English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
incidental effect اثر تبعی
incidental effect اثر فرعی
Other Matches
incidental <adj.> برحسب تصادف
incidental <adj.> اتفاقی
incidental <adj.> تصادفی
incidental جزئی ضمنی
incidental غیر مبهم
incidental لازم
incidental <adj.> شانسی
incidental expenses هزینههای واقعی
incidental expenses مخارج اتفاقی
incidental errors خطاهای اتفاقی
incidental works کارهای اتفاقی
incidental memory حافظه اتفاقی
incidental images تصویرهایی که مشاهده انهانتیجه تاثیراتی است که ازچشم ناپدیدگشته اند
incidental learning یادگیری اتفاقی
to go into effect قانونی درست شدن
to take effect قانونی درست شدن
cause and effect علت و معلول
to come into effect قابل اجراشدن
to come into effect مجری شدن
to take effect قابل اجراشدن
to say something to the effect that ... ابراز کردن خود دایربراینکه ...
to take effect قانون شدن
to the effect that دایربراینکه
to the effect that مبنی براینکه
to this effect باین معنی
with effect from از تاریخ ...
effect and cause معلول و علت
after-effect اثر ثانوی
after-effect تاثیر بعدی
take effect <idiom> قانونی درست شدن
to the [that] effect <adv.> با مفهوم [معنی] کلی
to take effect مجری شدن
What effect do you think the changes will have on you? فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
come to effect قابل اجرا شدن
to this effect ازاین قرار
to go into effect قانون شدن
to take effect کاربرد پذیر شدن
to take effect قابل اجرا شدن
effect معلول
effect عملی کردن معلول
effect کارموثر اجراکردن
by-effect اثر فرعی
effect مفید
effect مفهوم نیت
effect معنی
effect نتیجه
effect اثر
by-effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
by-effect نتیجه جانبی
effect تاثیر
by-effect اثر جانبی
effect اجرا
effect اجرا کردن
effect انجام دادن
to go into effect قابل اجرا شدن
to go into effect کاربرد پذیر شدن
steric effect اثر فضایی
substitution effect اثر جانشینی
surface effect اثر سطح
skin effect اثر پوست
to bring to effect انجام دادن
subsittution effect اثر جانشینی
thermal effect اثر گرمایی
thermoelectric effect اثر گرما- برق
tax effect اثر مالیات
tau effect پدیده تائو
photoelectric effect اثر فوتوالکتریک
to bring to effect اجراکردن
to carry into effect اجراکردن
thermal effect اثر گرما
to carry into effect بموقع اجراگذاشتن
skin effect اثر سطحی
size effect تاثیر اندازه
reactive effect عکس العمل
ratchet effect اثر چرخش دهنده مصرف بالا و استانداردبالای زندگی باسانی عوض نشدن
ratchet effect اثر برگشت ناپذیر
price effect اثر قیمت
practice effect اثر تمرین
piston effect اثر سنبهای
pincushion effect اعوجاج بالشتکی
pinch effect اثر فشرده سازی
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
pigou effect اثر پیگو
photovoltaic effect اثر نور- ولتی
peltier effect اثر پلتیه
peltier effect پدیده پلتیه
night effect تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
nephelauxetic effect اثر انبساط ابرالکترونی
redistribution effect اثر توزیع مجدد
restrictive effect اثر انقباضی
significant effect اثر معنی دار
significant effect اثر مهم
shot effect اثر ساچمهای
shoaling effect اثرات کم عمق
shielding effect اثر حفافتی
seebeck effect پدیده زبک
seebeck effect اثر زبک
screening effect اثر پوششی
schottky effect پدیده شوتکی
schottky effect اثر شوتکی
ripple through effect نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود
ripple though effect اثر بازدارنده
retarding effect اثر تاخیری
restrictive effect اثر کاهشی
nephelauxetic effect اثر نفلوکس
secondary effect نتیجه جانبی
carry into effect عملی کردن
carry into effect واقعی کردن
carry into effect اجرا کردن
carry into effect انجام دادن
put into effect واقعی کردن
put into effect عملی کردن
put into effect واقعیت دادن
put into effect صورت گرفتن
put into effect به انجام رساندن
carry into effect به انجام رساندن
spillover effect اثر جانبی
secondary effect اثر جانبی
carry into effect به اجرا در آوردن
put into effect به اجرا در آوردن
carry into effect تحقق بخشیدن
put into effect تحقق بخشیدن
carry into effect جامه عمل پوشاندن
put into effect جامه عمل پوشاندن
carry into effect صورت دادن
put into effect صورت دادن
carry into effect تکمیل کردن
put into effect تکمیل کردن
put into effect انجام دادن
put into effect اجرا کردن
wealth effect اثر ثروت
volta effect پدیده ولتا
volta effect اثر ولتا
unfavorable effect اثر نامساعد
turning effect اثر گردش
tunnel effect پدیده تونلی
tunnel effect اثر تونلی
torque effect اثر ترک
carry into effect واقعیت دادن
zeigarnik effect پدیده زایگارنیک
to give effect to اجراکردن
wealth effect "اثر پیگو "
zeeman effect اثر زیمن
zeeman effect اثر زیمان
secondary effect اثر فرعی
corn-effect ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
spillover effect اثر فرعی
spillover effect نتیجه جانبی
side effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
special effect جلوههایویژه
sound effect جلوههایصوتی
secondary effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
spillover effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
zener effect اثر زنری
zener effect اثر زنر
to give effect to عملی کردن
field effect اثر میدان
dependence effect اثر وابستگی
demonstration effect اثر نمایشی
demonstration effect اثر تظاهری
crowding out effect نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
crowding out effect اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
crowding out effect اثر جبرانی
crawl effect اثر خزش
cotton effect پدیده کاتن
corona effect اثر کورونا
corona effect اثر هالهای
coriolis effect پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
coriolis effect اثرنیروی حاصله از چرخش زمین
coriolis effect اثر نیروی کوریلیس
compton effect اثر کامپتون
coanda effect گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
choking effect اثر پیچک
diffusion effect اثر نشر
diffusion effect اثر شیوع
field effect با تاثیر میدانی
exponential effect اثرنمایی
experimenter effect اثر ازمایشگری
evidentiary effect نتیجه مشهود
evidentiary effect اثر مشهود
electroosmotic effect اثر الکترون اسمزی
dynatron effect اثر دیناترون
doppler effect اثر دوپلر
doppler effect پدیده دوپلر
doppler effect اثر برگشت امواج روی فرستنده
doppler effect اثر داپلر
dopplar effect اثر دوپلر
dimming effect اثر تیرگی
ceiling effect اثر تارک
cause and effect relationship رابطه علت و معلولی
anchoring effect اثر تکیه گاهی
side-effect نتیجه جانبی
side-effect اثر جانبی
side-effect اثرجانبی نتیجه جانبی
side-effect واکنش ثانوی
side-effect اثر زیان اور
side-effect اثر فرعی
side effect نتیجه جانبی
side effect اثر جانبی
side effect اثرجانبی نتیجه جانبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com