English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (7 milliseconds)
English Persian
inclusive or gate دریچه یای شامل
Other Matches
inclusive or یای شامل
inclusive or اپراتور بولی که مقدار جدول صحت را بیان میکند
inclusive of <prep.> بانضمام
self inclusive جامع
self inclusive شامل
inclusive شامل
inclusive of <prep.> از جمله
inclusive فراگیر
inclusive of <prep.> به انضمام
inclusive of <prep.> به ضمیمه
inclusive of <prep.> دربرگیرنده
inclusive مشمول
inclusive چیزی هک در میان چیز دیگر شامل شود
Inclusive of all expenses . خرج دررفته ( بطور خالص )
inclusive design طرح جامع و کامل [فراگیر]
gate قسمت فنری قلاب کوهنوردی
down gate راهگاه پایین دست
and gate دریچه و دریچه ضرب منطقی
and gate مدار AND
and gate دریچه و
gate مدخل
nor gate دریچه نقیض یا
nor gate دریچه نایا
Gate ورودی به باند
take out gate دریچه ابگیر ابیاری
saw gate چارچوب اره
or gate دریچه OR
or gate دریچه یا
not or gate دریچه نا- یا
not gate دریچه نقیض
not gate دریچه نا
not and gate دریچه نا- و
gate سوزن اتصال به یک FET
gate یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate راه تغذیه لشعلث
gate گیت
gate زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate دروازه شروع اسکی
gate محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate دریچه
gate قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate دروازه
gate در بزرگ
gate دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate وسایل ورود ورودیه
gate مدخل دریجه سد
gate valve شیر کشویی
nonequality gate دریچه نابرابری
roller gate دریچه غلطان
railroad gate درب ورودی راه اهن
proselte of the gate کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
nand gate دریچه نقیض و
pouring gate تغذیه قالب
pouring gate دریچه ریزش
nand gate دریچه ناو
gate transition شیر فلکه تبدیل
ring gate دهانهحلقوی
upper gate دروازهبالایی
wicket gate دهانهدریچه
gate money پولبلیطورودیه
discharge gate دریچه تخلیه
crash the gate <idiom> بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
He was approaching the gate. او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
lich-gate راهرو سرپوشیده
lower gate دروازهپائینی
gate-leg پایهدروازهایشکل
xor gate دریچه یای ضمنی
sluice gate ابگیره
sluice gate اب بند
sluice gate دریچه
starting gate دروازه شروع
tainter gate دریچه قطائی
tainter gate دریچه لولادار
gate keeper دروازه بان
threshold gate دریچه استانهای
waste gate مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
spillway gate درخروجآبسطحسد
exclusive nor gate دریچه نقیض یای انحصاری
elementary gate دریچه مقدماتی
flood gate بندسیلگیر
flood gate سد دریچهای
cow gate چراگاه گاو
gate electrode الکترود دریچهای
gate hanger التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
gate leaf بدنه دریچه سد
gate meeting انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
flap gate دریچه یک طرفه
elementary gate دریچه ابتدایی
exjunction gate دریچه یای انحصاری
equivalence gate دریچه معادل
equivalence gate دریچه هم ارزی
exclusive or gate دریچه یای انحصاری
equality gate برابر سازی
complement gate دریچه متمم ساز
equal gate دریچه برابری
gate crasher میهمان ناخوانده
color gate دریچه پیام رنگی
burst gate لامپ پیام گذار
flood gate ابگیره
lich gate راهرو
lich gate سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
logic gate دروازه منطقی
majority gate دریجه اکثریت
blind gate دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
bifurcation gate دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
caterpillar gate دریچه چرخ زنجیری
indicator gate دریچه شاخص
head gate دریچه بالادست سد
gate post تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate tube لامپ دریچهای
gate valve شیر قطع جریان
check gate دریچه تنظیم
golden gate پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
head gate دریچه فوقانی کانال
gate vessel شناور درب حوض تعمیرات ناو
The crowd was pressing against the gate . جمعیت به درورودی فشار می دادند
mitre gate recess دریچهتنفسشمار
jet flow gate دریچه با سرلوله
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
gate chamber wall جایگاه حرکت دریچه
jet flow gate فشاراین دریچه زیاداست
fixed wheel gate دریچه قرقرهای با محورثابت
gate operating ring حلقهورودیعملکننده
fixed roller gate دریچه چرخ قرقرهای ثابت
gate-leg table میزپایهدروازهای
master gate valve مدخلدریچهاصلی
Fortune Knocks at least once at everymans gate. <proverb> خوشبختى بالاخره یکبار در خانه هر کس را مى زند.
maximum gate trigger voltage ولتاژ احتراق حداکثر
memory controller gate array ارایه درگاه کنترل حافظه
maximum gate trigger current جریان احتراق حداکثر
A creaking gate hang long. <proverb> یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
bear tape shutter gate دریچه شیروانی شکل
insulated gate field effect transistor ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com