English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
input bias current جریان ارام اولیه
input bias current جریان بایاس ورودی
Other Matches
input current جریان اولیه
input of current تغذیه و هدایت جریان
input of current ورود جریان
input current جریان ورودی
bias تحت تاثیر قراردادن تبعیض کردن
self bias ولت شبکه خودکار
bias سمت گیری
bias بیک طرف متمایل کردن
bias طرفداری تعصب
bias انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
zero bias ولت شبکه صفر
bias تمایل بیک طرف
bias ولتاژ معین قرار دادن
bias تورش
bias ولت شبکه
bias سو گیری
bias مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
bias سطح مرجع الکتریکی
bias ولتاژ بایاس
bias بایاس
bias بایاس کردن
bias وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
bias اریب
bias پیشقدر
to out bias اریب بریدن
bias اریبی
c bias ولت شبکه
bias سوداری
bias ولتاژ قبلی دادن
electrode bias ولتاژ استراحت
grid bias ولتاژپلاریزاسیون شبکه بایاس شبکه
forward bias پیشقدر به جلو
exponent bias پیشقدر نمایی
bias error خطایی با علامت و بزرگی ثابت
bias distortion اعوجاج پیشقدری
bias cell پیل ولت شبکه
spacing bias پیشقدر فاصله
grid bias ولت شبکه
automatic c bias ولت شبکه خودکار
grid bias پلاریزاسیون شبکه
grid bias پتانسیل شبکه ولتاژ شبکه
negative bias ولت شبکه منفی
reverse bias پیشقدر معکوس
test bias سوداری ازمون
reverse bias تغذیه معکوس
sampling bias سوداری نمونه گیری
interviewer bias سوگیری پرسشگر
high frequency bias بایاس فرکانس بالا
grid bias resistance مقاومت کاتد
critical grid bias ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
grid bias cell پیل ولت شبکه
grid bias supply منبع ولتاژشبکه
grid bias modulation مدولاسیون شبکه
grid bias battery باطری بایاس شبکه
grid bias battery پیل پلاریزاسیون شبکه باطری شبکه پیل پلاریزاسیون
grid bias resistance مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
grid bias supply تولید ولتاژ شبکه
grid bias voltage generation تولید ولتاژ بایاس شبکه
input بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input سیگنال اولیه
input کامپیوتری که داده دریافت میکند
input مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input دادن ورودی
input انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input عمل وارد کردن اطلاعات
input داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input وسیله ورودی
input دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input توان ورودی ورودی
input توان اولیه
input 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input درون گذاشت
input پول بمیان نهاده
input خرج
input نیروی مصرف شده
input توان ورودی
input درون داد
input انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input داده ها اطلاعات ورودی
input درونداد
input مصرفی
input ورودی
input در رونده
input درداده
input stream مسیل ورودی
input tape نوار اولیه
input terminal ترمینال ورودی
input terminal ترمینال اولیه
input time زمان اولیه
input data معلومات یا دادههای ورودی
input transformer ترانسفورماتور اولیه
input translator مترجم ورودی
input translator مترجم اولیه
input data معطیات ورودی
input unit واحد اولیه
input unit واحد ورودی
input voltage ولتاژ اولیه
input stream جریان سیر ورودی
input coupling تزویج اولیه
input register ثبات ورودی
input resistance مقاومت ورودی
input resistance مقاومت موثر اولیه
input signal سیگنال ورودی
input signal سیگنال اولیه
input coordinate مختصات اولیه
input socket ساکت ورودی
input coupling پیوست ورودی
input spectrum طیف ورودی
input spectrum بیناب یا طیف اولیه
input stage طبقه ورودی
input stage طبقه اولیه
effective input فرفیت موثر ورودی
input reactor سلف ورودی پیچک ماقبل
input waveform شکل موج ورودی
input/output اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
data input اطلاعات ورودی
input data داده ورودی
input device دستگاه ورودی
input/output سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input/output کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
input/output دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
input/output ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
instrumental input داده سودمند
input diode دیود ورودی
manual input ورودی دستی
input diode دیود اولیه
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
input/output داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input winding سیم پیچی اولیه
input/output سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
input/output بررسی
input/output مدیریت و کنترل میکند
input/output وسیله جانبی
input data دادههای اولیه
input/output مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
input/output پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
input/output استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
input/output آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
noninverting input ورودی غیروارونگر
input reactor پیچک ورودی
input information اطلاعات اولیه
input limiter محدود کننده ورودی
input media رسانه ورودی
input mode حالت ورودی
input mode وضعیت ورودی
input noise پارازیت ورودی
input noise پارازیت اولیه
input block واحد ورودی
input drift رانش ورودی
input admittance ادمیتانس اولیه
input output ورودی خروجی
input admittance مقدار هدایت طاهری اولیه
input amplifier تقویت کننده اولیه
input amplifier تقویت کننده ورودی
input limited ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input level سطح ورودی
input impedance مقاومت فاهری اولیه
input impedance امپدانس ورودی
input gap فاصله اولیه
input function تابع سیگنال ورودی
input function تابع اولیه
input frequency فرکانس ورودی
input frequency فرکانس اولیه
input field میدان ورودی
input electrode الکترود اولیه
input electrode الکترود ورودی
input information اطلاعات ورودی
input drift رانش اولیه
input level سطح دریافتی
input area ناحیه ورودی
input attenuation میرائی اولیه
input power قدرت ورودی
input characteristic منحنی مشخصه ورودی
input circuit مدار ورودی لامپ الکترونی
input circuit مدار ورودی
input circuit مدار اولیه
input preamplifier پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
input programme برنامه ورودی
input pulse ایمپولز ورودی
input pulse پالس ورودی
input conductance مقدار هدایت موثر اولیه کندوکتانس ورودی
input queue صف ورودی
input reactance مقاومت کور اولیه
input control کنترل ورودی
input power توان ورودی
input parameter پارامتراولیه
input attenuation میرائی ورودی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com