English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
investigation in the supreme court رسیدگی فرجامی
Other Matches
supreme court دیوان تمیز
supreme court دیوان عالی کشور
appeal to the supreme court فرجام خواستن
justice of supreme court مستشار دیوان عالی کشور
one who appeals to the supreme court فرجام خواه
supreme انتها
supreme فرماندهی عالی
the supreme being خدای تعالی
the supreme خدای تعالی
the supreme خداوند متعال باری تعالی
the supreme خدای بزرگ
supreme منتهی افضل
supreme بزرگترین
supreme اعلی
supreme عالی
the supreme intelligence عقل کل
supreme commander فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
supreme commander's staff ستاد کل ارتش
supreme commander's staff ستاد عالی ارتش
investigation تجسس وارسی
investigation تحقیق بررسی
investigation جستار
investigation تحقیق
investigation بررسی
investigation پژوهش
investigation بازجویی
investigation تجسس
investigation جستجو
investigation رسیدگی
An investigation has already been instigated. قدم اول برای بررسی پیش از این برداشته شده بود .
local investigation تحقیق محلی
acoustic investigation جستار صوت شناختی
the investigation of accounts رسیدگی بحساب
preliminary investigation بررسی مقدماتی
criminal investigation شعبه بازجویی جنایی تحقیقات جنایی
preliminary investigation پیش جستار
deep investigation استقصاء
agricultural investigation تجسسات کشاورزی
criminal investigation department اداره اگاهی
investigation of foundation conditions تحقیق شرایط شالوده
investigation of foundation conditions شناسایی زمین پی
federal bureau of investigation I.B.F
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.] این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
court محکمه
court of a محکمه استیناف
right court زمین سرویس سمت راست
ad court زمین سرویس سمت چپ تنیس
to take somebody to court کسی را محاکمه کردن
the court above محکمه بالاتر
out of court محکوم علیه
out of court داد باخته
court زمین ورزشهای محوطهای
court دادگاه افهار عشق
court دربار
court خواستگاری
court حیاط
court بارگاه
court دادگاه
court عشق بازی کردن
to appear before the court در دادگاه ظاهر شدن
religious court محکمه شرع
rear court انتهای زمین
provost court دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
service court محل فرود سرویس
service court محل فرود سرویس اسکواش
squash court زمین بازی اسکواش
to bring somebody before the court [s] کسی را دادگاه بردن
court division بخش دادگاه
superior court دادگاه تمیز
superior court دادگاه عالی
ball is in your court <idiom> [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
summary court دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
summary court دادگاه بدوی
provost court دادگاه پادگانی
probate court محکمه امور حسبی
police court دادگاه خلاف
police court کلانتری
police court ضابطین شهربانی
playing court زمین بازی
peace court صلحیه
peace court دادگاه بخش
out door court زمین هوای ازاد
open court دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
open court محکمه عمومی
police court محکمه خلاف
practice court دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
kangaroo court <idiom>
ante-court [اولین صحن در خانه های بزرگ]
probate court دادگاه وصایا و ارث
prize court شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
to put out of court شایسته مطرح کردن ندانستن
president of the court رئیس دادگاه
The ball is in your court. <idiom> حالا نوبت تو است.
to have recourse to a court به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
court of law دادگاه
right service court داورسرویسراست
court referee داورزمینبازیسرپوشیده
centre court حیاطمیانی
law court دادگاه قضایی
kangaroo court دادگاه مندرآوردی
kangaroo court دادگاه غیرقانونی
kangaroo court دادگاه پوشالی
crown court دادگاهیدر انگلستانو ولز
High Court دادگاهویژهجرائممهم
to apply to a court به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
base-court حیات بیرونی
to settle out of court به توافق رسیدن خارج از دادگاه
out of court settlement توافق بدون محکمه [حقوق]
hold court <idiom> همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
court shoes رجوع شود به pump
court shoe رجوع شود به pump
volleyball court 9 در 81 متر
contempt of court توهین به دادگاه [جرم جنایی]
court style سبک کورت [دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
contempt of court اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
the superme court دیوانعالی کشور
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
tennis court 07/32 در59/01 متر
tennis court زمین تنیس
The ball is in your court. <idiom> حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
to court favour توجه و التفات کسی را طلب کردن
volleyball court زمین والیبال
trial court دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
trailer court محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
traffic court دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
traffic court دادگاه عبور و مرور
traffic court دادگاه تخلفات رانندگی
to put out of court از دستور خارج کردن
to pay court عرض بندی کردن
court division دادگاه
court yard حیاط
court of first instance محکمه بدایت
court of first instance دادگاه شهرستان
court of appeals دادگاه استیناف
court material دادگاه نظامی
court martiall شورای نظامی
court martiall دادگاه نظامی
court martial در دادگاه نظامی محاکمه کردن
court martial دادگاه نظامی
court martial محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
court games بازیهای محوطهای
court of first instance دادگاه بدوی
court of grievances دادگاه مظالم
court tennis تنیس داخل سالن
court session جلسه دادگاه
court procedure محاکمه
court plume پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
court order قرار صادره از دادگاه
court of review دادگاه تجدید نظر
court of record در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
court of record دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
court of province دادگاه استان
court of justice دادگاه
court of iquiry دادگاه رسیدگی
court card سرباز
court card بی بی
court card صورت :شاه
court of appeal محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
court of appeal دادگاه استان
court of inquiry بازپرسی
court of inquiry دادگاه تفتیش
court of inquiry کمیسیون تحقیق
court-martials دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialling دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialled دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martial دردیوان حرب محاکمه کردن
juvenile court دادگاه اطفال
court of appeal دادگاه استیناف
court of appeal دادگاه پژوهش
court of appeal دادگاه عالی محکمه استیناف
country court دادگاه بخش
contempt og court اهانت به دادگاه
commercial court دادگاههای صنفی
clerk of the court کاتب
circuit court دادگاه استیناف
circuit court دادگاه منطقهای
master of the court مدیر دفتر دادگاه
change court تعویض زمین
base court حیاط بیرونی یاعقبی
assize court دادگاه جنایی
assize court محاکم سیار جنایی
juvenile court دادگاه نوجوانان
criminal court محکمه جنائی
international court دادگاه بین المللی
high court of دیوانعالی تمیز
martial court دادگاه نظامی
half court قسمت سرویس زمین تنیس
half court زمین سرویس
mid court وسط زمین
grenade court میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
moot court دادگاه تمرینی دانشجویان حقوق
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
high court of دیوانعالی کشور
magistrates court دادگاه جنحه
lower court محکمه تالی
inns of court کانون چهار انجمن قانونی درلندن که حق دارندمردم رااجازه وکالت بدهند
judicial court محاکم عدلیه
judicial court دادگاههای دادگستری
jurisdiction of the court صلاحیت دادگاه
kangoroo court دادگاه پوشالی و پرهرج ومرج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com