Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
layer of rock	لایه سنگی
layer of rock	طبقه سنگی
Other Matches
rock	تکان
rock	جنبش
rock	سنگ خاره صخره
rock	تخته سنگ یا صخره
rock	سنگ
rock	جنباندن نوسان کردن
rock	تکان نوسانی دادن
rock-like	صخرهمانند
rock	صخره
rock	خاره
the rock	جبل الطارق
rock	جنبیدن
rock	تکان دادن
rock	جنباندن
rock	حرکت دورانی بال به دور بدنه
layer	استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layer	برنامهای که تقاضای ارسال کند
e layer	طبقه هویساید
the inner layer	لایه درونی
the inner layer	چینه درونی
layer	ل تصحیح خطا باشد
layer	لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
layer	طبقه
layer	بوش جازم
layer	لایی
layer	پوسته
layer	قشر
layer	لا
layer	مطبق کردن ورقه ورقه
layer	ورقه
layer	طبقه بندی کردن
layer	لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
layer	بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layer	لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer	چینه
layer	لایهای که کیفیت اتصال را بررسی میکند
layer	لایه
layer	رگه شاخه خوابانده
rock oil	نفت
rock fill	سنگریز
rock erosion	از بین رفتن سنگ در اثرخراش
rock goat	مرال
rock fever	حصبه جبل الطارق
rock flour	سنگارد
rock pigeon	کبوتر کوهی
rock flour	ارده سنگ
rock goat	بزکوهی
rock hewn	از کوه کنده شده
rock dyke	سنگریز
rock drill	مته سنگ شکن
mantle rock	سنگپوش
phosphate rock	سنگ فسفات
rock facing	سنگریز حفافتی
rock bound	خاره بست
rock bound	محاط بصخره
rock bound	دیریاب
rock bound	دشوار
rock brake	بسفایج معمولی
rock candy	نبات
rock candy	تبرزد
rock crystal	سنگ بلور
rock dove	کبوتر کوهی
rock bound	سنگ بست
rock pitons	انواع میخهای سنگ نوردی
rock scorpion	کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
rock basin	حوضهرودصخراهای
rock step	پایهصخرهای
rock music	موسیقیRock
rock pool	استخرکوچک
rock-climber	صخرهنورد
rock-climbing	صخرهنوردی
It is as hard as rock.	مثل سنگ سفت است
rock-hard	بینهایتسخت
To stand like rock .	مانند کوه ایستادن
As firm as a rock .	به محکمی آهن ( سنگ )
rock the boat <idiom>	واژگون کردن
as steady as a rock <idiom>	مثل کوه [استوار و ثابت]
impervious rock	تختهسنگغیرقابلنفوذ
volcanic rock	سنگ خروجی
rock sucker	مارماهی دریایی
rock toe	سنگچین پایاب
rock wash	پوشش سنگی
rock wool	پشم کوهی
rock work	خاره یا صخره مصنوعی
rock work	کوه مصنوعی
rock work	دیوار کوه نما
to rock to sleep	جنباندن
to rock to sleep	خواب کردن
to stumble against a rock	گیرکردن به سنگ یاخوردن به سنگ
under szturated rock	سنگ زیر اشباع
vitreous rock	سنگ شیشه نما
to rock the boat <idiom>	گرد و خاک به پا کردن [اصطلاح مجازی]
igneous rock	سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
cap rock	پوش سنگ
rock'n'roll	رقص راک اندرول
igneous rock	سنگ اذرین
rock cork	پنبه کوهی
broken rock	صخره
eruptive rock	سنگ خروجی
rock flint	سنگ اتشزنه سیاه
bed rock	سنگ کف
bed rock	سنگ مادر
eruptive rock	سنگ بیرون ریخته
fall of rock	ریزش سنگ
rock rubble	ریزش سنگ
bituminous rock	سنگ قیری
hand placed rock	سنگفرش فکافته
almond rock	گزبادامی
igneous rock	سنگ خروجی
rock bottom	کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock-bottom	کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
detrital rock	سنگ اواری
crystalline rock	سنگ بلوری
rock'n'roll	رقص بحنبان وبچرخان
rock and roll	رقص راک اندرول
rock and roll	رقص بحنبان وبچرخان
rock salt	نمک سنگی
rock garden	باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock gardens	باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
brike layer	بنا
concrete layer	لایه بتنی
boundary layer	لایه مرزی
brick layer	اجر چین
brick layer	بنای درجه دو
bursting layer	لایههای سقفی پناهگاه
bursting layer	لایههای منفجر کننده
confining layer	لایه فشارزا
concrete layer	قشر بتنی
granitic layer	لایهگرانیتی
sand layer	لایه ماسه
silt layer	لایه لای
stabilized layer	قشر تثبیت شده
basaltic layer	لایهپازالت
drainage layer	بالایسد
barrier layer	لایه سدی
barrier layer	بند الکترونی
lava layer	لایهگدازه
medial layer	لایه میانی [پزشکی]
middle layer	قشر میانی
ash layer	لایهخاکستری
aluminium layer	لایهآلومینیومی
stabilized layer	لایه تثبیت شده
bottom layer	لایه مشترک
bolster layer	بالش نهائی
blocking layer	لایه سدی
top layer	لایه فوقانی
tracked layer	ریل گذار
transition layer	منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
ozone layer	لایهی اوزون
layer tints	هاشورهای نشان دهنده لایههای مختلف اب دریا هاشور لایه نما
plate layer	متصدی تعمیر خط اهن
isothermal layer	سطوح هم حرارت اب دریا
porous layer	لایه روزنهای
presentation layer	ششمین لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که روی فرمت ها
isothermal layer	لایههای ایزوترمال
protective layer	لایه یا روکش محافظ
intermediate layer	قشر واسطه
intermediate layer	لایه میانی
pipe layer	لوله کش
priming layer	لایه استری
layer line	خط لایه
magnetic layer	لایه مغناطیسی
mantle layer	غشاء جنینی مخ
mine layer	کشتی مین گذار
layer depth	که در ان سرعت صوت به حداکثر می رسد
layer depth	عمق لایه اول اب دریا
layer binding	دورپیچی سفرهای
impermeable layer	لایه غیرقابل نفوذ
hard layer	لایه سفت
reversing layer	لایه واگردان
bolster layer	بالش گیاهی
embryonic layer	غشاء جنینی غشاء سلولی
filter layer	لایه صافی
filter layer	لایه پالایش
germ layer	یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
insulated layer	ماده ایزوله کننده
hard layer	لایه سخت
insulated layer	لایه عایق
presentation layer	کدها و تقاضاهای شروع و خاتمه اتصال توافق می :ند
depletion layer	تهی لایه
reversing layer	لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
depletion layer	ناحیه تخلیه
heaviside layer	طبقه هویساید
to hit rock bottom	از نظر روحی خرد شدن
to make the party rock	جشن را گرم کردن
sluiced rock fill	سنگریز ابپاشی شده با فشار
zone of rock fracture	ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
rock-bottom price	کمترین قیمت
zone of rock flowage	منطقه سنگهای روان
bed rock ledge	لایه سنگی کف بستر
rock fill dam	سد سنگی
rock fill dam	سد سنگریز
natural rock asphalt	سنگ قیر
surface boundary layer	لایه مرزی سطح
deep scattering layer	لایههای منعکس کننده عمق دریا
multi layer coil	سیم پیچی چند لایه
barrier layer cell	پیل نور برقی مجاورتی
secure sockets layer	پروتکل ارسالی رمزگذاری شده طراحی شده توسط Netscape که ارتباط امن بین جستجوگر و وب سرور روی اینترنت برقرار میکند
one layer twisted wool	پشم یک لا تاب
laminar boundary layer	لایه مرزی خطی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com