Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
integrated program
برنامه مجتمع
integrated program
برنامه مرتبط
Other Matches
integrated
یکپارچه
integrated
ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
integrated
محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند
integrated
NDSI
integrated
مودمی که بخش درونی سیستم باشد
integrated
نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
integrated
جامع
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
integrated
پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است
integrated
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
integrated
برنامه مقلد که با سیستم عامل چند رسانهای کار میکند
integrated circuit
ای سی
integrated circuit
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
integrated circuit
مدار مجتمع IC
integrated circuit
مدار مجتمع
integrated defense
پدافند هوایی توام
integrated defense
پدافند ازمناطق توام دفاعی
integrated intensity
شدت انتگرال گرفته شده
integrated intensity
شدت کل
integrated aircraft
هواپیمای یک پارچه
integrated training
اموزش توام
integrated staff
ستاد یکپارچه ستاد التقاطی
integrated staff
ستاد توام
integrated revision
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
integrated software
نرم افزار مجتمع
integrated injection logic
IIL
integrated reservoir operation
بهره برداری توام از چندمخزن
monolithic integrated circuit
مدار مجتمع یکپارچه
integrated data processing
پردازش داده مجتمع
integrated accounting package
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
integrated computer package
software integrated
computer integrated manufactureing
کارخانه کاملا" اتوماتیک
program
برنامه تهیه کردن
program
برنامه دادن برنامه ریختن
program
برنامه دارکردن
program
برنامه نوشتن
program
برنامه
program
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program
برنامه ریزی کردن
program
دستور
program id
شناسنامه برنامه
program
دستور کار
program
روش کار پروگرام
program
نقشه
program
برنامه دستور
program
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program
مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program of targets
برنامه هدفها
program of targets
برنامه اماجها
program flowchart
روند نمای برنامه
program of instruction
برنامه تدریس
program of instruction
برنامه اموزش
program execution
اجرای برنامه
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
program maintenance
نگهداشت برنامه
program listing
لیست برنامه
program maintenance
نگهداری برنامه
program manager
مدیر برنامه ها
program manager
بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
program module
واحد برنامه
program music
موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
program listing
سیاهه برنامه
program library
کتابخانه برنامه
program counter
شمارنده برنامه
program cost
مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
program cost
هزینه برنامه
program correctness
تصحیح برنامه
program control
کنترل برنامه
program coding
کدگذاری برنامه
program checkout
وارسی برنامه
program chaining
اتصال برنامه
program cards
کارتهای برنامه
program budget
بودجه برنامهای
program analyzer
تحلیل کننده برنامه
program analyzer
برنامه کاو
program aircraft
جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
program counter
شمارشگربرنامه
program debugging
اشکال زدایی برنامه
program documentation
مستند سازی برنامه
program library
کتابخانه برنامه ها
program language
زبان برنامه
program language
زبان برنامه نویسی
program interrupt
قطع برنامه
program interrupt
وقفه برنامه
program generator
برنامه ساز
program generator
تولیدکننده برنامه
program generator
مولد برنامه
program generator
برنامه زا
program flowchart
نمودارگردشی برنامه
program flowchart
نمودارگردش کار برنامه
program flow
روند برنامه
program flow
گردش برنامه
program file
فایل برنامه
production program
برنامه تولید
program overlay
جایگذاشت برنامه
program line
فرش های همگون
[اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
training program
برنامه اموزش
test program
برنامه ازماینده
target program
برنامه هدف
target program
برنامه مقصود
systems program
برنامه سیستم
system program
برنامه سیستم
support program
برنامه پشتیبانی
supervisory program
برنامه نافر
stored program
برنامه ذخیره شده
stored program
برنامه انباشته
stored program
بابرنامه انباشته
star program
بدون خطا اجرا شود
star program
برنامه کامل
spreadsheet program
برنامه صفحه گسترده
transient program
برنامه گذرا
troop program
برنامه تشکیل یکانها
auxiliary program
برنامه کمک
[رایانه شناسی ]
program selector
انتخابگربرنامه
wordprocessing program
برنامه واژه پردازی
weight program
تمرین وزنه برداری
vhsic program
Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
user program
برنامه استفاده کننده
user program
برنامه کاربر
utility program
برنامه کاربردی
utility program
برنامه مفید
utility program
برنامه سودمند
utilitu program
برنامه کمکی
tutorial program
برنامه خوداموز
troop program
برنامه تامین عدههای نظامی
source program
برنامه مبداء
source program
برنامه منبع
program storage
انباره برنامه
program stop
توقف برنامه
program step
گام برنامه
program stack
پشته برنامه
program specification
مشخصه برنامه
program specification
خصیصه برنامه
program segment
قطعه برنامه
program section
بخش تهیه برنامه ها
program section
بخش برنامه ها
program schema
الگوی برنامه
program run
رانش برنامه
program relocation
جابجایی برنامه
program proving
اثبات برنامه
program product
فراورده برنامه
program product
محصول برنامه
program priority
اولویت برنامه
program structure
ساخت برنامه
program switch
گزینه برنامه
service program
برنامه خدماتی
security program
برنامه حفافتی
scatter program
نمودار پراکنده
reusable program
برنامه قابل استفاده مجدد
resident program
برنامه مقیم
report program
برنامه گزارش
relocatable program
برنامه جابجاپذیر
reentrant program
برنامه بازگذشتی
reentrable program
برنامه قابل بازگذشت
proprietary program
برنامه اختصاصی
program verification
عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده
program text
متن برنامه
program testing
تست برنامه
program testing
ازمایش برنامه
program package
بسته برنامه
processing program
برنامه پردازش
graphics program
برنامه گرافیکی
draw program
برنامه ترسیم
dictionary program
برنامه فرهنگ لغات
diagnostic program
برنامه عیب شناسی
diagnostic program
برنامه تشخیصی
deflationary program
برنامه ضد تورمی
debugging a program
اشکال زدایی یک برنامه
computer program
برنامه کامپیوتر
computer program
برنامه کامپیوتری
comprehensive program
برنامه اجرائی جامع
compiler program
برنامه همگردانی
drawing program
نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
even driven program
برنامه رویدادی
assembly program
assembler
generator program
برنامه مولد
foreground program
برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
foreground program
برنامه پیش صحنی
food program
رژیم تغذیه
food program
برنامه غذایی
exercise program
برنامه عملیات مانور برنامه تمرین
executive program
برنامه مجری
executive program
برنامه اجرایی
communications program
برنامه ارتباطات
child program
تابع یا برنامهای که توسط برنامههای دیگر فراخوانده می شوند و در حین اجرای برنامه دوم فعال می مانند
checking program
برنامه مقابله کننده
authorized program
برنامه مجاز
assembly program
برنامه اسمبلی
assembly program
برنامه همگذاری
control program
برنامه کنترل
application program
برنامه کاربردی
antivirus program
برنامه ضد ویروس
add in program
برنامه افزودنی
active program
برنامه دائر
background program
برنامه زمینهای
background program
برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
capital program
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
calling program
برنامه فراخواننده
calling program
برنامه فراخوانی
calling program
برنامه فرا خواننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com