English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (5 milliseconds)
English Persian
interactive query پرس و جو محاورهای
Other Matches
query تحقیق و باز جویی کردن
query 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
query پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
query پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
query پرس و جو
query جستجو
query by example سئوال از طریق مثال
query که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
query برنامه
query پرسیدن
query پرسش
query پرس و جو سوال
query تردید
query جستار استفسار
query ایراد
query تردید کردن
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query استنطاق کردن
query language زبان پرس و جو
interactive سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را
interactive سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
interactive قالبها و خصوصیات فرد را شامل میشود
interactive که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر
interactive را ممکن میکند
interactive محاورهای
interactive فعل و انفعالی
interactive ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
interactive پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
interactive برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
interactive تعاملی
interactive متقابل
interactive سیستمی که حاوی پاسخ سریع به دستورات کاربر یا برنامه یا داده است
interactive ابزار توسعه یافته نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد برنامه را تحت کنترل اجرا کند
interactive نقاط توقف را تنظیم کند
interactive کد اصلی و مقصد را بررسی کند
interactive محتوای حافظه و ثبات را کنترل کند و اجرای دستور را دنبال کند
interactive سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
interactive ارتباط بین یک گروه از مردم با وسایل ارتباطی مختلف
interactive الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
interactive حالت کامپیوتر که به کاربر امکان میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده ها را وارد کند و پاسخ را به سرعت دریافت کند
nonprocedural query language زبان غیر رویهای
structured query language زبان پرس و جوی ساختاری
interactive videodisk ویدئودیسک محاورهای
interactive video سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
interactive system سیستم فعل و انفعالی
interactive programming برنامه سازی فعل و انفعالی
interactive program برنامه محاورهای
interactive processing پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
interactive graphics نگاره سازی فعل و انفعالی گرافیک فعل و انفعالی گرافیک محاورهای
interactive compiler همگردان فعل و انفعالی
interactive graphics system سیستم گرافیکی محاورهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com