English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
joint enterprise موسسه اقتصادی مشترک
Other Matches
enterprise عمل تهورامیز
enterprise موسسه یا بنگاه اقتصادی
enterprise اقدام به اجرای قوانین کردن
enterprise دست یازیدن به کاری
enterprise قدرت اقدام
enterprise اقدام
enterprise کسب و کار
enterprise موسسه
enterprise شرکت
enterprise تجارتخانه
enterprise موسسه اقتصادی
enterprise بنگاه اقتصادی
enterprise اقدام کردن
enterprise مبادرت بکاری کردن
enterprise تشکیلات اقتصادی
enterprise سرمایه گذاری
enterprise تعهد تجارت
enterprise سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
he has no enterprise دل ندارد که به کارهای مهم دست بزند
enterprise امرخطیر اقدام مهم
enterprise تهور
free enterprise کسب ازاد
state enterprise بنگاه دولتی
state enterprise مالکیت دولتی
government enterprise موسسات تولیدی دولتی
civilian enterprise موسسه غیرنظامی
free enterprise تجارت ومعامله ازاد
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
freedom of enterprise ازادی تجارت
business enterprise بنگاه تجاری
private enterprise شرکت خصوصی
private enterprise اقتصاد بخش خصوصی
private enterprise عمل خصوصی
private enterprise اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
enterprise network شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
public enterprise مدیریتومالکیتعمومی
building enterprise مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
business enterprise بنگاه بازرگانی
free enterprise رقابت ازاد درسیستم سرمایه داری
free enterprise ازادی اقتصادی
free enterprise system نظام تجارت ازاد
free enterprise system نظام اقتصاد ازاد
joint مفصل پیوندگاه
joint مشترک الحاقی
joint کردن خرد کردن
joint بند بند کردن مساعی مشترک
joint مفصل
joint درز
joint ستاد مشترک
joint بند گاه
joint بند
joint متصل
joint زانویی
joint and several تضامنی
joint جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
joint اتصال
joint مشترک
v joint اتصال "وی "
joint توام
joint شرکتی مشاع
joint شریک
joint اتصالی
joint مفصل اتصال ضربهای
joint مشاع
joint بهم پیوستن
joint بند بند کردن اتصال دادن بند
joint درزه
joint محل اتصال محل ضربه
joint تصلب شرائین
joint دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود
joint نیروهای مشترک عملیات مشترک
joint وصله
joint هرزملات
joint مهره اتصال
joint مشترک بین نیروهای مسلح
joint لولا
joint weld جوشکاری اتصالی
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
joint tenants اجاره داران مشترک
knee joint زانو زانویی
joint tenancy اجاره داری مشترک
joint supply عرضه مشترک
joint stock سرمایه مشترک
lap joint لبه رویهم افتاده ومتصل بهم
joint venture سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
joint venture سرمایه گذاری مشترک
lap joint اتصال پوششی
knuckle joint اتصال زانویی
knuckle joint لولای بند دار
joint tenancy شرکت در اجاره داری
knee joint مفصل زانو
knee joint بندزانو
juke joint رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
joint zone منطقه مشترک
knuckle joint لولای مفصلی
joint washer واشر اتصال
joint stock شرکت سهامی
joint ownership اشاعه
joint ownership مالکیت مشاع
joint ownership مالکیت مشترک
joint owner مالک مشاع
joint owner شریک ملک
joint operations عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
joint opening دهانه یک درز
joint of masonry بند
joint of masonry هرزملات
joint of masonry درز
joint liability تضامن
joint ownership اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
joint ownership مالکیت اشتراکی
joint pin خار اتصال
joint stock سهامی
joint staff ستاد مشترک
joint space محل لحیم
joint space محل اتصال
joint shares سهام مشترک
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
joint services خدمات مشترک
joint responsibility مسئوولیت تضامنی
joint resolution تصمیم مشترک
joint resistance مقدار مقاومت مفصل
joint products محصولات مشترک
joint length طول اتصال
welded joint اتصال جوش
universal joint قفل کاردان
universal joint مفصل چرخنده
universal joint دو میله متصل بهم وفا دربچرخش
transverse joint درز از درازا
transverse joint درز عرضی
toggle joint مفصل زانویی
swivel joint مفصل گردان
summit joint درز کلید طاق قوسی
strike joint شکستگی طولی
strapped joint اتصال تسمهای
slip joint اتصال ازاد
with the joint views of با جلب نظر
fetlock joint مویپشتپایاسب
joint of the foot قوزک پا [استخوان بندی]
ankle joint قوزک پا [استخوان بندی]
joint of the foot قوزک [استخوان بندی]
ankle joint قوزک [استخوان بندی]
drip-joint [اتصال بین دو ورق فلزی]
clip joint <idiom> شغل سطح پایینی که پراز کلاهبرداری باشد
rail joint اتصالریل
peripheral joint اتصالجانبی
flare joint اتصالز-بانه
sleeve joint اتصال با بوش
seam joint درز
oblique joint شکستگی کج
mortise joint اتصال کام
mitre joint اتصال فارسی
miter joint برش فارسی
magnetic joint محل ضربه در میدان مغناطیسی
longitudinal joint درز از درازا
longitudinal joint درز طولی
lapped joint اتصال بوسیله پوشش
lap joint اتصال لب به لب
lap joint اتصال نیم ونیم
lap joint اتصال رویهم
overlap joint اتصال نیمانیم
pin joint اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
sealing joint اتصال اب بندی
scarf joint جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
sawn joint درز بریده
sawn joint درز اره شو
riveted joint اتصال پرچ
raking out of a joint درزخراشی
raking out of a joint درز گشایی
raking out of a joint درز اره شده
raking out of a joint تهی کردن درزها
rabbet joint اتصال دو راهه
rabbet joint بست یا مفصل کنش کاوی
propeller joint چهارشاخه گاردان خودرو
lap joint اتصال نیمانیم
joint insurance بیمه اشتراکی
joint account حساب مشترک
fish joint محل اتصال دو خط اهن یادوتیر
finger joint اتصال انگشتی
expansion joint درز انبساطی
expansion joint درز وارفت
expansion joint درز گسترش درز گشایش
expansion joint درز انبساط
expansion joint اتصال چند قسمتی
joint owner در جمع مالکین مشاع
elbow joint بندارنج
doweled joint اتصال میخ چوبی
doweled joint درز میخ چوبی
fitting joint اتصال مناسب
flang joint اتصال لبه
in joint partnership شراکتا"
in joint partnership به شراکت
hip joint مفصل ران
hip joint مفصل استخوان خاصره وران
hinge joint مفصل لولایی
hinge joint مفصلی که دریک سطح حرکت کند
ground joint اتصال سنبادهای
foundation joint درز پی
foundation joint درز اتصالی که بین پی وساختمان تعبیه میشود
flexible joint اتصال قابل انعطاف
flang joint اتصال سرلوله
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com