English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 27 (5 milliseconds)
English Persian
in the traces یراغ شده
Search result with all words
traces اثر
traces نشان
traces رد
traces ردیابی کردن رد پا
traces جای پا
traces مقدار ناچیز ترسیم
traces رسم
traces رسم کردن ترسیم کردن
traces ضبط کردن کشیدن
traces اثر گذاشتن
traces دنبال کردن
traces پی کردن
traces پی بردن به
traces تعقیب کردن
traces رد الکترون
traces علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
traces طرح کردن
traces رد یابی کردن نشان
traces نشانه
traces نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traces برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traces روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
traces ردیابی کردن
traces رسم کردن
to kick over the traces سرپیچی کردن
to kick over the traces لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com