Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
indirect bank protection	کناره بندی غیر مستقیم
Other Matches
bank protection	ساحل داری
bank protection	ساحلبانی
bank protection	حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank.	من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
indirect	ناراسته
indirect	غیرمستقیم
indirect	کج
indirect	غیر سرراست
indirect	پیچیده
indirect	غیر مستقیم
indirect	کج ناراست
indirect	روش آدرس دهی داده که اولین دستور به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است
indirect	باواسطه
the indirect cause	سبب
protection	پشتیبانی
self protection	حفافت از خود
protection	سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
protection	تیمارداری
protection	نگهداری
protection	خط امان
self protection	برقراری تامین از خود
over protection	تقویت
self protection	دفاع از نفس
self protection	صیانت نفس حفافت از خود
protection	عمل حفافت
under protection	تحت الحمایه
protection	عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
protection	سیگنال بررسی اینکه آیا بخشی از حافظه توسط برنامه قابل دستیابی است یا خیر
protection	کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
protection	مانع کپی گرفتن شدن
protection	اطمینان از اینکه داده توسط کاربر نامجاز کپی نشده است
protection	حفافت
protection	محافظت
protection	حراست حمایت
protection	حفظ
protection	نیکداشت
protection	تامین نامه
protection	حمایت
indirect destruction	تسبیب
indirect cost	هزینه غیر مستقیم
indirect cost	هزینه غیرمستقیم
indirect damage	ضرر غیر مستقیم
indirect evidence	مدارک و ادله غیر مستقیم
indirect discourse	نقل قول غیر مستقیم
indirect quotation	نقل قول غیر مستقیم
indirect evidence	قرینه و اماره
indirect speech	گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
indirect suggestion	تلقین غیرمستقیم
indirect speech	نقل قول غیر مستقیم
indirect materials	مواد غیرمستقیم
indirect addressing	نشان دهی غیرمستقیم
indirect causation	تسبیب
indirect consumption	مصرف غیر مستقیم
indirect control	کنترل غیرمستقیم
indirect wave	موج غیرمستقیم
indirect transition	عبور یا انتقال غیرمستقیم
indirect support	تکیه گاه بی واسطه
indirect expenses	مخارج غیرمستقیم
indirect fire	روانه کردن غیر مستقیم
indirect passive	فعل مجهولی که مغعول غیرصریح ان فاعل ان شده باشد
indirect lighting	روشنایی غیرمستقیم
indirect loading	بارگذاری غیرمستقیم
indirect materials	هزینه موادغیرمستقیم
indirect measurement	سنجش غیرمستقیم
indirect methods	روشهای غیر مستقیم
indirect operation	عملکرد غیرمستقیم
indirect lighting	نور غیر مستقیم
indirect laying	اتش غیرمستقیم
indirect laying	تیر غیر مستقیم
indirect killing	قتل به تسبیب
indirect knowledge	معرفت غیرمستقیم
indirect labour	کار غیرمستقیم
indirect labour	هزینه دستمزد غیرمستقیم
indirect release	قطع کننده غیرمستقیم
indirect quotable	نقل قول غیرمستقیم
indirect question	پرسش غیرمستقیم
indirect proof	برهان غیرمستقیم
indirect oration	گفته یا قول غیر مستقیم
indirect objects	موضوع
indirect objects	سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
indirect objects	که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
indirect objects	نماش داده می شوند
indirect objects	ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
indirect objects	دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
indirect objects	متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
indirect objects	OPERAND
indirect objects	برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
indirect objects	چیز
indirect tax	مالیات غیر مستقیم
indirect object	مفعول غیر مستقیم
indirect taxes	مالیاتهای غیر مستقیم
indirect objects	شیئی
indirect objects	نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
indirect objects	مورد
indirect objects	اعتراض داشتن
indirect objects	اعتراض کردن
indirect objects	دلیل اوردن
indirect objects	چیز ماده خارجی
indirect objects	پانج کارت که حاوی برنامه است
indirect objects	امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
indirect objects	زبان برنامه پس از ترجمه
indirect taxation	مالیات غیرمستقیم
indirect objects	مخالفت کردن
indirect objects	فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
indirect lighting	نور منعکس شده
indirect objects	موضوع منظره
indirect objects	شی ء
indirect objects	داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
indirect objects	کالا اعتراض کردن
indirect objects	مفعول
indirect objects	هدف
indirect objects	مقصود
cathode protection	حفافت کاتدی
cell protection	حفافت سل
block protection	حفافت بلوک
collective protection	حفافت گروهی
collective protection	حفافت جمعی
consumer protection	حمایت از مصرف کننده
copy protection	جلوگیری از اعمال کپی
toe protection	پاشنه بندی
file protection	حفافت فایل
flood protection	حفافت در مقابل طغیان
file protection	حفافت پرونده
environmetal protection	حمایت محیط زیستی
distance protection	وسیله حفافت فاصله
degree of protection	میزان تامین درجه حفافت
degree of protection	میزان حفافت
data protection	حفافت داده ها
copy protection	حفافت دربرابر کپی
copy protection	محافظت از کپی
impedance protection	حفافت امپدانس
protection from sin	عصمت
protection hood	کلاهک یا روپوش محافظ
protection key	کلید حفافت
protection level	سطح حفافت
protection ring	حلقه حفافت
rust protection	حفافت در برابر زنگ زدگی
ear protection	محافظگوش
x ray protection	حفافت رونتگن
thermal protection	محافظت حرارتی
software protection	حفافت نرم افزاری
storage protection	حفافت انباره
password protection	حفافت به کمک کلمه رمز
overvoltage protection	حفافت فشار زیاد
overload protection	حفافت بار زیاد
environmental protection	حفاظت محیط زیست
Under the protection of the law.	درپناه قانون
head protection	محافظسر
hand protection	محافظدستی
feet protection	محافظپا
insulation protection	حفافت عایق بندی
lightning protection	با خاموش کننده مغناطیسی
memory protection	حفافت حافظه
memory protection	پشتیبانی ازحافظه
eye protection	محافظچشم
over voltage protection	وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
storage protection	حفافت حافظه
anodic protection	حفافت اندی
anticorrosive protection	حفافت در برابر خوردگی
armor protection	حفافت زرهی
armor protection	حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
indirect resistance furnace	کوره مقاومتی غیرمستقیم
semi indirect lighting	روشن سازی نیم مستقیم
indirect control system	سیستم کنترل غیرمستقیم
indirect free kick	ضربه ازاد غیرمستقیم
indirect induction heating	گرمایش القایی غیرمستقیم
indirect light distribution	پخش نور غیرمستقیم
protection and indemnity club	باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
overflow protection switch	کلیدحافظآبهایاضافی
high tension protection	حفافت فشار قوی
positional protection device	دستگاه حفافت درگاه
frost protection preparation	ضدیخ
The Physics of Radiation Protection	بهداشت پرتوی
power system protection	حفافت سیستم قدرت
rust protection paint	رنگ ضد زنگ
anti skid protection	حفافت از لغزش
respiratory system protection	حافظدستگاهتنفسی
The Physics of Radiation Protection	فیزیک بهداشت
line differential protection	حفافت دیفرانسیلی خط
The Physics of Radiation Protection	فیزیک محافظت از پرتو
bank	صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
bank	کناره توده
bank	سکو
bank	بانک
bank	بانکداری کردن
bank	دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
bank	بطورمتراکم
bank	کپه کردن بلند شدن
bank	رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
bank	بانک ضرابخانه
bank	کپه کردن
You can bank on it! <idiom>	میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
bank	مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
bank	انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
bank	مجموعهای از وسایل مشابه
bank	کرانه دیواری
bank	در بانک گذاشتن
You can take it to the bank. <idiom>	میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
bank	ساحل
bank	قسمت برجسته سر پیچ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com