impact force نیروی برخورد
impact hardness سختی برخورد
impact ionization ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای
impact load بار ضربهای
impact loss افت انرژی در اثر برخورد
impact parameter پارامتر ضرب شونده
impact parameter پارامتر برخورد
impact printer چاپگر برخوردی
impact point نقطه اصابت
impact point محل اصابت گلوله
impact force نیروی ضربهای
impact test ازمون برخورد
impact transducer مبدل فرایندهای ضربهای
to burst in to a laugh زیر خنده زدن
to burst in to a laugh بی اختیارخندیدن
to burst into flames علوگرفتن
to burst into flames اتش گرفتن مشتعل شدن
to burst into tears زیرگریه زدن
to burst into tears مانندانارترکیدن
to burst out laughing زیرخنده زدن
to burst out laughing قاه قاه خندیدن
to burst upon the view ناگهان به چشم عموم پدیدارشدن
to burst with joy از خوشی در پوست خودنگنجیدن
to burst with pride زبادغرور ترکیدن
types of burst نوع ترکش
To burst with laughter. از خنده غش کردن
surface of impact سطح اصابت
surface of impact سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
line of impact خط اصابت گلوله
long burst رگبار بلند
multiplier impact اثر بهم فزایندگی
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
non impact printer چاپگر
non impact printer که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
point of impact محل اصابت گلوله
point of impact نقطه اصابت
ricochet burst ترکش کمانهای
ricochet burst کمانه
short burst رگبار کوتاه
surface burst ترکش سطحی
surface burst ترکش روی سطح زمین
Burst sb's bubble <idiom> تو ذوق کسی زدن
aerial burst ترکش هوایی
burst pedestal پایه پیام
burst range برد ترکش
burst range مسافت ترکش
burst rate سرعت پشت سر هم
burst wave موج ترکش
burst wave موج انفجار
center of burst مرکز ترکش گلوله
center of burst مرکزاصابت گلوله
center of impact مرکز ترکش گلوله مرکزاصابت
cloud burst رگبار
electron impact برخورد الکترونها
burst oscillator اوسیلاتور رنگ
burst mode وضعیت پشت سرهم
burst mode وجه پشت سرهم
aerial burst انفجار هوایی
air burst ترکش هوایی
burst advertising شروع تبلیغات شدید
burst center مرکز ترکش
burst center مرکز گلوله
burst error خطای قطاری
burst force نیروی انفجاری
burst force نیروی ناگهانی
burst gate لامپ پیام گذار
burst interval فاصله ترکش گلوله ها در یک رگبار
burst mode حالت پیوسته
electron impact تصادم الکترونها
environmental impact نشانزد زیست محیطی
impact factor ضریب برخورد
impact action عمل انفجار نیروی ترکش
impact area محل اصابت
impact area منطقه اصابت گلوله ها
impact basin حوضچه ارامش
impact basin حوضچه بار شکن
impact chisel قلم ضربه ای
impact coefficient ضریب ضربه
impact crusher سنگ شکن ضربهای
impact drill مته کوبشی
impact effect اثر ضربه
impact effect اثر برخورد
impact exitation تحریک ضربهای
impact factor ضریب ضربه
impact factor ضریب تشدید
impact action عمل ترکش
hight of burst ارتفاع ترکش
graze burst ترکش روی زمین
height of burst ارتفاع ترکش
graze burst ترکش زمینی
high burst ترکش بالا
high burst تیر زمانی بالا
forging burst اهنگری انفجاری
error burst قطار خطاها
impact acceleration شتاب ضربه ای
impact action اثر انفجار
izod impact strength استحکام ضربه ایزوتوپ
atomic air burst ترکش هوایی اتمی
color burst pedestal پایه پیام
To burst ( exploded) a bomb. بمب ترکاندن
To burst into tears (laughter). زیر گریه ( خنده ) زدن
atomic underground burst ترکش زیرزمینی اتمی
bending impact test ازمایش ضربه خمشی
tensile impact test ازمایش کشش ضربهای
high burst ranging تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
center of impact registration ثبت مرکز اصابت
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
bomb impact plot بردن محل اصابت بمب روی نقشه
notched bar impact test ازمایش میله فاق دار
To begin to weep . to burst into tears . گریه افتا دن
Even if you thik I am being foolish, please don't burst my bubble. حتی اگر فکر می کنی احمقم لطفا توی ذوقم نزن.
The whole thing wI'll burst open some day . the whole stiking affair wI'll be exposed someday . با لاخره یک روز گندش در می آید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com