Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English
Persian
input coupling
پیوست ورودی
input coupling
تزویج اولیه
Search result with all words
input coupling loop
حلقه پیوست ورودی
Other Matches
coupling
جفت شدگی
coupling
کوپلینگ
coupling
جفت شدن
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
dc coupling
جفت شدگی جریان مستقیم
coupling
جفت شدگی اتصال درگیری
coupling
پیوست
coupling
تزویج
coupling
جفت ساز
r c coupling
جفتگری مقاومتی
coupling
جفت اتصال
coupling
جفت کردن
coupling
جفتگری
coupling
مفصل
coupling
اتصال
coupling
بهم وصل کردن اتصالیها
coupling
چفت کردن
coupling element
عنصر اتصال
coupling base
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
coupling base
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
coupling capacitor
خازن جفت ساز
coupling capacitor
خازن اتصال
coupling capacity
فرفیت اتصالی
coupling coefficient
ضریب اتصال
coupling coil
سیم پیچ پیوست
coupling coil
سیم پیچ تزویج
coupling constant
ثابت جفت شدن
conduit coupling
مهره ماسوره
pipe coupling
جفتسازلوله
electromagnetic coupling
تزویج الکترومغناطیسی
capacitive coupling
جفتگری خازنی
clamp coupling
قید و بست
electric coupling
پیوست الکتریکی
close coupling
جفتگری قوی
clutch coupling
پیوست کلاج
clutch coupling
تزویج کلاج
electric coupling
تزویج الکتریکی
reducing coupling
کمکردنجفتاتصال
coupling element
عنصر پیوست
coupling transformer
ترانسفورماتور تزویج ترانسفورماتور پیوست
coupling valve
ارزش اتصال
critical coupling
تزویج بحرانی
critical coupling
کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
hydraulic coupling
اتصالهیدرولیک
diazo coupling
جفت شدن دی ازویی
direct coupling
جفتگری مستقیم
direct coupling
کوپلینگ مستقیم
coupling resistance
مقاومت پیوست
coupling resistance
مقاومت اتصالی
coupling probe
میله جفتگری
coupling factor
ضریب اتصال
coupling factor
ضریب پیوست
coupling impedance
امپدانس تزویج
coupling impedance
مقاومت فاهری پیوست
coupling instability
نااستواری اتصال
coupling instability
نااستواری پیوست تزلزل تزویج
coupling of circuits
تزویج مدارات
coupling of circuits
پیوست مدارها
coupling knuckle
برآمدگیاتصال
trap coupling
بسترابط
loose coupling
جفتگری ضعیف
inductive coupling
پیوست القائی
transformer coupling
پیوست ترانسفورماتور
transformer coupling
جفتگری با مبدل
tight coupling
محکم
tight coupling
جفت شدگی
spring coupling
کوپلینگ فنری
spin coupling
جفت شدن اسپین
sleeve coupling
تزویج مفصلی
sleeve coupling
پیوست تزویجی
railroad coupling
پیوست یا تزویج راه اهن
resistance coupling
جفتگری مقاومتی
oxidative coupling
جفت شدن اکسایشی
coupling bolt
توپاتصال
mains coupling
پیوست شبکه
intermediate coupling
پیوست واسطه
coupling magent
اهنربای اتصال
inductive coupling
شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
electron coupling
تزویج الکترونی
electron coupling
پیوست الکترونی
flange coupling
پیوست صفحهای
adjustable coupling
جفتگیری متغیر
impedance coupling
تزویج پیچک
hose coupling
پیوست لوله پلاستیکی
impedance coupling
جفتگری با ناگذرایی
compression coupling
فشردگیرابط
inductive coupling
جفتگری القایی
impedance coupling
پیوست امپدانس
inductance coupling
تزویج اندوکتانس
inductance coupling
پیوست القائی
coupling guide device
دستگاهحافظاتصال
main coupling transformer
ترانسفورماتور پیوست شبکه
jaw clutch coupling
درگیری دندانه
jaw clutch coupling
پیوست دندانه
coupling knuckle pin
برآمدگیسوزناتصال
polaron coupling constant
ثابت جفت شدن پولارونها
position coupling key
کلید اتصال
impulse starter coupling
جفتگری ضربه ساز
air hose coupling
دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد
spin orbit coupling
جفت شدن اسپین- اوربیتال
universal joint coupling
اتصال قفل کاردان
magnetic coupling transformer
مبدل انتن
coupling measuring set
دستگاه اندازه گیری اتصالی
flanged bolt coupling
اتصال فلانج و پیچ
resistance capacitive coupling
جفتگری مقاومتی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
input
درون گذاشت
input
توان اولیه
input
توان ورودی ورودی
input
سیگنال اولیه
input
سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input
بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input
درونداد
input
مصرفی
input
خرج
input
نیروی مصرف شده
input
توان ورودی
input
درون داد
input
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input
داده ها اطلاعات ورودی
input
درداده
input
در رونده
input
ورودی
input
کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
پول بمیان نهاده
input
عمل وارد کردن اطلاعات
input
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input
انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input
دادن ورودی
input
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input
داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input
کامپیوتری که داده دریافت میکند
input
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input
وسیله ورودی
input tape
نوار اولیه
input stream
مسیل ورودی
input stream
جریان سیر ورودی
input stage
طبقه اولیه
input spectrum
طیف ورودی
input unit
واحد ورودی
input spectrum
بیناب یا طیف اولیه
input stage
طبقه ورودی
input unit
واحد اولیه
input translator
مترجم ورودی
input terminal
ترمینال ورودی
input terminal
ترمینال اولیه
input translator
مترجم اولیه
input time
زمان اولیه
input transformer
ترانسفورماتور اولیه
input socket
ساکت ورودی
input signal
سیگنال اولیه
input signal
سیگنال ورودی
input queue
صف ورودی
input reactance
مقاومت کور اولیه
input pulse
ایمپولز ورودی
input programme
برنامه ورودی
input preamplifier
پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
input reactance
راکتانس اولیه
input reactor
سلف ورودی پیچک ماقبل
input power
قدرت ورودی
input power
توان ورودی
input parameter
پارامتراولیه
input parameter
پارامتر ورودی
input register
ثبات ورودی
input resistance
مقاومت ورودی
input reactor
پیچک ورودی
input resistance
مقاومت موثر اولیه
input pulse
پالس ورودی
input voltage
ولتاژ اولیه
input waveform
شکل موج ورودی
input/output
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
two input subtractor
کاهشگر با دو ورودی
instrumental input
داده سودمند
manual input
ورودی دستی
noninverting input
ورودی غیروارونگر
three input adder
افزایشگر با سه ورودی
input devices
ابزارخروجی
two input adder
افزایشگر با دو ورودی
two input firm
بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
variable input
نهاده متغیر
variable input
داده متغیر
voice input
ورودی صوتی
input wire
سیمداخلی
input selector
انتخابگرورودی
input/output
دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
input/output
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
input/output
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input winding
سیم پیچی اولیه
input/output
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output
وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com