English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (6 milliseconds)
English Persian
implicit agreement موافقت ضمنی
Other Matches
This is against our agreement. [This is contrary to our agreement] این بر خلاف قرارداد ما است.
implicit اشاره شده مفهوم
implicit مجازی
implicit التزامی
implicit نااشکار
implicit بی شرط
implicit تلویحی
implicit مطلق
implicit تلویحا فهمانده شده مطلق
implicit ضمنی
implicit بلا اعتراض
implicit obedience فرمانبرداری بدون اعتراض
implicit function معادله چیزی که حل ان مستلزم حل یک یا چند معادله دیگر باشد
implicit declaration کنایه
implicit costs هزینههای نامرئی
implicit costs هزینههای ضمنی
implicit behavior رفتار نااشکار
implicit reference مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
implicit rent سهم زمین از کل تولید
to off an agreement قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
come to an agreement موافقت پیدا کردن
come to an agreement توافق حاصل کردن
unless otherwise agreement مگر به ترتیب دیگری توافق شده باشد
to come to an agreement موافقت پیداکردن
in agreement with somebody با کسی موافقت داشتن
to come to an agreement یکدل شدن توافق حاصل کردن
agreement موافقت
agreement قراداد
agreement قرارداد
agreement توافق
agreement معاهده و مقاطعهء توافق
agreement مطابقهء نحوی
agreement قرار قبول
agreement پیمان
agreement سازش
agreement موافقتنامه
agreement موافقت نامه
trade agreement موافقتنامه تجارتی
trade agreement موافقت نامه تجاری
unilateral agreement توافق یک جانبه
to fly away from an agreement نقض عهدکردن
unilateral agreement قرارداد یک جانبه
written agreement قولنامه
reach an agreement به توافق رسیدن
verbal agreement موافقت شفاهی
plea agreement توافق مدافعه
wage agreement قرارداد دستمزد
wage agreement موافقت نامه دستمزد
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
to fly away from an agreement پیمان شکنی کردن
basic agreement توافق اولیه
master agreement چهارچوب توافق [حقوق]
skeleton agreement چهارچوب توافق [حقوق]
outline agreement چهارچوب توافق [حقوق]
frame agreement چهارچوب توافق [حقوق]
basic agreement چهارچوب توافق [حقوق]
frame agreement توافق اولیه
master agreement توافق اولیه
skeleton agreement توافق اولیه
outline agreement توافق اولیه
gentlemen's agreement قول جوانمردانه
agreement area سطح مورد قرارداد
executive agreement موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
extension of the agreement تمدید مدت قرارداد
gentelmen's agreement موافقتنامه دوستانه
gentelmen's agreement کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
gentlemen's agreement قرارداد شفاهی
gentlemen's agreement قول مردانه
gentlemen's agreement موافقت شرافتمندانه
labor agreement موافقتنامه کار
enter into an agreement قراردادی را منعقد کردن
concessionary agreement امتیاز نامه
commodity agreement موافقتنامه کالا
agreement coefficient ضریب توافق
agreement of arbitration قرارداد داوری
agreement of arguments توافق نشانوندها
arbitration agreement توافق بر حکمیت
arbitration agreement موافقت نامه داوری
clearing agreement موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
collective agreement توافق جمعی
commodity agreement تثبیت مشترک قیمت فروش
labor agreement قرارداد کار
lease agreement قرارداد اجاره
letter of agreement موافقتنامه
private agreement قرارداد خصوصی
preliminary agreement قولنامه
reciprocal agreement توافق دو جانبه
reciprocal agreement قرارداد دو جانبه
potsdom agreement تاکید وتشریح کردند
potsdom agreement موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
special agreement قرارداد ویژه
mutilateral agreement موافقت چند جانبه
swap agreement موافقتنامه مبادلات ارزی قرار معاوضه ارزی
tenency agreement اجاره نامه
mutual agreement توافق طرفین
to enter into an agreement پیمان یا قراردادی منعقد کردن
quota agreement موافقت سهمیه
agreement water rate نرخ قراردادی اب
bretton woods agreement موافقت نامه برتن وودز
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
The rental agreement has exprired. تاریخ قرارداد اجاره سر آمده است
agreement on partial payments توافق در پرداخت های قسطی
Lease (rental) agreement. اجاره نامه (قرار داد اجاره )
To conclude an agreement (contract). قراردادی بستن
The party to the contract (agreement). طرف قرارداد
An open - dated agreement ( contract) . قرارداد بدون مدت
He closed the door against the peace agreement. تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
enewal of contract by tacit agreement تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
general agreement on tariff & trade (gat موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com