Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 166 (8 milliseconds)
English	Persian
indirect consumption	مصرف غیر مستقیم
Other Matches
consumption	صرف
consumption	مرض سل
consumption	زوال
consumption	سوختن
consumption	مصرف
overall consumption	مصرف کل
autonomous consumption	مصرف مستقل
capital consumption	مصرف سرمایه
energy consumption	مصرف انرژی
aggregate consumption	مصرف کل
home consumption	مصرف خانگی
productive consumption	مصرف مولد
conspicious consumption	مصرف تجملی
conspicuious consumption	مصرف تجملی
conspicuious consumption	مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
fuel consumption	مصرف سوخت
gasoline consumption	مصرف بنزین
domestic consumption	مصرف خانگی
consumption theory	نظریه مصرف
consumption schedule	جدول مصرف
consumption rate	اهنگ مصرف
consumption rate	میزان مصرف
consumption rate	نواخت مصرف
consumption lending	وام مصرفی
consumption history	شرح حال مصرف کالائی خاص
consumption goods	کالاهای مصرفی
consumption function	تابع مصرف
consumption expenditures	هزینههای مصرفی
consumption economies	صرفه جوئیهای مصرفی
consumption diseconomies	زیانهای مصرفی
consumption credit	اعتبار مصرفی
conspicuious consumption	بکار برده شد
home consumption	مصرف داخلی
per capita consumption	مصرف سرانه
induced consumption	مصرف تشویقی
industrial consumption	مصرف صنعتی
internal consumption	مصرف داخلی
irrigation consumption	مصرف ابیاری
private consumption	مصرف خصوصی
mass consumption	مصرف انبوه
mass consumption	مصرف کلان
present consumption	مصرف حال
present consumption	مصرف جاری
national consumption	مصرف ملی
power consumption	مصرف برق
power consumption	مصرف قدرت
optional consumption	مصرف اختیاری
induced consumption	مصرف القائی
rate of consumption	نرخ مصرف
unproductive consumption	مصرف بیهوده
unproductive consumption	مصرف غیر مولد
transitory consumption	مصرف انتقالی
transitory consumption	مصرف گذرا
permanent consumption	مصرف دائمی
nonrival consumption	مصرف غیر رقابتی
smoke consumption	دودگیری
rival consumption	مصرف رقابتی
The consumption of suger has gone up this year .	مصرف شکرامسال با لارفته است
durable consumption goods	کالاهای مصرفی بادوام
specific fuel consumption	مصرف سوخت ویژه
consumption possibility line	خط امکانات مصرف
consumption possibility line	حد مصرف
total consumption burner	مشعل تمام مصرف کن
price consumption curve	منحنی قیمت مصرف
per capita water consumption	مصرف سرانه اب
income consumption curve	مصرف
maximal oxygen consumption	حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
age of mass consumption	عصر مصرف انبوه
income consumption curve	منحنی درامد
high mass consumption	مصرف انبوه
capital consumption allowance	کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
indirect	غیر مستقیم
indirect	غیر سرراست
indirect	ناراسته
indirect	غیرمستقیم
indirect	کج
indirect	باواسطه
indirect	روش آدرس دهی داده که اولین دستور به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است
indirect	پیچیده
indirect	کج ناراست
the indirect cause	سبب
maximal oxygen consumption per minute	حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
post war consumption functions	توابع مصرف پس از جنگ جهانی دوم
This sort of propaganda is for home consumption	این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
brake specific fuel consumption	مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
indirect objects	دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
indirect objects	ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
indirect objects	نماش داده می شوند
indirect objects	که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
indirect objects	سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
indirect objects	فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
indirect objects	نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
indirect objects	زبان برنامه پس از ترجمه
indirect objects	امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
indirect objects	متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
indirect objects	داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
indirect quotable	نقل قول غیرمستقیم
indirect release	قطع کننده غیرمستقیم
indirect speech	نقل قول غیر مستقیم
indirect speech	گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
indirect suggestion	تلقین غیرمستقیم
indirect support	تکیه گاه بی واسطه
indirect transition	عبور یا انتقال غیرمستقیم
indirect wave	موج غیرمستقیم
indirect objects	OPERAND
indirect objects	برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
indirect objects	پانج کارت که حاوی برنامه است
indirect objects	شیئی
indirect objects	مخالفت کردن
indirect objects	کالا اعتراض کردن
indirect objects	مفعول
indirect objects	هدف
indirect objects	موضوع منظره
indirect objects	شی ء
indirect objects	مقصود
indirect objects	موضوع
indirect objects	مورد
indirect objects	چیز ماده خارجی
indirect objects	دلیل اوردن
indirect objects	اعتراض کردن
indirect objects	اعتراض داشتن
indirect proof	برهان غیرمستقیم
indirect question	پرسش غیرمستقیم
indirect objects	چیز
indirect damage	ضرر غیر مستقیم
indirect destruction	تسبیب
indirect discourse	نقل قول غیر مستقیم
indirect evidence	قرینه و اماره
indirect evidence	مدارک و ادله غیر مستقیم
indirect expenses	مخارج غیرمستقیم
indirect fire	روانه کردن غیر مستقیم
indirect quotation	نقل قول غیر مستقیم
indirect cost	هزینه غیرمستقیم
indirect cost	هزینه غیر مستقیم
indirect taxes	مالیاتهای غیر مستقیم
indirect object	مفعول غیر مستقیم
indirect addressing	نشان دهی غیرمستقیم
indirect causation	تسبیب
indirect control	کنترل غیرمستقیم
indirect taxation	مالیات غیرمستقیم
indirect killing	قتل به تسبیب
indirect knowledge	معرفت غیرمستقیم
indirect loading	بارگذاری غیرمستقیم
indirect materials	مواد غیرمستقیم
indirect materials	هزینه موادغیرمستقیم
indirect measurement	سنجش غیرمستقیم
indirect methods	روشهای غیر مستقیم
indirect operation	عملکرد غیرمستقیم
indirect oration	گفته یا قول غیر مستقیم
indirect passive	فعل مجهولی که مغعول غیرصریح ان فاعل ان شده باشد
indirect tax	مالیات غیر مستقیم
indirect lighting	روشنایی غیرمستقیم
indirect labour	کار غیرمستقیم
indirect labour	هزینه دستمزد غیرمستقیم
indirect laying	تیر غیر مستقیم
indirect laying	اتش غیرمستقیم
indirect lighting	نور غیر مستقیم
indirect lighting	نور منعکس شده
indirect light distribution	پخش نور غیرمستقیم
indirect free kick	ضربه ازاد غیرمستقیم
indirect bank protection	کناره بندی غیر مستقیم
indirect control system	سیستم کنترل غیرمستقیم
indirect resistance furnace	کوره مقاومتی غیرمستقیم
indirect induction heating	گرمایش القایی غیرمستقیم
semi indirect lighting	روشن سازی نیم مستقیم

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com