Dictiornary-Farsi | lead pencil | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
lead pencil	مداد


Other Matches

pencil	نقاشی مدادی
pencil	مداد رنگی
pencil	مداد ابرو
pencil	هر چیزی شبیه مداد
pencil	مدادی بامدادکشیدن
whose pencil?	مداد کی
whose pencil?	مداد که
Whose pencil is this ?	این مداد مال کیست ؟
pencil	مداد
pencil drawing	طرح مدادی
eyebrow pencil	مدادجشم
john's pencil	مداد جان
colored pencil	مداد رنگی
indelible pencil	مدادی که خط ان پاک نمیشود
mechanical pencil	دماسنجگوشت
pencil sharpener	مدادتیزکن
hair pencil	قلم مو
litho pencil	مدارکنته
slate pencil	قلم تخته سنگ
pencil case	جا مدادی
pencil beam	شعاع نور بسیار باریک
pencil beam	نور باریک
pencil case	مدادگیر
pencil mixer	ترکیب کننده مدادی
red pencil	تصحیح کردن
pencil drawing	تصویر مدادی
red pencil	عیب گرفتن
pencil mark	نشان مدادی
menthol pencil	قلم مانتول
menthol pencil	قلم سر درد
pencil of silver nitrate	سنگ جهنم قلمی
nail whitener pencil	مدادسفیدکنندهناخن
paper pencil test	ازمون نوشتاری
red ochre pencil	گچآجری
pencil-pleated heading	سرپلیسهمدادیشکل
pumice correcting pencil	مدادزبرمخصوصپاککردن
pencil point tip	سرمدادیعلامتدار
lead on	وانمود کردن
it is my lead	نوبت من است
following my lead	یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
lead can	بادامک راهنما
to take the lead	پیشقدم شدن
lead through	تعویض سرپرست
to lead the way	پیشقدم شدن
lead off	پیشقدم شدن
lead on	ترغیب کردن مشتبه کردن
to lead a	گمراه کردن
lead in	مداررابط انفجار
lead in	مدار هادی اشتعال
lead in	منتج
lead in	چیزی که به چیز دیگری منتهی شود
to lead away	اغوا کردن
to lead away	پیرو خود کردن کشیدن
to lead off	پیش قدم شدن
to lead off	اغازکردن
to lead on	وادار به اقدامات بیشتری کردن
to take the lead	ریاست کردن
to lead a	سرگردان کردن
lead off	اغاز کردن
lead the way	پیشقدم شدن
it is my lead	دست من است
lead on	تشویق کردن
lead	:سرب
lead	هدایت کردن بست اتصال
lead	قطب اتصال سیم اتصال
lead	سیم واسطه زاویه پیشگیری
lead	سبقت هادی
lead	غلاف هادی
lead	رابط برق
lead	تقدم
lead	فلز سرب
lead	جلو بردن تیر از هدف
lead	پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
lead	پرش طول یا پرش یانیزه با پای معین
lead	هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
lead	کابل هادی
lead	رهبری کردن راهنمایی
lead	زاویه سبقت
lead	سرب
lead	شاقول گلوله
lead	رنگ سربی
lead	سرب پوش کردن
lead	سرب گرفتن باسرب اندودن
lead	: راهنمایی رهبری
lead	هدایت
lead	سرمشق تقدم
lead	راه اب
lead	مدرک
lead	رهبری کردن
lead	بردن
lead	راهنمایی کردن هدایت کردن
lead	سوق دادن بران داشتن
lead	منجر شدن
lead	پیش افت
lead	هادی
lead	به سر بردن
lead	سیر هدایت الکتریکی
lead-in	سیم انتن
lead up	تهیه مقدمات را دیدن راهنما
lead	Pb :symb
lead the way <idiom>	جلو رفتن ونشان دادن مسیر،راهنماییی کردن
lead on <idiom>	تشویق موزیانه
lead off <idiom>	شروع کردن ،باز کردن
What came of it ? where did it lead to ?	با لاخره کا ربکجا کشید ؟
lead-up	تهیه مقدمات را دیدن راهنما
lead up	مقدمه
lead	رهبری
lead-up	مقدمه
to lead somebody to believe not to be aware of something	خود را به کوچه علی چپ زدن
ignition lead	سربافروزش
red lead	سرب قرمز
red lead	ماده ضدزنگ
red lead	سرنج
red lead	شنگرف
protect a lead	بازی محافظه کارانه
lead suspect	آدم مورد شک اصلی [به گناهی]
Where does this street lead on to ?	این خیابان یکجا می خورد ؟
You take the lead and others wI'll follow.	تو جلو برو بقیه بدنبالت خواهند آمد
To lead a person on .	کسی رابازی دادن
To lead someone astray.	کسی رادچار اشتباه کردن
lead by the nose <idiom>	کنترل کامل داشتن
lead collision course	مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
Where does this road lead to?	این جاده به کجا میرود؟
peroxide of lead	پروکسید سرب
phase lead	پیش افت فاز
phase lead	تقدیم فاز
pig lead	لخته سرب
pig lead	توده سرب
positive lead	سیم مثبت
refined lead	سرب تصفیه شده
sheet lead	ورقه سرب
to lead astray	گمراه کردن
working lead	بار یا نیرویی که ساختمان یاجزیی از ان هنگام کارکردمعمولی متحمل میشود
white lead	سفیداب شیخ
white lead	سفید اب شیخ
where does this road lead to	این راه بکجا میرود
to lead by the nose	الت قرار دادن
to lead captive	اسیر کردن
welding lead	کابل جوش
to lead captive	با اسارت بردن
valve lead	تقدم سوپاپ
to lead up the garden	فریفتن
to lead up the garden	گمراه کردن
to swing the lead	خود را به ناخوشی زدن
earth lead	شلنگاتصالبهزمین
to lead a person a d.	کسیرابه رقاصی واداشتن
to lead a person a d.	کسیرا بزحمت انداختن
sheet lead	صفحه سرب
sit on a lead	بازی محافظه کارانه
sit on a lead	بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
to cast the lead	ژرف پیمایی کردن
soft lead	سرب نرم
sounding lead	ژرفاسنج اوایی
to lead an army	لشکر کشیدن
lead ball	کلاهکتوپی
sponge lead	سرب اسفنجی
test lead	رابط برق ازمایش
the lead of a party	پیشوا یا رئیس حزب
electrode lead	راهنمایالکترود
to swing the lead	اززیر کار در رفتن
ounce of lead	گلوله سربی
lead leg	پای راهنما در پرش از مانع
lead by the nose	الت قرار دادن
lead burning	جوش سرب
lead azide	ازید سرب
lead astray	گمراه کردن
lead angle	زاویه پیش فاز
lead angle	زاویه پیشگیری هدف
lead angle	زاویه سبقت
lead captive	به اسارت بردن
lead captive	اسیر کردن
lead in wire	سیم رابط
lead in page	صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
lead in insulator	عایق سیم انتن
lead glazing	اب سرب
lead glass	شیشه سربی
lead curve	خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
lead coat	روکش کردن سربی
lead angle	زاویه پیش افتادگی
lead aircraft	هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
lead official	سرداور
lead-ins	سیم انتن
brush lead	پیش رفتن زغال
black lead	گرافیت
black lead	سرب سیاه
flexible lead	اتصال قابل انعطاف
grid lead	کابل شبکه
grid lead	سیم شبکه
lead accumulator	اکولاموتور سربی
lead a unit	فرماندهی کردن
lead a unit	لشگرکشی کردن
kinetic lead	سبقت مربوط به شتاب یاانرژی سینتیک
hand lead	بولت ژرفایاب دستی
hand lead	بولت
hand lead	عمق یاب دستی
angle of lead	زاویه پیش افتادگی
lead line	ژرفاسنج
negative lead	سیم منفی
lead time	زمان انجام کار
lead time	زمان پیش افت

lead pencil

مداد