Dictiornary-Farsi | labor participation rate | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)

English	Persian
labor participation rate	نرخ مشارکت نیروی کار


Other Matches

participation rate	نرخ مشارکت
female participation rate	نرخ مشارکت زنان
participation	مداخله
participation	شرکت در جرم
participation	اشتراک
participation	مشارکت
participation	سهم داشتن
participation	شرکت
participation	شرکت کردن
participation an offence	معاونت در جرم
mystic participation	اشتراک رمزی
loading participation in profits	هزینههای مشارکت در سود
Participation rates are low compared to international standards.	میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
labor using	کاربر
labor	کار
labor	رنج
labor	تقلاکردن
labor	کارگر عمله
labor	حزب کارگر
labor	زحمت کشیدن
labor	نیروی انسانی
labor	نیروی کارگری
labor	کوشش کردن
labor	درد زایمان
labor	زحمت کوشش
exploitation of labor	بهره کشی کارگر
labor union	اتحادیه کارگری
labor union	سندیکای کارگری
labor productivity	بهره دهی نیروی کار قدرت تولیدنیروی کار
supply of labor	عرضه کار
labor theory of value	نظریه ارزش کار
labor of love <idiom>	انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
division of labor	تقسیم کار
labor theory of value	براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
labor theory of value	تئوری ارزش کار
labor turnover	نقل و انتقال کارگری
cheap labor	کار ارزان
cheap labor	نیروی کار ارزان قیمت
quantity of labor	مقدار کار
labor union	اتحادیه کارگران
nonproductive labor	کار غیر مولد
unskilled labor	کارگر غیرماهر
unskilled labor	نیروی کارغیر ماهر غیر متخصص
unskilled labor	نیروی کار ساده
underutilization of labor	کم بهره گیری از کارگر
nonproductive labor	کار بی حاصل
out flow of labor	خروج نیروی کار
embodied labor	کار مجسم
labor boycott	دست از کارکشیدن
exploitation of labor	استثمار کارگر
labor unions	سندیکای کارگری
labor unions	اتحادیه کارگری
labor unions	اتحادیه کارگران
labor boycott	تحریم کار
labor intensive	کاربر
labor intensive	کارطلب
inflow of labor	جریان ورود کارگر
hours of labor	ساعات کار
labor laws	قوانین کار
labor market	بازار کار
mobility of labor	تحرک نیروی کار
labor mobility	تحرک نیروی کار
hard labor	اعمال شاقه
labor intensity	کارطلبی
labor intensity	کاربری
labor income	درامدهای کار
labor agreement	قرارداد کار
labor agreement	موافقتنامه کار
labor camp	اردوگاه کار
labor augmenting	کارافزا
labor contract	قرارداد کار
labor cost	هزینه کار
labor economics	اقتصاد کار
labor force	نیروی کار
labor movement	جنبش کارگری
labor shortage	کمبود نیروی کار
labor service	اداره کار
labor slowdown	کندی کار
labor service	سازمان کار
labor service	اتحادیه کارگران
labor saving	کاراندوز
forced labor	کار اجباری
forced labor	بیگاری
labor pain	درد زایمان
labor party	حزب کارگر
labor organization	سازمان کارگری
labor power	توان نیروی کار
labor productivity	بازدهی نیروی کار
labor relations	روابط کارگر و کارفرما روابط کارگری
labor movement	نهضت کارگری
dual labor market	بازار کار دوگانه
to labor [American English]	در کار رنج بردن [زحمت کشیدن ]
labor saving devices	ابزارهای کاراندوز
international division of labor	تقسیم کار بین المللی
child labor laws	قوانین کار کودکان
total labor force	کل نیروی کار
labor capital ratio	نسبت کار به سرمایه
active labor force	نیروی کار فعال
unit cost of labor	هزینه واحد کار
marginal disutility of labor	عدم رضایت نهائی کار نارضامندی نهائی کار
rural labor force	نیروی کار روستائی
capital labor ratio	نسبت سرمایه به کار
labor intensive production	تولید کاربر
labor rich country	کشور با نیروی کار فراوان
horizontal labor mobility	تحرک افقی کارگر
women labor force	نیروی کار زنان
ratio of capital to labor	نسبت سرمایه به کار
value of marginal product of labor	ارزش تولید نهائی کار
labor intensive goods	کالاهای کاربر
labor saving techinque	فن کاراندوز
agricultural labor productivity	بهره دهی کارگر کشاورزی
labor augmenting tednological progress	پیشرفت تکنولوژی کارافزا
Department of labor [American English]	اداره کار
Ministry of Labor and Social Affairs .	وزارت کار ؟ امور اجتماعی
marginal physical product of labor	محصول فیزیکی نهائی کار
rate of changes	نرخ تغییرات
rate	پایه
first rate	عالی
first rate	درجه اول
first rate	نخستین درجه
third-rate	درجه سه
rate	بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rate	مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
rate	تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rate	اهنگ
rate	تندی سرعت عوارض
through rate	نرخ کامل
rate	اندازه نسبت
rate	قرار
rate	حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rate	ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
second rate	درجه دو
to rate up	بیمه زیاد گرفتن از
at any rate	در هر حال
third-rate	پست
at any rate	درهر صورت
third-rate	درجه سوم
third rate	پست
third rate	درجه سوم
at that rate	در این صورت
first-rate	عالی
third rate	درجه سه
rate	نرخ [درصد]
second-rate	جنس پست
second-rate	وسط
second-rate	درجه دو
second rate	جنس پست
second rate	وسط
rate	بها
first-rate	ممتاز
rate	شمردن
rate	درصد
rate	درجه بندی کردن
rate	منوال
rate	بر اوردکردن
first-rate	درجه اول بسیار خوب
rate	درچند
rate	نرخ
rate	سرعت
rate	روش طرز
rate	میزان
rate	سرعت ارزیابی کردن
rate	نرخ بستن بر بها گذاشتن بر
rate	سرعت کار
rate	میزان مهارت شدت تغییرات
rate	ارزیابی کردن
rate	سنجیدن
through rate	نرخ حمل سراسری
at the rate of	از قرار
rate	مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rate	درجه
rate	نسبت
rate	سرعت حرکت
rate	اهنگ حرکت
rate	نواخت
yield rate	نرخ بازدهی
water rate	پول اب
wage rate	نرخ دستمزد
mortality rate	نرخ مرگ و میر
mortality rate	میزان مرگ و میر
wage rate	نرخ مزد
net rate	نرخ خالص
usage rate	نرخ مصرف
trial rate	درصد ازمایش یک محصول
literacy rate	نرخ باسوادی
tax rate	نرخ مالیات
At any rate . In any case . Anyway .	درهر صورت
lending rate	بهره - نزولپول
At the rate of . On a scale of .	به میزان
rate of consumption	نرخ مصرف
lag rate	میزان کسری پرسنل
lag rate	نسبت کسری نیروی انسانی
rate of turn	میزان گردش
lapse rate	اهنگ کاهش
learning rate	سرعت یادگیری
rate of learning	سرعت یادگیری
What is the exchange rate?	نرخ تبدیل چقدر است؟
official rate	نرخ رسمی
rate of loading	میزان بارگذاری
rate of saving	نرخ پس انداز